موضوع: "سیاسی"

هدف اداره یک جامعه از منظر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت چیست ❓



 اساسا از منظر مفاهیم الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت ، هدفِ اداره کردن-اداره به مفهوم عام خود- این است که موضوعات غیر قابل حذف از شخصیت بشر را پردازش کند، این هدف اصلی الگوی اداره جامعه از نگاه دینی است.

[درواقع] الگوی اداره ی جامعه باید بتواند موضوعات غیر قابل حذف از شخصیت بشر (یا به تعبیر دیگر موضوعات جهت ساز) را تامین کرده و این مسائل را مدیریت کند.

ما تعبیر موضوعات غیر قابل حذف از شخصیت را به کار بردیم، تعبیر نقشه راهِ ما دقیق است؛ ما می گوییم: برخی از موضوعات، غیر قابل حذف از شخصیت بشر هستند.

 مثلاً هیچ بشری بر روی کره زمین وجود ندارد که به معیشت خود فکر نکند، همچنین هیچ بشری به لحاظ فطری وجود ندارد که آرامش او به صورت فردی تأمین شود. وقتی کتاب خدا و ادبیات وحی می گوید ازدواج موجب سکینه است، یعنی خلقت انسان به شکلی است که باید با جنس مخالفِ خود خو گرفته و خانواده تشکیل دهد.

اینها فطرت هستند و ما نمی توانیم بگوییم کشورهای اسکاندیناوی کشورهای پیشرفته ای هستند ولی وقتی بررسی می کنیم مشاهده کنیم که بیشترین فروپاشی نهاد خانواده، در این کشورها اتفاق افتاده است.

 بحث اصلی ما در الگوی پیشرف همین است؛ ما می گوییم: الگوی توسعه غربی فقط معیشت را، برای برخی از افراد آن هم به قیمت له شدن بقیه ی موضوعات جهت ساز و نادیده گرفتن باقی موضوعات غیر قابل حذف از شخصیت پردازش می کند.
این مشکل اصلی توسعه غربی است؛ در بهترین وضعیت [تنها] مسأله ی معیشت را (آن هم) برای برخی از افراد پردازش می کند.

تازه کسانی (هم) که در کشورهای غربی مشکل معیشت ندارند، دچار مشکل خانواده هستند، یعنی مشکل دیگری دارند.
پس این اصل اول را به خاطر بسپارید که وقتی ما راجع به اداره جامعه صحبت می کنیم، حرف اصلی در اداره جامعه باید این باشد که آیا این الگوی اداره جامعه می تواند تمام موضوعات غیر قابل حذف از شخصیت را برای فرد بهبود ببخشد یا نه؟
این سؤال اصلی در کل الگوی اداره جامعه است.

 موضوعات جهت سازِ زیادی وجود داردکه باید همه ی آنها را پردازش کنیم تا شخصیت، به حدّ قابل قبولی از تعادل روحی، اجتماعی، فردی و خانوادگی برسد.

 

علت تنفیذ ریُیس جمهور توسط ولی فقیه چیست؟

قابل توجه مسئولین مغرور!!!


تکریم و احترام به شخصیت انسان و حفظ حرمت انسانی، جایگاه خاصی در سیاستگذاری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حضرت علی(علیه السلام) داشت. امام علی(علیه السلام) حفظ حرمت انسانی را بر همه چیز مقدم می داشتند و حتی حاضر بودند در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بهای سنگینی برای آن بپردازند. به عبارت دیگر، می توان گفت که حفظ حرمت و شخصیت انسانی، از برنامه های استراتژیک امام علی(علیه السلام) در سیاست و حکومتش به شمار می رفت. تکریم و احترام به شخصیت انسان در تمامی برهه های سیاسی-اجتماعی آن حضرت- از بیعت و انتخاب والیان گرفته تا جنگ و مقابله با دشمنان و مسائل اقتصادی و سازندگی- از تقدم و اولویت برخوردار بود؛ و پایبندی به اصول انسانی و اخلاقی، در جزء جزء سیره و رفتار امام(علیه السلام) موج می زد. امام (علیه السلام) در دستوری خطاب به یکی از مأموران زکات نوشت:

