استعداد بهشتی شدن را نکشیم
من یک رفیق داشتم پسرش جزء نوابغ بود. این پسر عجیب بود، در دانشگاه سر کلاس، استاد سختترین درس را که میداد این درس را میگرفت دیگر نیاز به تمرین نداشت، عین خود آن استاد خیلی قوی میشد. من پدرش را میشناختم خودش را شاید یکی دو بار دیده بودم، خیلی پسر خوش تیپی بود، خیلی خوب بود. یک سال مشهد از حرم آمدم خیابان دیدم یک کسی با دمپایی پاره آمد جلو سلام کرد. گفت: من را میشناسی؟ گفتم: نه، خیلی قیافهاش عوض شده بود. گفت: من فلانی پسر فلانی هستم. گفتم: با من کاری داری؟ گفت: اگر پول داری پنج شش تومن به من بده. گفتم: اگر میخواهی شام بخوری بیا برویم یک جا بهترین شام را به تو بدهم. گفت: نه، اگر نیم ساعت دیگر مواد به من نرسد میمیرم آخرش هم در خیابان مرد. خودت خودت را کشتی، خانم نوح خدا تو را آفریده بود از نظر محرمیت با مردها ظرفیتت هیچ فرقی نمیکرد، خودزنی کردی، زن لوط خودزنی کردی. یک زن و شوهر هم بودند هر دو خودزنی کردند، برای رفتن به جهنم خیلی به هم کمک دادند، در آن حال آدم که متوجه نیست که به جهنم میرود، به قول قرآن مجید «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا»(کهف، 104) گمان میکند که خوب زندگی میکند این گمان دروغ است. این گمان نه دلیل عقلی دارد نه دلیل فلسفی، نه دلیل شرعی و قرآنی دارد، دروغ است. زن و شوهر بودند تا نزدیکیهای پیری، این دو تا زن و شوهر هم با هم میروند ته جهنم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ (1) ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ (2) سَیَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ (3) وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4)»(سوره مسد) زن ابولهب قیامت هیزمکش جهنم است، بار میگذارند. این زن و شوهر کنار چه منبعی بودند؟ کنار خاتم انبیاء، عموی خاتم انبیاء، زن عموی خاتم انبیاء، کنار علم، کنار حکمت، کنار دین، کنار ایمان، کنار بهشت، کنار رضایت الله، از این پیغمبر هیچ بهره نگرفتند. عموی تنی او هم بود، خدا این دو تا زن و شوهر را نمرده مارک جهنمی شدن زده بود چون خدا میدانست اینها آدم نمیشوند. حالا اینکه پیغمبر قیامت پسر داداش ابولهب است سودی برای ابولهب دارد؟ نه، چه سودی دارد، هیچ سودی ندارد. مگر پیغمبر اولوالعزم اول برای زنش قیامت سودی دارد یا لوط برای زنش سودی دارد؟ نه. یک زن و شوهر هم در قرآن هستند که اسم شوهر چهار بار و اسم زن به کنایه در سوره انشراح برده شده است. اینها هم زن و شوهر هستند، در دنیا با هم بودند، خود شوهر میگوید قیامت هم کامل با هم هستیم. حالا شما فکر کن جای پیغمبر قیامت کجاست، این زن را خدا تا آنجا میبرد. این زن و شوهر رسول خدا و خدیجه کبری هستند. بقیه زنها نه. بقیه زنها غیر از دو تایشان خوب بودند، مؤمنه بودند، پیغمبر از ایشان رضایت داشت ولی بین این زنانی که خدا اجازه داده بود ازدواج کند ـ نه اینکه خودش انتخاب بکند ـ خدیجه کبری قیامت کنار پیغمبر است. برادران و خواهران، ما یک نهال هستیم کمتر از درخت گردو و پرتقال و سیب که نیستیم، هستیم؟ آن یک چوب است و چند تا نخل، چهل سال پنجاه سال شصت سال در باغها درخت گردو سالی ده هزار پنج هزار هفت هزار میوه میدهد. سیب بیست سال است، گیلاس، آلبالو ما کمتر از آن درختها هستیم؟ ما که معروف است گل سرسبد هستیم، یعنی بهتر از ما آفریده نشده، فردای قیامت برویم جهنم؟ حسرت جهنم رفتنمان عذابش بیشتر از آتش نیست که ما میتوانستیم بهشت برویم چرا آمدیم جهنم؟ ما میتوانستیم مورد رضای خدا باشیم چرا مورد غضب شدیم؟ غیر المغضوب علیهم. تا فردا شب اگر خدا بخواهد. ببینیم این چهار زن که پیغمبر میگوید بهشت مشتاقشان است با نهال وجودشان چه کار کردند که شدند درخت ابدی باغ رحمت، باغ مغفرت، باغ کرامت، درخت باغ جنت، چه کار کردند؟ خوب است جوابش را بدانید که چه کار کردند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1397/01/05 ساعت 05:04:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |