موضوع: "عقیدتی"

چه کسانی دائم در جهنم زندگی خواهند کرد ؟

جهنم

«معاد» از جمله اصول اعتقادی دین مبین اسلام است که اعتقاد به آن در کنار اعتقاد به توحید و نبوت از جمله اساسی ترین اصول دین است. در موضوع معاد مباحث گوناگونی مطرح است که بحث و تفحص در هر یک از آن ها می تواند زمینه ساز تحکیم و استحکام اصول ایمانی در مسلمین باشد. یکی از موضوعات مطرح شده درباره ی معاد و احوال روز قیامت مساله ی خلود ، به ویژه خلود در عذاب برای اهل شقاوت است. براساس معارف دینی برخی از افراد در آتش عذاب الهی در جهنم تا ابد جاودان باقی می مانند. البته برخی از اندیشمندان کوشیده اند معنا و مفهومی از خلود در جهنم بدست دهند که شاید در ظاهر با آیات قرآنی چندان سازگار نباشد! این نوشتار می کوشد به بررسی اقوال گوناگون در این زمینه بپردازد تا از این رهگذر بتواند درباره ی خلود در آتش به عنوان یکی از مباحث مهم در باره ی قیامت و معاد به نتایج سودمند و مفیدی دست یابد.

نور فطرت خاموش می شود؟!
براساس آیات الهی «إخلاد إلی الارض» سبب خاموشی نور فطرت می شود. اخلاد الی الارض یعنی آنکه انسان از هوا و هوس خویش تبعیت نماید و در زمین و مادیات بماند: «ولکنّه أخلد إلی الارض و اتّبع هواه؛ ولی او در زمین بماند و از پی هوای خویش رفت.» (اعراف/ ۱۷۶)
بنابراین نور فطرت و توحید در وجود آدمی در اثر تبعیت از هوا و هوس و دنیا پرستی و ماده پرستی خاموش می شود و این مساله سبب خلود در آتش خواهد شد.

عوامل خلود دیگر!
هم چنین برخی از رذایل اخلاقی در انسان سبب می شود که ایمان زایل شود و در آتش مخلّد بماند. مثل حسد که براساس روایات صحیح ، ایمان توسط حسد خورده می شود همان طور که آتش هیزم را می خورد. هم چنین براساس روایات شریفه حب دنیا و شهرت و مال از جمله عواملی است که ایمان را از مومن می گیرد. از دست رفتن ایمان از دیگر موجبات خلود در آتش الهی است که روایات و آموزه های اسلامی بدان تصریح کردند.

خلود در آتش!
خلود در آتش جهنّم تابع نابودی و خاموش شدن نور فطرت توحید و جایگزین شدن شرک و کفر به جای آن است که دیگر شفاعت شافعان نیز نصیب انسان نمی شود و مخلّد در عذاب می گردد.
خلود از ماده ی خلد و به معنای جاودانگی است. براساس برخی از آیات الهی گروهی از مشرکان و کافران در آتش عذاب الهی خالد و جاودان تا ابد باقی خواهند ماند ” خالدین فیها أبداً “. نکته مهم در این باره آن است که اولاً خلود در آتش تنها در مورد گروه هایی از مشرکان مطرح می شود و چنین نیست که همه ی کافران و مشرکان خالد در آتش باشند. دیگر آنکه خلود در آتش به دلیل آن است که آن مشرکان اعمال و رفتاری از خود بروز داده اند و در حیات دنیوی به گونه ای زیسته اند که خلود در آتش ،  باطن اعمال خودشان است که در قیامت به صورت عذابی ابدی ظهور و بروز می یابد. از این رو خلود در آتش عذاب الهی به منزله ی تجسّم اعمال ناشایست ایشان در حیات دنیوی بوده است و نه بیشتر از آن!

چه کسانی خالدین اند؟!
حال که معلوم شد خلود در آتش تجسم عمل برخی از مشرکان و کافران است لازم است درباره ی موجبات خلود و به بیان دیگر نوع رفتار آن دسته از مشرکان که در قیامت گرفتار خلود در نار می شوند، به بررسی بپردازیم: براساس آیات و روایات شریف موجبات خلود در آتش به یک نکته و محور اساسی بر می گردد و آن همان «خاموش کردن نور فطرت و توحید» در وجود آدمی است. به بیان دیگر خلود در آتش جهنّم تابع نابودی و خاموش شدن نور فطرت توحید و جایگزین شدن شرک و کفر به جای آن است که دیگر شفاعت شافعان نیز نصیب انسان نمی شود و مخلّد در عذاب می گردد.

 

یک دلیل حسابی!
از دیگر موجبات خلود و جاودانگی در آتش دوزخ که خود یک دلیل مستقل به شمار می رود رذیله ی اخلاقی عجب است یعنی انسان متکبّر و مغروری که حاضر نیست در برابر خداوند تعظیم و کرنش نماید در آتش دوزخ مخلّد خواهد بود. عجب و غرور از انسانی که نیازمند ذات باری تعالی است و ادعای استغنای از فضل حق نمودن دلیل و سببی مستقل و اساسی در جاودانگی در عذاب الهی خواهد بود. خداوند متعال از سر رحمت و فضل بی انتهای خویش همه ی نعمتها را به بندگان خویش فرو می فرستد و دریغ از آن زمانی که بنده ی حقیر در اثر غرق شدن در دریای رحمت الهی، منعم حقیقی را فراموش کرده و خود را بی نیاز بپندارد که در این صورت موجبات هلاکت و سبب خلود در جهنم را برای خود فراهم آورده است.

خلود در آتش ظلم نیست!
نیتّ های ظلمانی که نور فطرت را در انسان خاموش می نماید تجسم آن در قیامت آتش عذاب خلد الهی است که تا ابد در آن می ماند!
حال که معلوم شد خلود در آتش عذاب الهی به چه معناست و چه عواملی آن را سبب می شوند، لازم است پیرامون دلیل این مطلب، مطالبی عرضه شود! در واقع خلود در نار تجسم اعمال خود انسان است که به صورت آتش او را در بر می گیرد و او را تا ابد در خود می سوزاند. البته ممکن است این پرسش طرح شود که انسان توقف اندکی در این دنیا دارد و حتی اگر همه ی موجبات خلود نیز در او به وجود آمده باشند تنها اندک زمانی در برابر ابد بوده اند و بر این اساس چگونه ممکن است تجسم اعمال دنیوی که زمانی اندکند تا ابد دامن گیر آدمی باشد؟!
این سوال سوالی دقیق است که در روایت شریفی از رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) بدان پاسخ داده شده است! امام صادق (علیه السلام) از پدرانش از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت کردند که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در مسجد خود نشسته بودند که مردی یهودی بر حضرت وارد شد… (سوال هایی کرد، یکی از آن ها این بود) گفت: اگر پروردگار شما ستم نمی کند پس چگونه کسی را که جز چند روزی گناه نکرده است برای همیشه در آتش نگاه می دارد؟!

پاسخ پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) در علّت خلود!
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) پاسخ دادند: او را به واسطه ی نیّتش ، در آتش جاودان نگه می دارد. خداوند می داند اگر این شخص تا پایان دنیا در آن بماند نافرمانی او را می کند به واسطه ی نیّتش الی الابد در آتش نگه می دارد و این نیت از عملش بدتر است . همینطور کسی که در بهشت جاودان جای دارد بدین سبب است که قصد دارد اگر هر روز به دنیا باقی بماند همواره فرمانبری خدا را نماید و نیّت او از عملش بهتر است و به سبب نیتّ ها اهل بهشت در بهشت و اهل جهنّم در آتش جاویدان می مانند…»
بنابراین معلوم می شود که نیتّ های ظلمانی که نور فطرت را در انسان خاموش می نماید تجسم آن در قیامت آتش عذاب خلد الهی است که تا ابد در آن می ماند!