مسلمانی را مترسان! و اگر او را خوش نیاید، بر سَرِ وی مَران! و بیش از حق خدا از مال او مستان! چون به قبیله رسی، بر سَرِ آب آنان فرود آی و به خانه هاشان در میای! پس آهسته و آرام سوی ایشان رو تا به میان آنان رسی، و سلامشان کن، و در درود گفتن کوتاهی مکن! سپس بگو: بندگان خدا! مرا ولی خدا و خلیفه ی او سوی شما فرستاد تا حقی را که خدا در مال هاتان نهاد، از شما بگیرم. آیا خدا را در مال های شما حقی هست تا آن را ادا سازید و به ولی او بپردازید؟ اگر کسی گفت نه، متعرض او مشو! اگر کسی گفت آری، با او برو، بی آنکه او را بترسانی یا بیمش دهی یا بر او سخت گیری یا کار را بر او سخت گردانی! آنچه از زر یا سیم به تو دهد، بگیر و اگر او را گاو و گوسفند و شترها است، بی رخصت او میان آن در مشو که بیش تر آن رمه او راست، و چون به رمه رسیدی، چونان کسی به میانشان مرو که بر رمه چیرگی دارد یا خواهد که آنها را بیازارد و چهارپایان را از جای مگریزان و مترسان و با خداوندِ آن در گرفتن حق خدا بدرفتاری مکن! پس مال را دو بخش کن و خداوندِ مال را مخیر گردان! و هر بخش را که برداشت، متعرض او مشو!پس پیوسته چنین کن تا آنچه از مال او باقی می آید، حق خدا را ادا کردن شاید!پس حق خدا را از او بگیر-و اگر گمان زیاد کند- و خواهد آنچه را قسمت شده است، به هم زند، بپذیر! سپس هر دو بخش را به هم بیامیز و همچون بار نخست قسمت کن نیز! تا حق خدا را از مال او بستانی.

امام(علیه السلام)هیچ گاه اجازه ی تحقیق و تجسس و حتی اجازه ی وارد کردن شبهه بر پاسخ مردم را نمی دهد و مأمورش را مکلّف می کند که به پاسخ«نه»اعتماد کند.اعتماد به مردم-حتی اگر شبهه ی دروغ وجود داشته باشد-بالاترین مصداق تکریم و احترام به شخصیت انسانی است؛و ضمن اینکه اعتماد متقابل مردم و نظام سیاسی را افزایش می دهد، موجب می شود که مردم در دفعات بعد شخصیت خود را بالاتر از آن بدانند که بخواهند به جهت امور نیوی، دروغ بگویند
 

توئیت فرزند شهید منا در واکنش به دیدار محمد جواد ظریف و عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی

نقش دولت و مردم در هویت ملی

در بحث هویت ملی و تقویت هویت ملی هم متن مردم نقش دارند و هم دولت و هم یک ضلع سوم را باید اضافه کنیم که عبارت است از نخبگان. این‌ها نقش بسیار مهمی دارند. علما، روشنفکران، اساتید دانشگاه، نویسندگان، هنرمندان و کسانی که به هر حال نخبه تلقی می‌شوند و در فرهنگ جامعه تاثیرگذارند آن‌ها مستقل از دولت می‌توانند نقش داشته باشند. پس این سه ضلع را باید در کنار هم ببینیم؛ مردم، دولت و نخبگان.
خب هر کدام از این‌ها به نوعی نقش خودشان را ایفا می‌کنند ولی از یک جهت دولت نقش بسیار برجسته‌ای دارد که تقریبا بی‌بدیل ست و از جهتی نخبگان یک نقش بی‌بدیل دارند و از جهتی هم مردم.آن جهتی که دولت نقش دارد این است که به هر حال دولت به‌عنوان نماینده و منتخب مردم، عهده‌دار منابع مادی جامعه و قانون‌گذاری و ضابطه‌دهی در جامعه است. در این‌جا دولت که می‌گوییم اعم از قوه مجریه است. دولت به معنای حاکمیت. یعنی مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه، نیروهای مسلح.
به هر حال ارکان حاکمیتی جامعه از جهتی نقش بی‌بدیل دارند و آن‌ها هستند که می‌توانند به مردم نقش بیشتری بدهند یا راه را برای مردم باز کرده و یا حتی مانع‌تراشی کنند. حتی نسبت به مردم در این بخش که می‌توانند نخبگان را به میدان بیاورند و از آنان استفاده کنند نقش دارند. باید برای گره‌گشایی در کار خودشان به دانشگاه و حوزه علمیه بها دهند. این نقش دولت بسیار هم مهم است و چه بسا نقش اول را در جامعه ما داشته باشد چرا که در این جامعه، حاکمیت، یک حاکمیت کاملا مردمی است و مردم به آن اعتماد دارند بنابراین نقش و رسالتش بسیار عمیق‌تر می‌شود.