موضوع: "پندانه"

امروزه ذکرمستحبی بعد از نماز ما  کارفرهنگی و جهادی در فضای مجازی است.

​امام خامنه ای:
فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد.

 و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است.
اگر از فضای مجازی غافل باشیم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا ضربه خواهیم خورد.
 هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد.
1⃣  گاهی انسان حرف حق را می تواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد .
2⃣  گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم با انتشارمطالب يك كانال، انعکاس دهنده کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم و در ثواب اين عمل شريک باشيم.
3⃣ گاهی با  یک کلام  یک جمله می توانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم.

​نکته جیبی کفر نعمت:آیه،حدیث،داستان

آیه

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِيدٌ

ﻭ[ﻧﻴﺰ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ]ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻯ ﻛﻨﻴﺪ،ﻗﻄﻌﺎ[ﻧﻌﻤﺖ]ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ  ﺍﻓﺰﺍﻳﻢ،ﻭﺍﮔﺮ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻰ ﻛﻨﻴﺪ،ﺑﻰﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺑﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ.

📚 سوره مبارکه ابراهیم آیه ۷

حدیث 

حضرت علی علیه السّلام می فرماید: «کفرُ النعمه مَجْلَبَه لحلولِ النقَم:

کفران نعمت،زمینه فرود آمدن انتقام های الهی است.

📚غررالحکم،ص۳۲۲

رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلّم:

اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کُفْرانُ النِّعْمَةِ:

گناهى که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را مى گیرد کفران نعمت است.

📚بحارالانوار، جلد۶۶، صفحه۷۰

امام حسین علیه السّلام میفرماید:

الإستدراجُ مِنَ اللهِ سبحانَه لِعَبدِه أن یسْبِغَ علیه النعَمَ و یسْلُبَه الشکرَ:

استدراج(رها کردن شخص به حال خودش)از جانب خداوند سبحان برای بنده اش،این است که شخص نعمت هایی را داشته باشد و شکر آن ها را ادا نکند.

📚 میزان الحکمه، ج ۵، ص۴۳۷۳،حدیث۲۰۴۱۵

📚بحارالانوار،ج ۷۵،ص۱۱۷

حضرت علی علیه السّلام میفرماید:

شرّ النّاس مَن لایشکر النعمه:

بدترین مردم کسانی اند که شکر نعمت را به جای نمی آورند.

📚غررالحکم،شرح جمال الدین محمد خوانساری،ج۴،ص۱۷۰،حدیث ۵۷۰۵

داستان 

روزی رسول خداصلّی الله علیه وآله وسلّم نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد،پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از او پرسید:ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی

آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

عزرائیل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

۱.روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سرنشینان کشتی غرق شدند،تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شدوامواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شدو پسری از وی متولد شد،من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم،دلم به حال آن پسر سوخت.

۲.هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیرخودپرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کردوخروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود،وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد،هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم،دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد،در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم رسید و گفت ای محمد! 

خدایت سلام میرساندو می فرماید:به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم وبه پادشاهی رساندیم،در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت،سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت،تا جهانیان بدانندکه ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.

📚جوامع الحكايات و لوامع الروايات

فلسفه فوق العاده  مورچه ای

⭕️فلسفه مورچه، دارای 4 قسمت است:⭕️ ✨اولین بخش آن این است: “مورچه ها هرگز تسلیم نمی شوند” فلسفه خوبی است، اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری می گردند . بالا می روند، پایین می روند، دور می زنند. آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند. چه فلسفه کارآمدی ؛ هرگز از جست و جوی راهی که تو را به مقصد مورد نظر می رساند دست نکش. ✨بخش دوم  مورچه ها کل تابستان را زمستانی می اندیشند ” این نگرش مهمی است.نمی توان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است . پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند . آینده نگری اصل مهمی است و باید در تابستان فکر طوفان را هم کرد . باید همچنان که از آفتاب رو شن لذت می برید به فکر سنگ و صخره هم باشید. ✨سومین بخش از فلسفه مورچه این است: “مورچه ها کل زمستان رامثبت می اندیشند ” این هم مهم است . در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور می شوند که  این دوران زیاد طول نمی کشد ؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت . و در اولین روز گرم ، مورچه هابیرون می آیند . اگر دوباره سرد شد آنها برمی گردند زیر ، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند . آنها برای بیرون آمدن نمی توانند زیاد منتظر بمانند. و اما…… ✨آخرین بخش از فلسفه مورچه: یک مورچه در تابستان چه قدر برای زمستان خود جمع می کند؟  هر چه قدر که در توانش باشد .  چه فلسفه باور نکردنی ای ، فلسفه : “هر چه قدر در توانایی ات است.” : ✔️1. تسلیم نشوی ، ✔️2. آینده را ببینی ،  ✔️3. مثبت بمانی ، ✔️4. همه تلاشت را بکنی.

محمد صلاح ستاره مسلمان و مصری لیورپول، زمان خالی پروازهای تیمش را با خواندن قرآن پر میکند

به مصری بودنش کار ندارم

به ستاره لیور پول بودنشم کار ندارم

اینکه ستاره مسلمان برای زمان های خالی وقتش این نوع استفاده رو انتخاب میکنه باید افتخار کرد….

استعداد بهشتی شدن را نکشیم

من یک رفیق داشتم پسرش جزء نوابغ بود. این پسر عجیب بود، در دانشگاه سر کلاس، استاد سخت‌ترین درس را که می‌داد این درس را می‌گرفت دیگر نیاز به تمرین نداشت، عین خود آن استاد خیلی قوی می‌شد. من پدرش را می‌شناختم خودش را شاید یکی دو بار دیده بودم، خیلی پسر خوش تیپی بود، خیلی خوب بود. یک سال مشهد از حرم آمدم خیابان دیدم یک کسی با دمپایی پاره آمد جلو سلام کرد. گفت: من را می‌شناسی؟ گفتم: نه، خیلی قیافه‌اش عوض شده بود. گفت: من فلانی پسر فلانی هستم. گفتم: با من کاری داری؟ گفت: اگر پول داری پنج شش تومن به من بده. گفتم: اگر می‌خواهی شام بخوری بیا برویم یک جا بهترین شام را به تو بدهم. گفت: نه، اگر نیم ساعت دیگر مواد به من نرسد می‌میرم آخرش هم در خیابان مرد. خودت خودت را کشتی، خانم نوح خدا تو را آفریده بود از نظر محرمیت با مردها ظرفیتت هیچ فرقی نمی‌کرد، خودزنی کردی، زن لوط خودزنی کردی. یک زن و شوهر هم بودند هر دو خودزنی کردند، برای رفتن به جهنم خیلی به هم کمک دادند، در آن حال آدم که متوجه نیست که به جهنم می‌رود، به قول قرآن مجید «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا»(کهف، 104) گمان می‌کند که خوب زندگی می‌کند این گمان دروغ است. این گمان نه دلیل عقلی دارد نه دلیل فلسفی، نه دلیل شرعی و قرآنی دارد، دروغ است. زن و شوهر بودند تا نزدیکی‌های پیری، این دو تا زن و شوهر هم با هم می‌روند ته جهنم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ (1) ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ (2) سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ (3) وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4)»(سوره مسد) زن ابولهب قیامت هیزم‌کش جهنم است، بار می‌گذارند. این زن و شوهر کنار چه منبعی بودند؟ کنار خاتم انبیاء، عموی خاتم انبیاء، زن عموی خاتم انبیاء، کنار علم، کنار حکمت، کنار دین، کنار ایمان، کنار بهشت، کنار رضایت الله، از این پیغمبر هیچ بهره نگرفتند. عموی تنی او هم بود، خدا این دو تا زن و شوهر را نمرده مارک جهنمی شدن زده بود چون خدا می‌دانست اینها آدم نمی‌شوند. حالا اینکه پیغمبر قیامت پسر داداش ابولهب است سودی برای ابولهب دارد؟ نه، چه سودی دارد، هیچ سودی ندارد. مگر پیغمبر اولوالعزم اول برای زنش قیامت سودی دارد یا لوط برای زنش سودی دارد؟ نه. یک زن و شوهر هم در قرآن هستند که اسم شوهر چهار بار و اسم زن به کنایه در سوره انشراح برده شده است. اینها هم زن و شوهر هستند، در دنیا با هم بودند، خود شوهر می‌گوید قیامت هم کامل با هم هستیم. حالا شما فکر کن جای پیغمبر قیامت کجاست، این زن را خدا تا آنجا می‌برد. این زن و شوهر رسول خدا و خدیجه کبری هستند. بقیه زن‌ها نه. بقیه زن‌ها غیر از دو تایشان خوب بودند، مؤمنه بودند، پیغمبر از ایشان رضایت داشت ولی بین این زنانی که خدا اجازه داده بود ازدواج کند ـ نه اینکه خودش انتخاب بکند ـ خدیجه کبری قیامت کنار پیغمبر است. برادران و خواهران، ما یک نهال هستیم کمتر از درخت گردو و پرتقال و سیب که نیستیم، هستیم؟ آن یک چوب است و چند تا نخل، چهل سال پنجاه سال شصت سال در باغها درخت گردو سالی ده هزار پنج هزار هفت هزار میوه می‌دهد. سیب بیست سال است، گیلاس، آلبالو ما کمتر از آن درختها هستیم؟ ما که معروف است گل سرسبد هستیم، یعنی بهتر از ما آفریده نشده، فردای قیامت برویم جهنم؟ حسرت جهنم رفتن‌مان عذابش بیشتر از آتش نیست که ما می‌توانستیم بهشت برویم چرا آمدیم جهنم؟ ما می‌توانستیم مورد رضای خدا باشیم چرا مورد غضب شدیم؟ غیر المغضوب علیهم. تا فردا شب اگر خدا بخواهد. ببینیم این چهار زن که پیغمبر می‌گوید بهشت مشتاقشان است با نهال وجودشان چه کار کردند که شدند درخت ابدی باغ رحمت، باغ مغفرت، باغ کرامت، درخت باغ جنت، چه کار کردند؟ خوب است جوابش را بدانید که چه کار کردند.