منابع و مآخذ
۱- معاد از دیدگاه امام خمینی (رحمه الله علیه)- آکا ایران (دفتر سی ام)
۲- اصول کافی- ج۲- کتاب الایمان واکفر، باب الحه
۳- التوحید- ص ۳۹۹- ۳۹۸- باب الاطفال
۴- چهل حدیث- امام خمینی (رحمه الله علیه)
۵- شرح حدیث عقل و جهل- امام خمینی (رحمه الله علیه

"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(3)


بعثت انبیا ع برای برطرف کردن اختلاف بوجود آمده در امت واحده بوده است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

وقتی شما در آیات قرآن ورود می‌کنید، می‌بینید وقتی در مورد پیامبر اکرم(ص) سخن گفته می‌شود و وقتی از بعثت ایشان حرف زده می‌شود، هدف از بعثت ایشان تلاوت آیات، تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت، از این جنس موضوعات مطرح می‌شود. موضوعاتی که در امت صدر اسلام به شکل کامل واقع نشده و البته در آینده باید در مجموعه “آخرینَ مِنهُم لَما یَلحَقوا بِهم” جریان پیدا بکند.

چند آیه گواه این معنا است. البته در فضای دیگر هم خاستگاه‌های بعثت که مطالعه می‌شود که بخشی از آن مربوط به پیامبر اکرم(ص) است، این ماجرا با موضوعی به نام امت گره می‌خورد. با موضوعی به نام امت. در ادبیات قرآن مجموعه هم‌فکر، هم‌نوا، هم‌راستا، هم‌گام و هم‌مسیر امت تلقی می‌شوند. حالا یک وقت این مجموعه در میان مجموعه طیور و پرندگان است، به آنها امت گفته می‌شود. گاهی با اعتقادات یکدست است که مثل آیه ۲۳ زخرف امت گفته می‌شود. در مجموع امت در مقابل تفرق است. حالا دسته‌هایش را ورود نکنیم که به چه مجموعه‌هایی امت اطلاق می‌شود ولی کلاً مجموعه یکدست دارای هدف، مجموعه یک دست هم‌نوا و دارای هدف واحد و به سمت گام بلند جهت عملیاتی کردن راهبرد در دنیا (اینها از آیات در می‌آید). این مجموعه امت تلقی می‌شود.

جالب است، وقتی شما نگاه می‌کنید، می‌بینید بحث امت با بحث بعثت انبیا پیوند دارد اما نه یک پیوندی از آن گونه که ما داریم مطالعه می‌کنیم. محدود به یک زمان تاریخی مشخص. بلکه وقتی که خداوند می‌خواهد بحث بعثت و امت را مطرح بکند، ماجرا را فرا زمان مطالعه می‌کند. از یک موضوع فرا زمانی سخن می‌گوید. در سیر آمدن این موضوع و این مجموعه قواعد و قوانین به سمت دنیا، از این سیر صحبت می‌کند. اجزای امت و بعثت را در زمان چند هزار ساله پهن می‌کند و بعد در یک نقطه‌ای از آینده تاریخ ثمره این کاشتن بذرها را درو می‌کند. ثمره امت مسلمه. این را درو می‌کند.

یکی از آیاتی که این بحث را مورد اشاره قرار می‌دهد آیه ۲۱۳ ام سوره بقره است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. مردم امت واحد بودند. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. بحث بر سر این نیست که خدای متعال در دنیا حرفی نسبت به امت واحده بزند. امت واحده که در دنیا وجود نداشته. النَّاس، کل مردم، جنس مردم به شکلی که امت واحده بودند که در تاریخ وجود نداشته. کجای تاریخ مردم بودند و امت واحد بودند. بعدش تازه پیامبر اکرم و انبیای الهی را به شکل بشارت و انذار مبعوث می‌کند. كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. بعدش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. ابتدا یک امت واحدی بوده. این امت واحد کجا می‌شود. تنها پاسخ آن این می‌شود که قبل از این عالم در یک زمانی یک امت واحد بود.

قبل از این عالم، عالم ذر، فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. این بخش را که خدا توضیح می‌دهد مربوط به یک قطعه دیگری از تاریخ است. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ از آدم علیه السلام شروع می‌شود تا پیامبر اکرم(ص). یک تاریخ طولانی در زمان از ولادت آدم و بعثت او تا بعثت پیامبر اکرم(ص) را فقط این بخش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ دارد در بر می‌گیرد. چند هزار سال. مثلاً فرض کنید هشت هزار سال، هفت هزار سال را در بر می‌گیرد. نه هزار سال دارد در بر می‌گیرد. همین یک جمله…

از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟

اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.

حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.

مثلا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خداست.

اما اگر ربا را می‌خوریم و در عین حال، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم می‌کنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود، می‌فهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است.

فلسفه نماز با ادبیات عامیانه


آیا خدا به نماز من وشما احتیاجی داره؟
خدا هیچ احتیاجی به نماز من و شما نداره،تو خودِ نماز هم میگیم:
الله الصمد(خدا بی نیاز است).
میگن خب،خدابه نماز من نیاز نداره،منم که نیازندارم،خب خداروشکر،نمیخونم
یه مثال:
بچه میادخونه،
میگه:مامان،مامان،بیچاره معلممون،
مادر میگه:چرا؟
بچه: انقدرمشق احتیاج داره،گفته هرکدوم ده صفحه بنویسید،
بیچاره گناه داره،خیلی مشق میخواد..
در واقع معلم به یک نقطه از مشق بچه نیازنداره،میخواد که باسوادبشه،رشد کنه.
خدا به نماز ما احتیاجی نداره،ما با نماز قد میکشیم،
نماز یک#دانشگاه است.
(خیلی خلاصه سعی کردم مطالبی آماده کنم)
وضو:
اولین جایی که تووضومیشوریم صورت هست.
صورت محل آغازِ یک ارتباط،محلِ شروع #دیداراست.
خب،آب برای چیه؟
آب همونیه که پاک وتطهیر میکنه.
درزبان عربی،به صورت میگن وجه،وقتی صورتمون رومیشوریم،یعنی داریم آماده میشیم برای مواجهه.
صورت رومیشوریم،برای دیداری پاک،برای مواجهه.
صورت محلِ آغازدیداره،خدا داره میگه که بنده ی من یادت باشه،هر ارتباطی تو زندگیت برقرار میکنی،پاک باشه ها
خب،مرحله بعدی دست ها.
در تمام دنیا دست سمبلِ قدرت هستش،وقتی مامیگیم که دست آمریکارا کوتاه میکنیم یعنی چی؟
یعنی قدرت آمریکا رو در هم میشکنیم.
حالا، قدرت خانوم ها در چیه؟
زبان؟
اشک؟جیغ؟
لنگه کفش؟
قدرت خانوم هادر لطافت هستش.
قدرت آقایون درچیه؟
قدرت آقایون درجسم قوی وزورِبازو هستش.
خب گفتیم آب هم برای پاک کردنه دیگه
به خانوم ها گفته شده آب وضوروداخل دست بریزن،به آقایون گفته شده پشتِ دست.
از نظر علمی پوستِ داخل دست نازکترو لطیفتر،و پوست پشت دست برعکس هستش.
خدا داره میگه:خانوم محترم،یادت باشه،قدرت تو که لطافت هستش رو باید پاک نگه داری،
این لطافت برای عرضه توخیابون و جلوی هرمرد نیست.پاک نگهش دار.
خدا داره میگه که:آقای محترم،یادت باشه،این زورِ بازو و جسم زمخت و قوی رو که بهت دادم باید پاک نگهش داری،با این زورگویی و گردن کلفتی نکنیا!
چرا اول دست راست رو میشوریم؟
معتقدیم که نامه عمل آدما رو به دست راست میدن، در زمان شستن دست راست،تو دعای وضو هم هست که میگیم، خدایا بندت دوست داره توروز قیامت نامشوبادست راست بگیره.
مرحله بعد: مسح سر
سر در تمام دنیا نماد و سمبل تفکر است،
بنده ی من یادت باشه،هرفکری که تو زندگی میکنی،باید پاک باشه،سالم باشه.
مرحله بعد:مسح پا
پا نمادِ حرکت هستش، همون دستی رو که کشیدی روسر،میکشی رو پا،خدا میگه که میخوام با فکر پاک تو زندگی قدم پاک برداری

