موضوع: "راهی به حریم کبریا"

عیدانه.دانشنامه امام جواد علیه السلام

معرفی کتاب

برای دانود اینجا کلیک کنید

سالروز ولادت با سعادت امام محمد جواد (علیه السلام) را محضر تمام دوستان گرامی تبریک عرض میکنم.


?خلاصه ای از زندگی گهربار امام جواد علیه السلام
✅ آن حضرت طبق مشهور، شب جمعه، دهم ماه رجب، سال 195 هجرى قمرى(مطابق با 22 فروردين، سال 190 شمسى). در مدينه منوّره ديده به جهان گشود.
✅ نام: محمّد صلوات الله و سلامه عليه.
✅ كنيه: ابوجعفر ثانى و ابوعلى.
✅ لقب: جواد، قانع، مرتضى، نجيب، تقىّ، منتخب، هادى القضاة، سيّدالهداة، مصباح المتهجّدين، جوادالأئمّه و… .
✅ پدر: امام علىّ بن موسى الرّضا، مُغيث الشّيعة والزّوّار عليهماالصلاة والسّلام.
✅ مادر: از خانواده ماريه قبطى بوده، و به چند نام و لقب معروف است: درّه، سبيكه، ريحانه، خيزران و …

✅ پس از آن كه حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام) توسطّ مأمون عبّاسى مسموم و به شهادت رسيد; مردم، مخصوصاً سادات بنى الزّهراء نسبت به جنايات خليفه آگاه شدند، مأمون از خطرات احتمالى بيمناك شد.
و بدين جهت، امام محمّد جواد (عليه السلام) را از مدينه احضار كرد و در بغداد كنار دربار خود منزلى برايش تهيّه نمود تا از هر جهت امام(عليه السلام) تحت نظر باشد.
مأمون جهت تداوم سياست عوام فريبانه خود و نجات از خطرات احتمالى، دخترش، امّ الفضل را به ازدواج آن حضرت در آورد، تا هم جلب توجّه افكار عموم را نموده باشد.
و هم تمام موارد زندگى و حركات آن حضرت را تحت كنترل خود در آورد، به طورى كه هر لحظه چنانچه كوچك ترين اتّفاقى رخ مى داد، بلافاصله مأمون توسّط مأمورين و جاسوسان خود از آن آگاه مى گشت.
و چندين مرحله نيز به جهت گزارشات كذب و بى مورد جاسوسان حكومتى و خصوصاً همسر آن حضرت ـ امّ الفضل ـ، آن امام مظلوم مورد شكنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت.

✅ و طبق روايت علىّ بن ابراهيم، مردم از اقشار و طبقات مختلف به محضر مبارك و پُر فيض حضرت جوادالأئمّه (عليه السلام) وارد مى شدند و پيرامون مسائل و فنون مختلف از آن حضرت سؤال مى كردند; و جواب مى گرفتند.

✅ مدّت امامت: بنابر مشهور، آن حضرت در روز جمعه يا دوشنبه، آخر ماه صفر، سال 203 يا 206 هجرى قمرى پس از شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش به منصب والاى امامت و خلافت نائل آمد; و حدود هيجده سال امامت و رهبرى جامعه اسلامى را بر عهده داشت.
✅ مدّت عمر: حضرت مدّت هفت يا هشت سال و چهار ماه در زمان حيات پدر بزرگوارش; و پس از شهادت و رحلت پدر نيز حدود هيجده سال به عنوان رهبر و امام مسلمين، هدايت گرى جامعه را عهده دار بود.
بنابر اين، عمر شريف و مبارك آن حضرت را حدود 25 سال گفته اند.
✅ شهادت: بنابر مشهور، روز سه شنبه، پنجم ماه ذى الحجّه، سال 220 (مطابق با 13 آذر، سال 212 شمسى.) در زمان حكومت معتصم و به دستور او در بغداد به وسيله زهر توسّط همسرش - امّ الفضل - مسموم شده و به شهادت رسيد; و پيكر مطهّرش در قبرستان بنى هاشم كنار قبر مقدّس جدّش، امام موسى كاظم (عليه السلام)دفن گرديد.
✅ خلفاء هم عصر: امامت آن حضرت هم زمان با حكومت مأمون عبّاسى و معتصم مصادف گرديد.
✅ تعداد فرزندان: طبق آنچه مورّخين آورده اند: حضرت داراى دو فرزند پسر و سه دختر بوده است.

✅ نماز امام محمّد جواد (عليه السلام): دو ركعت است، كه در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، هفتاد مرتبه سوره توحيد خوانده مى شود; و پس از آخرين سلام نماز و ذكر تسبيحات حضرت فاطمه زهراء(عليها السلام) ، صد مرتبه: «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد» گفته مى شود.
و سپس نيازها و خواسته هاى مشروعه خويش را از درگاه خداوند متعال مسئلت مى نمايد، كه انشاءاللّه بر آورده خواهد شد.

منابع: ……….
اصول كافى: ج 1، تهذيب الأحكام: ج 6، مستدرك الوسائل: ج 6، بحارالأنوار: ج 48، أعيان الشّيعة: ج 2، ناسخ التّواريخ: ج 12، و .

نقد با خودت چی آوردی؟

کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و باخيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه ، ولى در كمال تعجب ، دستگاه پيام داد :
“موجودى كافى نميباشد! ” امكان نداشت ، خودم
مي دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.
با بيحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:
“رمز نا معتبر است”
اين بار فروشنده با بيحوصلگى گفت:
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد ، پول نقد همراهتون هست؟….فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته………..

در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله ى فروشنده در سرم صدا ميكرد…
“پول نقد همراهتون هست"؟……..

خدايا !!
ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادت هايى كه كرديم ، دستگيرى ها و انفاق هايى كه انجام داديم و ….
نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست ، ما متعجبانه بگوييم :
مگر ميشود ؟ اين همه اعمالى كه فكر مي كرديم نيك هستند و انجام داديم چى شد؟؟؟؟
و بگويند:
اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت …
كنار
«بخل»
كنار «حسد» ،
كنار « ريا» ،
كنار «بى اعتمادى به خدا »، كنار «دنيا دوستى» و …..

نكند از ما بپرسند:
نقد با خودت چه آورده اى ؟ و ما كيسه مان تهى باشد ، دستمان? خالى ….
خدايا از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان مي شود به تو پناه مي بريم كه :

۰۰۰۰اِنَّ َنفسَ َلامّاره بالسّوء اِلاّ ما رَحِمَ ربّى۰۰۰۰

 

بررسی نحوه شکل گیری حکومت پس از رحلت پیامبر(ص)قسمت سوم(کتاب خوانی نوروز)

#کتابخوانی نوروز

دهه آخر صفر سال 11هجری پیامبر بیمار شدند در حال بیماری اسامه فرزند زید که هجده ساله بود به امیری لشکری گماشته شد.پیامبر دستور دادند که در آن لشکر (ابوبکر وعمرو ابوعبیده جراح و سعد بن عباده)ودیگر سران اصحاب از مهاجر انصار شرکت کنند 1

وحتی تاکید کردند که از رفتن با آ ن لشکر تخلف نکنندوفرمودLلعن الله من تخلف عن جبش اسامه)

حال پیامبروخیمتر شد،خبردادند که پیامبر(ص)در حال احتضار است پیمبر فرمود قلم و کاغذ بیاورید تا نامه ای برای شما بنویسم که بعداز من هرگزگمراه نشوید عمر گفت:(ان النبی غلبه الوجع و عندکم کتاب الله حسبنا کتاب الله)2

پس از این گفتگو بعضی از حاضرین خواستند قلم و کاغذ بیاورنداما پیامبر فرمود(او بعد هذا)یعنی،آیا پس از چه؟

بعد از این اگر قلم و کاغذ می آوردند وپیامبر(ص)وصیت نامه ای می نوشتند که در آن اسم علی(ع)بود مخالفان می توانستند چند نفرررا بیاورندوشهادت دهند که پیامبر(ص)آن وصیت را-نعوذبالله-در حال هذیان نوشته است.

پس از این ناسزاگویی پیامبر(ص)فرمود(قوموا عنی لا ینبغی عند نبی تنازع)

یعنی از نزد من برخیزید که در محضرپیامبر(ص)نزاع کردن شایسته نیست.3

در سحر روز دوشنبه در وقت اذان صبح،بلال به در خانه پیامبر آمد و ندای همیشگی را سرداد.پیامبر در حال بیهوشی بود . سرش بر زانوی علی(ع).

