موضوع: "الفبای تشیع"

اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام ا

 

سند ۱

 

 اعتراف صریح ابن جوزی به کلمه “مولا‌” و معنای آن در حدیث غدیر:

 دانشمندان عرب در تفسير كلمه (مولی) در فرمايش رسول خدا (ص) كه فرمود: “من كنت مولاه” وجوهی ذكر كرده‌اند كه يكی از آن‌ها به معنای مالك است و…، معنای دهمين آن اولی و برتر است.

 خداوند فرمود: اين مولای شما است، به اين معنا است كه او اولی و برتر به شما است، و چون ثابت شد كه مولی به معنای اولی است.

 

 پس حمل لفظ مولی در اين حديث بر كسی كه مالك بنده‌ای باشد جائز نخواهد بود، چون پيامبر (ص) مالك علی (ع) و علی بنده رسول خدا (ص) و آزاد شده او نبود، و نيز حمل آن بر كسب كه پسر عموی ديگری است جايز نيست، زيرا او پسر عمويش بود. و نه بر هم پيمان، چون اين قضيه مربوط به كسانی است كه ضرر ديده‌اند و پيمان بر كمك و همراهی می بندند. و نه بر ياری و كمك، زيرا اين معنی در خود كلمه موجود است. و نه بر كسی كه سرپرستی (ضمان جريره) را دارد و نه بر همسايه كه چنين حملی لغو است و نه بر آقا و سروری كه اطاعتش لازم است.

 پس مقصود از كلمه مولی در اين حديث غير از معنای دهم آن كه اطاعت محض و مخصوص، يعنی همان حمل بر اَولی، نخواهد بود و معنايش اين می شود:

 كسی كه من اولی و برتر از جان وی به خود او هستم پس علی هم اولی و برتر از جان او به او است.
من در اين معنی و تفسير تنها نيستم، بلكه ابوالفرج اصفهانی نيز در كتابش مرج البحرين اين حديث را از اساتيدش نقل كرده و می گوید:

 رسول خدا (ص) دست علی (ع) را گرفت و فرمود: كسی كه من ولی و سرپرست او و برتر از جانش به وی هستم، پس علی (ع) سرپرست او است.

 از اين تعابير فهميده می شود كه همه معانی كلمه مولی در نهايت بازگشت به وجه دهم آن دارد كه جمله: آيا من بر جان مؤمنان برتر از خودشان نيستم؟ و اين نص آشكاری است در اثبات امامت و پذيرفتن طاعت و پيشوائی.”


 تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی الحنفی، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلی بن عبدالله البغدادی

 

حفظ حريم مقام ولايت و امامت از مبانى تشيع است

 در مكتب تشيّع حريم و حدود مقام ولايت و منصب امامت بايد كاملًا مورد توجّه قرار گيرد، و هيچ فرد ديگرى از هر طبقه و مرتبه نبايد در اين حريم و حرم داخل شود…

تبيين مسأله امامت معصوم عليه‏ السّلام و امتياز او با ساير افراد بايد سرلوحه شعائر و مبانى تشيّع قرار گيرد؛ و اين مسأله براى عموم، چه مسلمين و چه غير آنان روشن و مبرهن گردد كه مقام و موقعيّت امام معصوم عليه ‏السّلام ماوراى انديشه و توهّمات بشرى قرار دارد و هيچ فردى را نمى‏ توان به او مقايسه نمود.

 و وصول به مرتبه و درجه امام عليه السّلام از طوق و طاقت افراد بشر خارج است، مگر آن عدّه قليل كه با قدم راسخ و همّتى عالى و عزمى متين و مجاهدات پيوسته و سلوك مسير إلى الله حجب ظلمانى و نورانى نفس را طىّ نموده با وصول به مرتبه ولايت و تجرّد، در نفس امام عليه السّلام فانى و مندكّ گرديده‏اند؛ كه از اينان به عرفاى بالله و صاحبان مُلك ولايت و حائزان مرتبه تجرّد مطلق و فناء فى الله تعبير مى ‏شود.

 

علَّت ناميده شدن مذهب تشيُّع به مذهب جعفرى

 مذهب، اسم مكان و به معنى محل رفتن است. عرب مى‏گويد: الْمَذْهَبُ إلَى الْمَاءِ وَ إلَى الْكِلاء «راه به سوى آب و گياه» الْمَذْهَبُ إلَى شَرِيعَةِ الشَّطِّ «راه به سوى آبشخوار رودخانه».

? و چون راه به سوى وصول به دين اسلام داراى طُرُق متفاوتى گرديد، و هر كدام از علماى عامّه براى خود راهى را به سوى دين جستند همچون مذهب حَنَفى، و مذهب مالِكى، و مذهب حَنْبَلى، و مذهب شافِعى، راهى را كه امام صادق عليه السّلام به سوى آن دين قويم اختيار نمودند، به نام مذهب جعفرى گرديد.

? در زمان رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم، دين داراى مذاهب مختلفه ‏اى نبود. همگى از راه خود رسول الله مى‏ رفتند و از وى تبعيّت مى ‏نمودند.