موضوع: "کارگاه کودک خلاق"

پرورش کودک خلاق

 

✅ درخواست همکاری از کودک

از کودکان بخواهيد که اشياء و امور نيمه تمام را تکميل کنند؛ از کودکان تقاضا کنيد تا جملات نا تمام و داستانهاي نا کامل، تصاوير و نقاشي هاي نيمه تمام و حتي اشياء ناقص را کامل نمايند. براي او اسباب بازي هايي بخريد که خودش بتواند آنها را به يکديگر متصل کند و با آنها مدلهاي مختلف خلق کند .

✅ توسعه تحمل عقاید

تحمل عقاید تازه را توسعه دهید . مربیان باید عقاید تازه افراد خلاق را حمایت و بچه ها را تشویق به این عمل کنند .

✅ لمس اشیا

اجازه دهيد اشيا را از نزديک لمس کنند. علاوه بر مشاهده اشيا لازم است کودک آنها را لمس کند زيرا مشاهده شيء به تنهايی کنجکاوي کودک را ارضا نمي کند. کودکاني که از لمس کردن اشيا محروم مي شوند توانايي لازم جهت کشف و اختراع را از دست مي دهند. مشاهده همراه با لمس اشيا، آنها را در بازي هاي خيالي، اختراعات و پاسخ گويي به آزمونهاي خلاقيت ياري مي دهد. به کودکان اجازه دهيد وسايل بي خطر خانه را لمس کند. خصوصا کودکان بيرون کشيدن وسايل آشپزخانه از داخل کابينتها و بازي با کاسه و قابلمه و بشقابها را بسيار دوست دارند .

✅ اعطای آزادی

زمينه رشد خلاقيت در خانه زماني فراهم مي شود كه به كودكانتان آزادي زيادي بدهيد و به آنها به عنوان يك فرد احترام بگذاريد، از نظر عاطفي در حد اعتدال به آنها نزديك شويد و بر روي ارزشهاي اخلاقي و نه قوانين خاص تأكيد کنید.

بازی دور یا نزدیک روش بازی: (برای کودکان)


یکی از کودکان را به عنوان یابنده انتخاب کنید. او را به بیرون اتاق بفرستید تا بچه های دیگر چیزی را در اتاق مخفی کنند. از یابنده بخواهید وارد اتاق شود. از او بخواهید مثلا توپ قرمز مخفی شده را بیابد. هنگامی که او به محل اختفای توپ نزدیک شد، با ضربه های سریع روی میز بزنید ولی اگر از محل دور می شد، فاصله ضرب‌آهنگ ها را بیشتر و صدا را ضعیف تر کنید. این کار را باید تا زمانی انجام دهید تا یابنده توپ موردنظر را بیابد.

اهداف آموزشی این بازی:
همکاری. این بازی حس همکاری را میان کودکان تقویت می کند. آنها با این بازی می آموزند که چگونه با همکاری هم می توانند توپ قایم شده را بیابند و این همکاری چقدر لذت بخش و شاد است.

نکته آموزشی والدین:
این کار را می توانید با نشان دادن سرما یا گرما هم انجام دهید. مثلا وقتی به محل نزدیک می شود، نشان دهید گرمتان شده است یا اگر دور شد، نشان دهید سردتان است

خودآگاهی در پیامهای گفتار و رفتار...

حوصله ندارم: یعنی میشه حوصله نداشت!

مامان بزرگ رو اذیت نکنی: یعنی میشه اذیت هم کرد!

این که راحت تره: یعنی باید کارهای راحت تر را انتخاب کرد!

آدم باید زرنگ باشه: یعنی برو حق بقیه را بگیر تا بشی زرنگ!

مرد که گریه نمیکنه، یعنی اگه ناراحت بودی وانمود کن که نیستی!

ابراز محبت لوس بازیه: یعنی هر حسی داشتی عکسش را ارائه کن تا بشی چوب خشک!

باید حقت را بگیری: اغلب یعنی هر صدایی یک مارش جنگ است و باید فقط مراقب این باشی که همه چیز حق توست و باید با فریاد و حمله بگیریش .

یا گفتن عبارتهایی که خدا و پیامبر (علیه و آله السلام) و رساله مراجع تایید نمیکنند: وظیفه زن خونه داری و بچه داریه. مرد باید فقط بره پول بیاره. زن که نباید وقتی مرد میاد خونه بیرون باشه. وقتی من میام باید غذا حاضر باشه.

(محبت و اخلاق و کمک به هم، این بلوغ عاطفی که دیگری را بیش از خودت دوست داشته باشی و تلاش کنی برایش هر کاری میتونی بکنی، با طفل طلبکار بودن و خدمتگزار بی جیره و مواجب فرض کردن دیگری چقدر فرق میکند.)

یا رفتارهای عملی ما مثل زیاد تلویزیون دیدن و عریض و طویل کردن این قوطی وقت تلف کن.

یا بدخلقی ها، زیاد خوابیدن، به همدیگر بی توجهی کردن و ساز خود را زدن.

 اتاق و آشپزخانه را به هم ریخته نگاه داشتن و یک روزی مرتب کردن.

دستور دادن: این را بده ، آن را ببر، باید آن را بخری، باید مسافرت فلان جا بیایی، باید این غذا را حتما بخوری.

