موضوع: "راهی به حریم کبریا"

قسمتی از مباحث استاد تحریری

استاد تحریری:
وقتی قافله‌ی حسینی در حال حرکت است در بین راه یک خواب مانندی امام حسین (علیه السّلام) را فرا می‌گیرد. قهراً، طبیعتاً، فرزندان آن حضرت و خواص اطراف امام حسین (علیه السّلام) بودند بعد از این‌که از این حال به حال عادی در می‌آیند می‌فرمایند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».

 این جمله در مقام مصیبت گفته می‌شود فرزند هوشیار ایشان، حضرت علی اکبر (علیه السّلام) عرضه می‌دارد: ای پدر واقعه‌‌ای می‌خواهد رخ بدهد که شما این جمله را به زبان جاری کردید؟

حضرت فرمودند: بله، در همین حالت یک ندایی را منادی به من می‌گفت که این قافله دارد می‌رود و مرگ هم همراه آن است.

حضرت علی اکبر(ع) می‌فرمایند: «أَ لَسْنَا عَلَى الْحَقِّ»،آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت امام حسین(ع) می‌فرمایند: بله. و در این‌جا حضرت علی اکبر(ع) عرضه می‌دارد: «إِذاً لَا نُبَالِي أَنْ نَمُوتَ»، ما دیگر از مرگ باکی نداریم.

 آن‌طور که امام حسین در شب عاشورا فرمودند هر چیز براساس حق حرکت کند هر وقت مرگ بیاید این مرگ برای انسان یک بستر به سوی عالم سعادت و لطف و روح و ریحان الهی می‌شود خیلی مهم است که انسان به آن توجه داشته باشد.

 

اهداف تهاجم فرهنگی(بسته 10 موردی)

1.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و… .

2.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.

3.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.

4.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.

5.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی.

6.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان های سیاسی.

7.ترویج اندیشه های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.

8.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.

9.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی های مدنی.

10.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.

 

امام علی(ع) به ما می‌آموزد که انقلاب تغییر «اشخاص دولت‌» نیست، بلکه تغییر «احوال ملت» است

 دوره خلافت برای علی علیه‌السلام از تلخ‌ترین ایام زندگی او به حساب می‌‏آید، اما از نظر مکتبش او موفق شد بذر عدالت را در جامعه اسلامی بکارد.
اگر امام علی(ع) به جای آن دوره کوتاه، بیست سال خلافت می‌‏کرد در حالی که نظام زمان عثمان همچنان باقی می‌‏ماند، امروز نه اسلام باقی مانده بود نه امام علی(ع)، نه‏ نهج‌‏البلاغه‏ و نه اسمی از عدالت اسلامی؛ علی هم خلیفه‌‏ای می‌‏شد در ردیف معاویه.

 روش امام علی(ع) به وضوح به ما می‌‏آموزد که تغییر رژیم سیاسی و تغییر و تعویض پست‌ها و برداشتن افراد ناصالح و گذاشتن افراد صالح به جای آن‌ها بدون دست زدن به بنیادهای اجتماع از نظر نظامات اقتصادی و عدالت اجتماعی، فایده‏‌ای ندارد و اثربخش نخواهد بود. بهامام علی(ع) می‌‏گفتند قانون که عطف بماسبق نمی‌‏کند؛ شما هرکاری می‏‌خواهید بکنید، بکنید ولی از امروز به بعد؛ می‏‌خواهی رعایت عدالت بکنی، رعایت #مساوات بکنی، بسیار خوب ولی از امروز؛ آنچه که در زمان خلیفه پیشین صورت گرفته است مال سابق است و ارتباطی به دوران حکومت شما ندارد.

و امام علی(ع) در جواب همه این به اصطلاح نصیحت‌ها می‏‌فرمود: خیر، قانون الهی عطف بماسبق می‌‏کند: «انَّ الْحَقَّ الْقَدیمَ لا یبْطِلُهُ شَی‏ءٌ» حق کهنه را چیزی نمی‌‏تواند باطل کند؛ وقتی بر من ثابت است که حق این است و باطل آن -ولو سال‌ها از آن گذشته- فرقی نمی‏‌کند، من باید حق را به موضع اصلی‌‏اش برگردانم.

شهید_مطهری،
?آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص ۱۵۲
بازخوانی آثاراندیشمندان اسلامی

حکایت تکان دهنده رضایت بنده خدا نه خدا!!!

عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابدبود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد : “دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی رانان دادی!

 

انتظار در ادیان حنیف(1) و زردشت

در این مقاله سعی بر این است که عقاید سه دین حنیف(حق گرا) یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت و در آخر زردشت را در خصوص منجی بیان کنیم. سه دین اسلام، مسیحیت و یهودیت بر این باور استوار هستند که دین فقط یکی است و آن هم تسلیم است و عقاید آن ها مشترک است. در اینجا مجالی برای بیان عقاید و اشتراکات این ادیان نیست، برای همین تنها به یکی از اشتراکات آن ها یعنی وجود منجی و موعود در آخر الزمان می پردازیم.
منجی و دین یهود
دین یهود به عنوان یکی از ادیان آسمانی، در انتظار ظهور مصلح و منجی یعنی مسیحا یا همان ماشیح به سر می برد. نویدهای مصلحی که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد می کند. در تورات و دیگر کتب مندرج در عهد عتیق اشارات بسیاری به این موضوع شده است. در کتاب یشعیا(اشعیا)ی نبی آمده است:
” مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد… گرگ با بره سکونت خواهد کرد…. پلنگ با بزغاله با هم خواهند خوابید و جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد."(2)
یکی از پایه های اساسی و اصول مهم آیین یهود، ایمان به ظهور ماشیح و دوره نجات(گئولا) است. طبق نظر هارامبام هر فرد یهودی که به ماشیح اعتقاد نداشته باشد و یا چشم به راه آمدن او نباشد، منکر سخنان حضرت موسی(علی نبینا و علیه السلام) و سایر انبیای بنی اسرائیل است؛ زیرا موضوع ماشیح به کرات در متون مقدس ذکر شده است.
تلمود کسانی را که به محاسبه دقیق زمان ظهور ماشیح می پردازد، مورد لعن قرار داده است و تنها تشویق به انتظار را توصیه می کند. صبر و انتظار برای ماشیح، تنها یک صفت خوب نیست بلکه یک فرضیه مهم مذهبی محسوب می شود. به همین دلیل، اعتقاد و انتظار برای او جزء اصول سیزده گانه یهود قرار گرفته است.

منجی و دین مسیح
انتظار در مسیحیت نیز بخشی از اعتقادات مسیحیان را در بر می گیرد و اندیشه بازگشت عیسی مسیح(علی نبینا و علیه السلام) یکی از باورهای غالب جامعه مسیحیت را تشکیل می دهد. این شوق و انتظار در بخش هایی قدیمی تر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تساکونیان به خوبی منعکس شده است. در انجیل به عدم تعیین وقت ظهور و ناگهانی بودن آن کاملا اشاره شده است.(3) در انجیل لوقا این چنین آمده است:
“مسیح می گوید: همیشه آماده باشید زیرا من زمانی می آیم که شما گمان نمی برید."(4)
مسیحیت ضمن تاکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی(علیه السلام)، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومت الهی در راستای حکومت الهی آسمان ها ارزیابی می کند. علاوه بر این، ظهور مسیح، یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی برشمره می شود. و عیسی منجی انسان ها و پادشاه پادشاهان معرفی می گردد
مسیحیت ضمن تاکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی(علیه السلام)، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومت الهی در راستای حکومت الهی آسمان ها ارزیابی می کند.(5) علاوه بر این، ظهور مسیح، یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی برشمره می شود.(6)و عیسی منجی انسان ها و پادشاه پادشاهان معرفی می گردد.(7)
موعود مسیحیان بر اساس سخنان دانیال نبی(علیه السلام) سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد کرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا می سازد.(8)
امام زمان
اسلام و مهدی موعود(عج)
طبق عقاید مذهب شیعه وطبق بسیاری از کتب اهل تسنن و جماعت، در آخرالزمان مردی هم نام و هم کنیه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) ظهور خواهد کرد. طبق روایات شیعه و اهل سنت، ایشان از نسل امیرالمۆمنین علی بن طالب(علیه السلام) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(علیه السلام) هستند.
مهدی منتظَر(عج): او صاحب الامر، بقیة الله، هم نام و هم کینه جدش رسول گرامی اسلام(ص)، فرزند امام یازدهم؛ امام حسن عسکری(علیه السلام) و نرجس خاتون(س) است. ایشان در سال 255 ه.ق. در سامرا متولد شدند و هنگام وفات پدر بزرگوارشان، پنج ساله بودند و به خاطر مصلحت و در حفظ ماندن جانشان از دید عامه مردم پنهان شدند و ظرف مدت 74 سال ارتباط مردم با ایشان به وسیله چهار نائب خاص آن جناب بود. بعد از این مدت غیبت کبری ایشان آغاز گردید و تا حال ادامه دارد.
ایشان تنها موعود و مصلح و منجی نهایی است. ایشان تنها مظهر رحمت بر روی زمین و تنها مایه امید مردم در تاریکی های ظلم و جور است.
همانند عقاید یهود و مسیح؛ در دین اسلام هم کسی نه تنها از زمان ظهور اطلاعی ندارد و کسانی که زمانی برای این واقعه شریف و عظیم تعیین کنند؛ دروغگو محسوب می شوند بلکه افراد دیگری مانند آن چهار نماینده و سایر افراد با امام(عج) در ارتباط نیستند.
اعتقاد به ظهور منجی و موعود در آخرالزمان، تنها دردین اسلام به کامل ترین شکل آمده است.
دین یهود به عنوان یکی از ادیان آسمانی، در انتظار ظهور مصلح و منجی یعنی مسیحا یا همان ماشیح به سر می برد. نویدهای مصلحی که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد می کند