عایشه به بلال گفت به پدرم بگویید بیاید و نماز بخواند.ابوبکد آمدو ایستاد به نماز صبح،پیامبر به هوش آمد و متوجه شد که در مسجد نماز جماعت برپاست.در حالی که علی(ع)بر بالین او نشسته است.

پیامبر با آن حال برخاست ووضوگرفت و بر بازوان قضل بن عباس و حضرت علی(ع)تکیه کرد و در حالی به مسجد رفت که از شدت بیماری پاهایش را روی زمین کشیده میشد.ابوبکر ایستاده بود به نماز.پبامبر(ص)به جلو ابوبکر آمد و نماز اورا شکست و به طور نشسته نماز خواند و صحابه پیامبر(ص)اقتدا کردند ونماز صبح را به جای آوردند.4

1-طبقات ابن سعد2/190-192-چاپ بیروت

2-صحیح بخاری،باب کتابه العلم من کتاب العلم1/22،مسند حنبل،تحقیق احمد محمد شاکر،حدیث2992

3-تاریخ ابی الفدا1/151:در صحیح بخاری،باب کتابه العلم1/22

4-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید9/197،خطبه 156

 

 

بررسی نحوه شکل گیری حکومت پس از رحلت پیامبر(ص)قسمت دوم(کتاب خوانی نوروز)

#کتابخوانی نوروز

سقیفه برنامه ای از پیش تعیین شده:

علامه سید مرتضی عسکری در کتاب پیش رو سقیفه را در یک روز و با طراحی یک نفر برای خلافت خلاصه نمی کند بلکه آغاز بروز و ظهور اجرای نقشه ای حساب شده می داند که طی آن افرادی معین از قریش می بایست یکی پس از دیگری زمام حکومت را به دست گیرند تا آن را پیوسته از اهل بیت پیامبر(ع)که بنا برنص ایشان ،جانشینان بر حق پیامبر بودند دور دارند ونهایتا آن را به بنی امیه بسپارند.

آقای محمد باقر بهبودی در کتاب سیره علوی،حوادث پس از رحلت پیامبراکرم(ص)را تا شهادت امیرالمومنین مورد بررسی قرار دادهاو سقیفه را حاصل نقشه ای از پیش ظراحی شده می داند که مسلمانان را در مقابل کار انجام شده قرار داده اند.

عبدالفتاح عبدالمقصود(از نویسندگان و دانشمندان مصری و از اهل سنت) سقیفه را محل ظهور عملیاتی از پیش طراحی شده می داند که در آن خبری از شورا بود و نه جایی برای حاکمیت شورا.از نظر او سقیفه می تواند آغاز حکمرانی کسانی باشد که می خواستند حکومت را چون گویی در میان خویش به گردش آورند.*

ویلفرد مادلونگ مستشرق آلمانی الاصل ،در کتاب خود ابتدا نظریه لامنس را درباره مثلث قدرت (ابوبکر،عبمر،ابوعبیده جراح)مطرح میکندواز قول کایتانی تصریح میکند که در این مثلث الهام بخش اصلی عمر بوده است.**

وی موکدا تصریح میکند که جایگاه ممتاز حاکمیت بر جامعه اسلامی که ابوبکر آن را به قریش اختصاص داده است هیچ مبنایی در قرآن نداشت.***

این نقشه اجرا شد اما با قتل عثمان و خلافت امیرالمومنین(ع)نا تمام ماند.

*خواستگاه خلافت ص241 به بعد.