ایراد گرفتن مداوم از دیگران، چرا نشستی، چرا نخوردی؟ چرا ننوشتی؟ چرا نخوابیدی؟ چقدر دیر اومدی، این چیه که خریدی؟

مرور مکرر خاطرات و نظر دادن مداوم در مورد کارهای دیگران: یعنی تلخ و سیاه کردن خیال خود و دعوت همیشگی از شیطان برای القاء توهمات و نتیجه گیری های نادرست ، نظر دادن های غیرلزوم، غیبت، منفی بافی، غرغرو شدن و سر بردن حوصله اطرافیان: حالا که اینطوری کرد، منم قهر میکنم، جوابشو میدم، نفرینش میکنم …. چقدر زشت و سیاه میشیم  خوبه آدم خودشو دوست داشته باشه  و نخواد مثل آدمای اینطوری باشه!

اگر هر که با حق است، حق با اوست (علی مع الحق و الحق مع علی)، حق مسئولیت و تکلیف هر کسی دربرابر خداست. حق من یعنی من اجازه چه کاری را دارم و اجازه چه کاری را ندارم. میشود برای رسیدن به خواسته لازمی از قبل زمینه سازی و دیگران را با موضوع همراه کرد و از بسیاری موضوعات ساده و کودکانه یا جهالتهای خردسالانه اهل دنیا عبور کرد و گذشت.

به جای اینکه یکبار بگوییم: بد بود، یا خوب بود، هر کس باید مراقب وظیفه خودش باشد. او بد کرد؟ من یاد بگیرم بدی نکنم. تلخ نباشم، شیرین و مهربان رفتار کنم. دیگران و نیازهایشان را درک کنم. به اثر پیامهای گفتار و رفتارم بر دیگران توجه کنم. حتی اگر دیگران رفتارشان خیلی هم بد باشد، من هر حرفی را نزنم، چون خدا هست و می بیند و به این زودی ها قرار است فرصت امتحان تمام شود و برویم. و اونطرف هیچکس نمیپرسد او چه کار کرد چون او هم حساب و جزای خودش را دارد. می پرسند تو چه کار کردی؟ شاید اونها همه اش فیلم بود فقط برای دیدن واکنش تو. غصه خوردی و از حرص و عصبانیت و غم مردی و همه چیز را برایش فدا کردی یا قوی تر و بهتر شدی و امتیاز جمع کردی؟

قرار نیست ما با همه موافق باشیم. قرار نیست همه مطابق نظر ما رفتار کنند. تا دنیا بوده همه چیز سرجای خودش نبوده و قدر یوسف های خدا را ندانسته اند. هنر این است که با وجود ناراستی های اطراف، بتوانیم راست و قوی و سالم و زیبا بمانیم و همسایه و همنشین یوسف و محمد (علیهم السلام) بشویم.

 آیا اینقدر خودآگاهی داریم که بفهمیم “من” چه میگویم و چه میکنم؟ و چه حسی دارم؟ و چرا؟

طراحی بازی با کودکان در ماشین با محدوده سنی 4 سال


دوستان یک بازی می‌خواهیم معرفی کنیم برای مواقعی که تو ماشین هستید و می‌خواهید سر کودکتان را گرم نگه دارید.این بازی کمک به تقویت تفکر خلاق در کودکان می‌کند.

محدوده سنی: 4 سال به بالا

 روش بازی:
همینطور که توی ماشین هستید یک نفر با اشاره به یکی از خانه ها می گوید “اون خونه هه” و بقیه افراد باید با هم راجع به افراد آن خانه داستان سرایی کنند مثلا افراد اون خونه هه کارشون چیه؟ غذای مورد علاقه شون چیه؟ و بعد میتونید وارد جزییات بامزه بشید مثل اینکه تو خواب بلند خرو پف می کنند یا آروم؟ از سوسک می ترسن یا از موش؟ براشون اسم بگذارید و همینطور طوفان مغزی را با همدیگر ادامه بدهید.
کارکردها:
• پرورش خلاقیت و قوه تخیل
• زبان آموزی
• افزایش توجه به محیط
• ایجاد خنده و شادی
• تفریح خانوادگی

پدر و مادر حرفه‌ای بچه‌‌ی «باعرضه» بار می‌آورند

پدر و مادر حرفه‌ای
بچه‌‌ی «باعرضه» بار می‌آورند
نه شاگرد اول.
برایشان مهم است
بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد
و بند کفشش را ببندد.
وقتی سر جلسه‌‌ی امتحان، خودكارش ننوشت
اشكش در نیاید و راهی پیدا کند.
میوه‌هایی كه مادر برایش می‌گذارد، توی كیفش نگندد.

وقتی معلمش یا ناظمش
دنبال داوطلبی می‌گردند
زیر میز قایم نشود.
غذا خوردنش كه تمام شد
دل آدم به‌هم نخورد از دیدن ظرف غذایش.
وقتی بزرگتری خواست
از او سوال‌های اضافی بپرسد
راحت بپیچاندش.
تا به خاطر نیم‌ نمره‌ امتحانی
جلوی میز معلم
عجز و التماس نكند.

1 2 4