موضوع: "تفکرات فرهنگی"

دلنوشته برای محسن حجیی

سلام محسن حججی


چند روز است مرا بیچاره کرده ای!!
داشتیم زندگیمان را میکردیم، چه کارمان داشتی که وسط اینهمه سرگرمی آمدی و معادلات زندگی ما را خراب کردی؟!، ما دنبال فینال خنداننده شو بودیم، هنوز نیمی از ناهارمان تمام نشده بود به فکر تهیه شامی متنوع بودیم، اینکه بالاخره چه کسی در کاخ شهرداری تهران و اصفهان سلطنت می کند، سلفی های با خواهر موگیرینی چه شد؟، وزرای دولت از چه جناحی هستند، قیمت مرغ پایین آمد یا نه؟!!!، چند نفر را گیر بیاوریم و عضو اسنپ کنیم تا یک سفر رایگان گیرمان بیاید، با این نتیجه های کنکورمان چه رشته ای را انتخاب کنیم، ببینیم سرنوشت شهرزاد چه می شود، نگاه کنیم کی قیمت گلابی کمی پایین می آید تا بخریمش…
محسن جان
چرا معادلات زندگی ما را بهم ریختی؟!!
با خودمان که تعارف نداریم، ما همگی برای خودمان داریم مرثیه خوانی می کنیم، تو حقارت ما را بر ما نمایاندی، اینکه با ۲۵ سال سن چقدر بزرگی و به قول حامد عسکری  اگر به تو می گویند مرد، ما “میم” مذکر هم نیستیم.
چند روز است بچه هایم را بغل نکرده ام، تا می گویند: بابا، خدا میداند بند دلم پاره می شود، مثل رگ های گلوی تو، لبهایت که به کویر ظهر عاشورا می ماند یک بند جلوی چشمانم رژه می رود، بعد از هر بار آب خوردنم وقتی میگویم: به فدای لب عطشان حسین، بیشتر از همیشه به دلم می نشیند، اینهمه صلابت در نگاه را از کجا آوردی؟
راستی این کفتار نامرد آبت داد و سرت را برید؟!
خدا کند نداده باشد تا بیشتر مثل اربابت شده باشی.
مدتی است خیلی کم مطلب می گذارم اما تو مرا بیچاره کرده ای، چقدر این عکس را دوست دارم، ساعت دو نصفه شب است و دارم اشک می ریزم و برای تو که نه، برای دلریش ریش خودم می نویسم.
ای معناگر انسانیت، ای پدری که وقتی پسرت زبان باز کند بابا گفتن هایش را از بهشت می شنوی، ای لب تشنه ای که دیشب به دست عباس و حسین سیراب شدی، ای عصاره فضایل ملت، ای تربیت یافته مکتب حسین و پیرخمین،
ما اسیران خاک را دعا کن.

شما را به هفتاد سال عبادت دعوت میکنم

لحظه ای تفکر


◀️چه کسی زمین را مامور کرده اینچنین دقیق و حساب شده بدور خورشید دوران داشته باشد تا ما حساب سال های عمرمان را داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده اینچنین دقیق و حساب شده بدور خود دوران داشته باشد تا ما گردش شب و روز را داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده به صورت مورب و بیضی شکل به دور خورشید دوران داشته باشد تا ما چهار فصل گرم و سرد و معتدل با آن همه تغییرات آب و هوایی مختلف داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده که با سرعت ثابت ۱۶۶۹ کیلومتر در ساعت بدور خود و سرعت ثابت ۳۰ کیلومتر در ثانیه بدور خورشید دوران داشته باشد تا حساب صدم ثانیه های روزها و ماه ها و سالها بعد از گذشت این عمر طولانی کائنات را هم بدون کوچکترین تغییری داشته باشیم؟
◀️حال چه کسی ماه را مامور این چرخش حساب شده و منظم با همان توصیف چرخهای بالا گفته ،بدور زمین کرده است تا حساب ماه های عمرمان را داشته باشیم؟
◀️چه کسی یازده سیاره منظومه شمسی را مامور کرده تا اینچنین دقیق تسلیم آمر خود باشند و بدون کوچکترین مزاحمتی برای یکدیگر بدور مرکز منظومه در چرخش باشند؟
◀️چه کسی مانع شده با وجود بی نهایت ستاره ها و سیاره های عالم آنها مزاحمتی برای ما نداشته باشند در صورتی که با برخورد هر یک از آنها با زمین ما الان وجود نداشتیم و ما الان روزانه شاهد برخورد صدها شهاب سنگ بی خطر با زمین هستیم؟
◀️چه کسی این انرژی عظیم و لایتناهی که خاموشی ندارد را به خورشید داده تا موجودات از آن بهره ببرند؟و همان کس زمین را اینچنین سرد و مطبوع نموده است؟
◀️چه کسی نیروی گرانشی با منشاء مرموز و ناشناخته را به زمین داده تا اجرام و اجسام را بر پشت خود اینچنین محترمانه سواری دهد؟

دلنوشته فرزند رزمنده مدافع حرم

آسمان می غرد…
زمین فریاد می زند…
عرش ندا می دهد…
تمام سواری بر اسبی سفید،
برای بلندای هستی ایستاده…
به خاکیان می نگرد…
بعضی به دنبال آب اند بعضی به دنبال نان،
بعضی به دنبال شراب اند عیش را نوش می کنند
و بعضی آنقدر ختم مفاتيح برداشته اند که یادشان رفته نمازشان قضا می شود
بعضی آنقدر یکی رادوتا و دوتا راچهارتا کرده اند که ده تاهم برایشان کافی نیست…
 بعضی شده اند ماشین فقط کار….
به گونه ای خوی ماشینی گرفته اند که ماشین هم نزدشان لنگ انداخته…


گویی فقط برخی اند که صدای عالم را می شنوند…
آنان که چشم دوخته اند به دستان آقایشان،
که انگشت سبابه اش را به کجا اشاره می کند…

گویی این برخی ها که امثال ما بعضی ها
دیوانه می خوانیمشان…
ازاین باتلاق دنیا خوب بلدند بیرون بیایند ،
….. بایک یا علی…..

آنان که عباس گونه…
حسین وار…
پا برگلیم حفاظت از حریم امن ولایت می گذارند.
که شاید ، مادرشان گوشه چشمی به آنان نیز بیندازد.

این ها را گفتم تا بدانی این دیوانگان از جنس خاک ، فرشتگانی از سلاله پاک آسمان اند. 

براى شناخت جهان، راه‏هايى وجود دارد: تجربه و علم، فلسفه و استدلال و عرفان و حضور.

ما با اين جهان بيرون، دو نوع رابطه‏ داريم؛ هم‏ مى‏ خواهيم آن را بشناسيم‏ و هم از آن‏ خوشحال و يا رنجور مى‏ شويم. اين رابطه ‏ى عاطفى، در بحث ارزش به تو كمك مى ‏كند؛ چون تأثيرپذيرى و رنج و شادى تو، نشان دهنده‏ ى قدر و درجه‏ ى وجودى توست و بايد محاكمه شود كه چرا اين طبيعت را نگه داشته ‏ام، كه از فلان حرف، فلان عمل و فلان برخورد، خوشحال و يا ناراحت بشوم. من مى ‏توانم با دگرگون كردن توقّع‏ ها، تحمّل‏ هايم را زياد كنم.
در قسمت رابطه‏ ى معرفتى، براى شناخت جهان، راه‏هايى وجود
دارد: تجربه و علم، فلسفه و استدلال و عرفان و حضور.
در هر حال در برابر اين سؤال‏ها كه جهان چگونه آغاز شده، چگونه تحوّل يافته و چگونه همراه نظام‏ ها و قانون ‏ها گرديده و رو به كجا دارد، انسان بى ‏تفاوت نمانده و تلاش ‏ها كرده است، گرچه او به دنبال هر شكست، مأيوس شده و به دنبال هر پيروزى، مغرور گرديده، ولى هميشه مى‏ خواسته كه بشناسد و با شناخت عمل كند.
نامه هاى بلوغ، ص: 31

اگر بی هدف پای اینترنت نشستم چه اتفاقی مییافته؟

اگر بی هدف
پای اینترنت نشستم
سر از اونترنت در میارم..
اگر بی هدف هم
توی شبکه های مجازی رفتم
به خودم اجازه میدم
هر جایی سر بزنم
و به هر کسی
اجازه میدم
تا به من سر بزنه و
وارد حریم خصوصیم بشه.
دیگه اونجاس که کم کم
دست به کار حرام میزنم
و حُرمت میشکنم و
کلام خدا رو میشکنم
تا دلِ کسی رو نشکنم
وااااااای
چه بشکن بشکنی راه میندازم
نتیجه اش هم این میشه که به زودی
دلِ خودم هم خواهد شکست
پس خدایا
کمکم کن تا
همیشه ، همه جا
با یک هدف مقدس
حرکت کنم تا ارزش و قِداسَتَم
حفظ بشه و حُرمتم شکسته نشه