**جانشین حضرت محمد(ص)صفحه 18

***همان ص84

استعداد بهشتی شدن را نکشیم

من یک رفیق داشتم پسرش جزء نوابغ بود. این پسر عجیب بود، در دانشگاه سر کلاس، استاد سخت‌ترین درس را که می‌داد این درس را می‌گرفت دیگر نیاز به تمرین نداشت، عین خود آن استاد خیلی قوی می‌شد. من پدرش را می‌شناختم خودش را شاید یکی دو بار دیده بودم، خیلی پسر خوش تیپی بود، خیلی خوب بود. یک سال مشهد از حرم آمدم خیابان دیدم یک کسی با دمپایی پاره آمد جلو سلام کرد. گفت: من را می‌شناسی؟ گفتم: نه، خیلی قیافه‌اش عوض شده بود. گفت: من فلانی پسر فلانی هستم. گفتم: با من کاری داری؟ گفت: اگر پول داری پنج شش تومن به من بده. گفتم: اگر می‌خواهی شام بخوری بیا برویم یک جا بهترین شام را به تو بدهم. گفت: نه، اگر نیم ساعت دیگر مواد به من نرسد می‌میرم آخرش هم در خیابان مرد. خودت خودت را کشتی، خانم نوح خدا تو را آفریده بود از نظر محرمیت با مردها ظرفیتت هیچ فرقی نمی‌کرد، خودزنی کردی، زن لوط خودزنی کردی. یک زن و شوهر هم بودند هر دو خودزنی کردند، برای رفتن به جهنم خیلی به هم کمک دادند، در آن حال آدم که متوجه نیست که به جهنم می‌رود، به قول قرآن مجید «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا»(کهف، 104) گمان می‌کند که خوب زندگی می‌کند این گمان دروغ است. این گمان نه دلیل عقلی دارد نه دلیل فلسفی، نه دلیل شرعی و قرآنی دارد، دروغ است. زن و شوهر بودند تا نزدیکی‌های پیری، این دو تا زن و شوهر هم با هم می‌روند ته جهنم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ (1) ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ (2) سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ (3) وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4)»(سوره مسد) زن ابولهب قیامت هیزم‌کش جهنم است، بار می‌گذارند. این زن و شوهر کنار چه منبعی بودند؟ کنار خاتم انبیاء، عموی خاتم انبیاء، زن عموی خاتم انبیاء، کنار علم، کنار حکمت، کنار دین، کنار ایمان، کنار بهشت، کنار رضایت الله، از این پیغمبر هیچ بهره نگرفتند. عموی تنی او هم بود، خدا این دو تا زن و شوهر را نمرده مارک جهنمی شدن زده بود چون خدا می‌دانست اینها آدم نمی‌شوند. حالا اینکه پیغمبر قیامت پسر داداش ابولهب است سودی برای ابولهب دارد؟ نه، چه سودی دارد، هیچ سودی ندارد. مگر پیغمبر اولوالعزم اول برای زنش قیامت سودی دارد یا لوط برای زنش سودی دارد؟ نه. یک زن و شوهر هم در قرآن هستند که اسم شوهر چهار بار و اسم زن به کنایه در سوره انشراح برده شده است. اینها هم زن و شوهر هستند، در دنیا با هم بودند، خود شوهر می‌گوید قیامت هم کامل با هم هستیم. حالا شما فکر کن جای پیغمبر قیامت کجاست، این زن را خدا تا آنجا می‌برد. این زن و شوهر رسول خدا و خدیجه کبری هستند. بقیه زن‌ها نه. بقیه زن‌ها غیر از دو تایشان خوب بودند، مؤمنه بودند، پیغمبر از ایشان رضایت داشت ولی بین این زنانی که خدا اجازه داده بود ازدواج کند ـ نه اینکه خودش انتخاب بکند ـ خدیجه کبری قیامت کنار پیغمبر است. برادران و خواهران، ما یک نهال هستیم کمتر از درخت گردو و پرتقال و سیب که نیستیم، هستیم؟ آن یک چوب است و چند تا نخل، چهل سال پنجاه سال شصت سال در باغها درخت گردو سالی ده هزار پنج هزار هفت هزار میوه می‌دهد. سیب بیست سال است، گیلاس، آلبالو ما کمتر از آن درختها هستیم؟ ما که معروف است گل سرسبد هستیم، یعنی بهتر از ما آفریده نشده، فردای قیامت برویم جهنم؟ حسرت جهنم رفتن‌مان عذابش بیشتر از آتش نیست که ما می‌توانستیم بهشت برویم چرا آمدیم جهنم؟ ما می‌توانستیم مورد رضای خدا باشیم چرا مورد غضب شدیم؟ غیر المغضوب علیهم. تا فردا شب اگر خدا بخواهد. ببینیم این چهار زن که پیغمبر می‌گوید بهشت مشتاقشان است با نهال وجودشان چه کار کردند که شدند درخت ابدی باغ رحمت، باغ مغفرت، باغ کرامت، درخت باغ جنت، چه کار کردند؟ خوب است جوابش را بدانید که چه کار کردند.