فلسفه نماز با ادبیات عامیانه


پیشنهاد میکنم حتما بخونید
تکبیره_الاحرام (گفتن اللّه اکبر):
دستمون رو تا گوش میاریم بالا و میگیم
الله اکبر
ما یه زبان بین المللی داریم؛
زبانِ ایما و اشاره.
شما هر جای دنیا اینجوری دستت رو ببری بالا، یعنی: نه
هیج جای دنیا نیست که شما وقتی این کارو انجام بدی، بگن این داره میگه آره.
ما اول نماز، یه نه بزرگ میگیم
به کی؟ به چی؟
به شیطان
نفس
گناه
شهوت_پرستی
دنیا_طلبی
مقام_طلبی
(به دنیا نه نمیگیمااا،دنیا خیلی هم خوبه، دنیا مزرعه ی آخرته،ما اومدیم اینجا تا بکاریم و اونور درو کنیم)
همه این بدی ها رو میندازید پشتِ سر و میگید که نمیخوامشون.
پس چی میخوای؟!
تو این حالت دست ها رو به آسمون نشانه میره،
میگیم:
الله_اکبر،
خدایا_تورو_میخوام…
تویی که انقدر بزرگی که قابل توصیف نیستی!
دیدی هرچقدر از چیزی دورتر میشی و بالاتر میری،
اون چیز برات کوچیک میشه؟
مثلا هرچی از زمین بالاتر بری،
چیزایی که رو زمین خیلی بزرگه برات کوچیک میشه
تو هواپیما که نشستی قشنگ تو دوتا انگشتت میگی:
آخییی تهران ریزه میزه هست :)
این فضانوردا که تو فضا میرن میگن آخییی کره زمین چقدر ریززززه:)
الله_اکبر اول نماز همینه
میگیم خدایا میخوام خطاها رو، نفس پرستی هارو
گناه هارو بریزم دور…
اینارو نمیخوام!
با تویی که غیر قابل وصفی میخوام اوج بگیرم
میخوام انقدر با تو اوج بگیرم که این چیزایی که رو زمین برای خیلی ها بزرگه ، واسه من کوچیک بشه.
.
خب بریم سراغ مرحله بعد
به من بگید ببینم،
الان شما جلوی یه آدم خیلی خیلی بزرگ قرار بگیری، میتونی کلمه ای حرف بزنی؟!
الان بزرگترین و شریف ترین انسان روی کره زمین کیه؟
امام_زمان_عج.
الان اگه بگن، فلانی بیا بریم آقا میخواد شما رو ببینه،
آیا شما در مقابل امام میتونید حرفی بزنید؟!
شاید کلی حرف آماده کرده باشی اما اونجا یه دفعه قفل می کنی!
حالا اگه امام بیاد و یه دستی به سرت بکشه، قبول داری یه دفعه همه اون سختی ها کنار میره و میتونی حرف بزنی؟!
حالا تصور کنید ایستادیم جلوی خدا،
باید حواسمون باشه جلوی کی ایستادیم!
میگیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا اول نماز یه دستی سرمون میکشه،
میگه:
من مهربون هستمااا، راحت باش
آیا خدا نمیتونست بگه نمازو اینجوری شروع کنید:
به نام خدایی که گردن میزند و…؟؟!
بعد میگیم:
الْحَمْدُ_للّهِ،
خدایا شکرت،
خیلی ها الان گمراه شدن و دیگه نماز نمیخون،
خیلی ها فکر میکنن که خیلی عارف و روشن فکرن و میگن نمازو میخوای چیکار؟
خدایا خیلی ها الان تو مجلس #گناه هستن، ممنون که توفیق دادی الان من با تو باشم و با تو حرف بزنم
ادامه دارد