موضوع: "رسانه انقلاب"

"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(4)

بعثت انبیا ع برای برطرف کردن اختلاف بوجود آمده در امت واحده بوده است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
خب قبل از این یک جمله که خداوند بخواهد نبی‌ای به نام آدم را مبعوث بکند، كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً، مردم بودند. به چه شکلی بودند؟ امت واحد بودند. بعد از این که خدای متعال در خلال چند هزار سال انبیا را مبعوث کرد، «وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الحکمَه». و ابزارهای الهی به همراه این انبیا در این چند هزار سال نازل کرد و در دست آنها قرار داد. که چه کار بکنند. لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ. برای این که اختلاف مردم را برطرف بکنند. چه شد؟ انبیا آمدند اختلاف مردم را برطرف بکنند؟ بله. ببینید خدا چقدر دقیق صحبت می‌کند، مردم امت واحد بودند، بعد مردم به اختلاف رسیدند، گروه گروه شدند، حالا انبیا آمده‌اند تا اختلافات بین گروه‌ها و همین مردم را حل بکنند.

آمدن انبیا قبل از اختلافات مردم است و امت واحده قبل از آمدن انبیا است. این آیه از آیاتی است که بحث بعثت انبیا را بعد از بحث امت واحده مطرح می‌کند، در پیوند با بحث امت واحده مطرح می‌کند. از امت و از مردم در یک تعبیر با عنوان امت واحده در گذشته تاریخ یاد می‌کند و در تعبیر دیگر به عنوان افرادی که به اختلاف خورده‌اند. و انبیای الهی و ابزارهای انبیای الهی و بعثت انبیای الهی و بشارت‌ها و انذارهای انبیای الهی را پس از بعثت برای رفع اختلافات و تقویت امت‌ها مطرح می‌کند.

پس ما در این آیه مقدم بر بعثت بحث امت واحده را داریم. بحث امت یک بحثی است که در پیوند با بعثت باید مطالعه بشود، و بعد در بحث بعثت تمام بعثت‌ها در یک خط کاملاً مشخص تعریف می‌شود. بعثت‌ها یک نخ تسبیح دارند، تمام بعثت‌ها یک محور کلان دارند، بشارت و انذار. تمام انبیای مبعوث شده طبق آیه حداقل دوتا ابزار دارند، کتاب و حکمت، این جریان باید ورای تاریخ مطالعه بشود.

تمام بعثت‌ها در پیوند با آن عنوان امت واحده‌ای که قبل از این دنیا وجود داشته باید مطالعه بشود. بعثت آدم، بعثت نوح، بعثت ابراهیم، بعثت موسی و عیسی علیهم السلام و بعثت پیامبر اکرم(ص)، همه و همه به نوعی پیوستگی کامل با آن امت واحده دارند. بنا بوده یک اتفاقی بر امت واحده واقع بشود که نیاز به بعثت داشته. امت واحده باید از آن فضای واحده بودن در می‌آمده و برای ارتقای خودش بعثت‌هایی شکل می‌گرفته تا در یک آینده مقدس اتفاق ویژه‌ای سامان پیدا بکند.

یکی از آیات دیگری که این معنا را مورد توجه قرار می‌دهد، آیه نوزدهم سوره یونس است. «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً». مردم به جز امت واحد نبودند، در نظر نگیرید مردم چیز دیگری بودند، مردم امت واحد بودند. فَاخْتَلَفُواْ، منشعب شدند، وَ لَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ. اگر یک موضوع عظیم و کلانی که از جنبه ربوبیت پروردگار است در میان نبود، خدا آن اختلافات را قضاوت می‌کرد و حل می‌کرد…

علت آن که برخی از مسئولان و کارگزاران آرام آرام بد می شوند چیست؟!!

كمى دقت بفرماييد! دور و بر زندگى خود را نگاه كنيد؛ ببينيد چطور مى شود كه اگر در جامعه اى امر به معروف و نهى از منكر و پاسدارى عمومى از حق و عدل كساد و راكد شد و عملى نشد، نتيجه اجتناب ناپذيرش اين است كه همه مسئولان و كارگزاران جامعه، آرام آرام به افراد بد آن جامعه تبديل مى شوند. چرا و چطور؟!

وقتى حكومت، حكومت_حق و عدل است، وقتى كارهاى اجتماعى و سياست داخلى و خارجى يك جامعه بر محور حق و عدل مى چرخد، وقتى خصلت و سرشت حكومت يك جامعه خصلت و سرشت الهى، خصلت و سرشت عدل و انصاف و حمايت از حقوق عامه و حق خدا و خلق خداست، در چنين حالتى عناصر خوب و پايبند، عناصرى كه خدا را مى شناسند، عناصرى كه خداترس اند، رغبت مى كنند تا كارى را در اين حكومت بپذيرند. طبيعى است كه در چنين نظامى وقتى براى هر كارى آگهى كنند اول آدمهاى با پدر و مادر، آدمهايى با پرنسيپ اصولى، آدمهاى خداترس باايمان، آدمهايى كه دلشان در عشق خدمت به خدا و خلق مى تپد پيشقدم مى شوند.

شهید_بهشتی

 

 

 

«چرا بسیاری از دانشمندان غرب خداناباور هستند؟»



یکی از دلایل بسیار مهمی که برخی از دانشمندان را به سوی الحاد سوق می دهد، عدم ِفهمِ دقیق از متون الهیات است.

بسیاری بر این باور هستند که الهیات یا همان مابعدالطبیعه، سنگین ترین بخش از علوم فلسفی متداول بوده است؛ از این رو فلاسفه ابتدا منطق می‌خواندند، سپس علوم طبیعی که شامل فیزیک شیمی و مانند آن را و سپس وارد الهیات می‌شدند.

سنگینی مباحثِ بخش الهیات بیشتر به خاطر غیر مادی بودن تمامی مفاهیم (مانند خداوند، وحی، عقل و …) می باشد. از این رو بیراه نگفته ایم اگر ادعا کنیم که بسیاری از دانشمندان، مباحث سنگین و دقیق الهیات را نفهمیده اند و از این رو به الحاد و انکار خدا دچار شده اند، حتی اگر در علوم دیگر، کاملاً حاذق نیز باشند.

اما یک شاهد برای این مدعی می آوریم: ابن سینا از معدود نوابغ روزگار، پیرامون سنگینی مباحث الهیات این چنین مینویسند:

«پس از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب مابعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم، ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرضِ نویسنده را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم. چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقتِ آن پی نبرده‌ بودم. چهرهٔ مقصود در حجابِ ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست. یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروشِ دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من درخواست کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابونصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از برداشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاسِ خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم.»

باید دقت داشت که بو علی سینا هنگامی که این جمله را گفته بود، بر علومی چون پزشکی، فیزیک و مانند آن خبره و چیره بوده است.

در نتیجه باید بگوییم که با احترام به دانشمندان بزرگی که در زمینه های گوناگون علمی بوده اند و هر کدام کشفیات و پیشرفت های مثمر ثمری داشته اند، اما الهیات نیز برای خود علمی مستقل است که شخص برای فهم آن و اظهار نظر در آن، باید بر آن تسلط داشته باشد و متاسفانه چنین تسلطی در میان اکثر دانشمندان علوم طبیعی چون فیزیک، زیست شناسی و … وجود ندارد.

و این مطلب نیز توهین به آنان نخواهد بود، زیرا آنان، علم خود را مطالعه کرده و پیش برده اند و زمانی برای خواندن و پرداختن به الهیات نداشته اند.

آیا زمان حضرت علی(ع) هم گوگل وجود داشت؟

عده ای معتقدند که گوگل، محصول هزاره سوم است و: ربطی به مسائل قبل از آن ندارد. ولی این جمله از چند جهت بی معنی است: زیرا باید دانست لفظ گوگل به معنی: چشم چرخاندن و نظر کردن است. وما در زبان مشهدی و بسیاری از اقوام، آن را داریم که البته گفته شده ریشه فارسی دارد. نظر کردن یا چشم چرخاندن هم، امری تازه نیست. سعدی می فرماید: یا رب نظر تو برنگردد. برگشتن روزگار سهل است. یعنی خدایا در چشم چرخاندن خودت، به ما هم نظری کن اینطور نباشد که: ما از حوزه نظر خدا دور بمانیم.

امام خمینی ره هم می فرماید: عالم محضر خدا است، در محضر خدا گناه نکنید. یعنی دیدگان یا ابصار خدا در: همه جا هست و همه چیز را می بیند. بصیر یکی از صفات الهی است و در قران هم آمده که او شما را می بیند ولی شمار اورا نمی بینید زیرا چشمان شما ظرفیت کم است (لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ). البته اینکه مکانیزم دیدن چگونه است؟ شاید مثل گوگل مپ باشد! یعنی میتوان گفت تمام جهان در دیدگاه خداوندی است، ولی هرگاه بخواهد می تواند: زوم کند و آن را بزرگتر از دیگران ببیند. ما میدانیم که دیدگان خدا بسوی ما است، ولی دوست داریم که نگاه ویژه به ما داشته باشد، یعنی مشکلات ما را ببیند و راه چاره آن را، برایمان اس کند! تا در ذهن ما مانند جرقه جایگزین شود.

امام جعفر صادق هم می فرماید: معجزه خدا را ببینید که: با جسم چربی به اندازه ای کوچکتر از تخم مرغ، همه اطلاعات تصویری آسمان و زمین را ذخیره می کنید! و منظور ایشان اشاره به چشم چرخاندن آدمی، در آسمانها و کهکشان ها و بر روی زمین، در زندگی معمولی است. ایشان در کتاب توحید مفضل، سخنانی دارند که بسیاری از آنها برای امروز ما روشن شده. ولی هنوز بسیاری برما پوشیده است: زیرا همه چیز را همه کس دانند و: همه کس هنوز به دنیا نیامده اند.

حضرت علی ع می فرماید: هرچه می خواهید از من بپرسید(سلونی قبل ان تفقدونی ) ومن همه آنها را جواب خواهم داد. حتی ایشان می فرماید من به راههای آسمان، و موجودات آن آشنا ترم تا موجودات و علوم انسانی و زمینی. و این یعنی اگر کسی یا موجودی در آسمان، راه خود را گم کند میتواند از: حضرت ایشان می پرسد. یا می فرماید: من آنقدر تاریخ اقوام گذشته و آینده را دقیق می دانم، که گویا در بین آنها زندگی کرده ام! اینهمه گفتار حضرت علی ع، شاید تا قبل از موتور جستجو گر مشکل درک می شد. ولی الان بسیار قابل فهم است که: یعنی امامان و معصومین ما داری مخزن کامل اطلاعات بودند، و روش جستجو در ان را هم داشتند.

برای درک بهتر این موضوع باید بدانیم که دراختراع اولیه کامپیوتر ما مواجه با دستگاههای بزرگ و حجیم جمع آوری اطلاعات و دسته بندی و ذخیره و بازیابی آنها بوده ایم ولی بر اثر پیشرفت و استفاده از مواد سیلیکان و کوارتز و غیره این حجم کاهش یافت تا به آی سی های امروزی رسید فلش مموری ها ابزار ذخیره ساز هر روز کوچکتر و پر توان تر می رسند و شاید روزی برسد که به اندازه سلول های مغز بشری باشند ولی آن روز نزدیک نیست در حالیکه مغز بشر و سلولهای عصبی موجود هستند و بوده اند!

بعنوان نمونه وقتی پیامبر از دنیا رحلت می فرمود چند لحظه ای غلی غ را خواست و در گوش مبارکش نجوا نمود. بعد مردم پرسیدند چه گفت؟ فرمود پیامبر علم دنیا و آخرت همه را به من آموخت. در واقع پیامبر پسورد یا رمز عبور یا کلید دروازه  شهر علم را در آن لحظه داد. مشابه و قدر نازل آن  برای همه اتفاق می افتد، که گاهی با یک کلمه، تلنگری به انسان وارد می کند که: بسیاری از مجهولات او روشن می گردد.

اینها نشان می دهد کپی برداری از: عملکرد مغز، خود عملکرد آن را به فراموشی سپرده! و کاری که مغز و چشم و اعصاب انسان می تواند انجام دهد را، اصلا از دایره خارج کرده است. مانند کودکی که وقتی یک اسباب بازی پیدا می کند، پدر و مادرش را فراموش می کند.

اینترنت و دنیای سایبر هم از روی سلول های عصبی، و عملکرد مغزی الگو برداری شده است. ولذا نباید فراموش کرد که موتور های جستجو گر، فقط همین شکل گوگل هستند و بس، آنها از قدیم اینطور نبوده اند و بعدا هم، همینطور باقی نخواهند ماند. و این برش زمانی ما را نباید دچار خود خواهی، یا غرور علمی و تکنوکراتی نماید.

بر هر گردش چشم مهدی صلوات

حان الوقت الإمام علی، کان هناک جوجل؟
یقول البعض أن جوجل هی نتاج الألفیه الثالثه: ذات الصله فی المسائل المعروضه علیها. ولکن هذه الجمله لا معنى له لعده أسباب: لأن جوجل یجب أن یفهم هذا المصطلح لیعنی: هو العین تحول والتعلیق علیه. ولغتنا مشهدی والکثیر من الناس، ویقال أن لها جذور فارسیه. أعلى أو تحول العین، لیست جدیده. یقول السعدی انه لا عوده أو لصق رأیک. وقت العوده أمرا سهلا. فی عینی الرب، وتحول نفسک، ونحن لا نعتقد الآن أن نبقى بعیدا عن المناطق مع الله.
یقول الإمام الخمینی أیضا فی العالم هو وجود الله، ولیس خطیئه أمام الله. العین أو رؤیه الله: فی کل مکان ویرى کل شیء. بصیر هی واحده من صفات الله فی القرآن الکریم تقول إنها یراک ولکن لا نرى له بسبب انخفاض قدره عینیک (). ومع ذلک، هذه الآلیه هی لوصف کیف؟ هو مثل خرائط جوجل! وهذا هو القول، والعالم کله فی عینی الله، ولکن فی أی وقت یمکنک التصغیر ونرى أنه أکبر من غیرها. ونحن نعلم أن عیون الله فینا، ولکن کنا نحب أن یکون هذا نظره خاصه، ونحن نرى المشکله وعلاجها، ق لیس لنا! لیحل محله فی عقولنا مثل شراره.
وقال الإمام جعفر الصادق: لنرى معجزه الله: الدهون فی الجسم إلى حجم أصغر من البیض، وجمیع البیانات صوره تخزین السماء والأرض! وأشار إلى تدویر العین البشریه، والمجرات فی السماوات وما فی الأرض، فی الحیاه العادیه. فی کتابه التوحید MUFADDAL، قائلا أن العدید منهم الواضح لنا الیوم. ومع ذلک، کثیر یرتدی لنا: أنهم یعرفون کل شیء والجمیع: لم یتم بعد ولدوا لا أحد.
یقول الإمام علی: کل ما ترید أن تسألنی () وسأجیب على کل منهم. حتى یقول لی طرق السماء، وأشیاء المدى مألوفه لدى البشر والعلوم والأرض. هذا یعنی أنه إذا کان واحد أو فی السماء، وانه یمکن تفقد طریقها: یسأل عنه. أو یقول: أنا کان التاریخ الدقیق لذلک من الماضی والأقارب فی المستقبل یعرف، کما لو عشت بینهم! لکن أقوال الإمام علی، وربما محرک البحث لفهم المشکله. ولکن الآن أنه من المفهوم جدا أن الأئمه المعصومین، ونحن لم تکن لها کامل للدبابات، وکان طریقه البحث.

على سبیل المثال، عندما أقر النبی بعیدا قلت لحظات قلیله من الهمس المبارکه فی وظیفه الأذن وغیر طلب. بعد یسأل ما یقول الناس؟ علمنی کل أنبیاء الدنیا والآخره. فی الواقع، کانت للنبی کلمه المرور أو کلمه السر أو مفاتیح أبواب المدینه فی تلک اللحظه. کما کشفت شابه ذلک، ویحدث ذلک على الجمیع، وأحیانا مع کلمه، والوجه إلى البشر أن الکثیر من المجاهیل، وقال انه هو واضح.
وتظهر هذه النسخ من وظائف المخ، والأداء نسیان ذلک! وما یمکن للإنسان القیام به لالدماغ والعینین والأعصاب، هو الخروج من الدائره. مثل عندما یجد الطفل لعبه، ینسى والدیه.
وعلى غرار الانترنت وعالم الانترنت من وظیفه الخلایا العصبیه والمخ. وهکذا ینبغی للمرء أن لا ننسى أن محرکات البحث، ولیس مجرد مشتبه به على هذا الطریق وذاک، أنها لم تکن قدیمه جدا وفی وقت لاحق، وکذلک لا تزال قائمه. وهذه المره یجب أن لا تکون قطع الأنانیه، أو فخر العلمیه والتکنوقراط

باامام خمینی از رسانه انقلاب:(قدرت طلبی یا خدمت!)

قدرت طلبی یا خدمت!

مردم با کسی دعوا دارند که به دنبال تثبیت قدرت و اخاذی است.

 وقتی مردم ببینند که کسی مشغول به خدمت است دیگر دعوا ندارند با او.
دعوا آن‌جا پیدا می‌شود که ببینند آمده است که مردم را داغ کند. آمده که با هر وسیله‌ای اخاذی کند. آمده است قدرت خودش را تثبیت کند. وقتی مردم دیدند که یک نفری می‌خواهد قدرت خودش را تثبیت کند، مردم با او مخالف می‌شوند. و حالا هم می‌گویند مردم، مثل آن وقت نیست که عقده بشود. حالا این‌ عقده‌ها شکافته شده است. حالا دیگر اجازه نمی‌دهند به کسی که بخواهد این کار را بکند. این جز آبروریزی خود آن‌ها چیز دیگری بار نمی‌آورد.

1 2 3 5