موضوع: "راهکارقرآنی"

نوش داروی سلولهای بدن....

شعری زیبا از عارف و شاعر، مرحوم محمد حسین صغیر اصفهانی متخلص به صغیر

ای مظهر احد هو یا علی مدد ای محرم صمد هو یا علی مدد


ای شاه ذو رَشَد هو یا علی مدد ای میر معتمد هو یا علی مدد

الله را اسد هو یا علی مدد

جان از تو صیقلی یا مرتضی علی دل از تو منجلی یا مرتضی علی

یا والی الولی یا مرتضی علی ای ذات تو علی یا مرتضی علی

ای یاد تو مدد هو یا علی مدد

ایجاد جن و انس از حی لم یزل بهر عبادت است نی فتنه و دغل

ذکر علی بود چون بهترین عمل پس خلق جن و انس گشتند کز ازل

گویند تا ابد هو یا علی مدد

گسترده هر طرف شیطان ز حیله دام تا در مَقام خود ما را دهد مُقام

ما حرز جان کنیم نام تو را مدام تا آن رجیم را از این خجسته نام

بر رخ کشیم سد هو یا علی مدد

یا رب چو بر پرد مرغ روان من گردد به زیر خاک آن دم مکان من

از این سخن مباد افتد زبان من خواهم که تا به حشر باشد بیان من

پیوسته در لحد هو یا علی مدد                                      امام علی(ع)

برای اینکه لحظه به لحظه عاشورایی باشیم، باید بشر بشویم

بشر یعنی کسی که تمام لحظاتش عاشوراست،

هر جایی که قدم می‌گذارد برایش کربلاست،

هیچ فرقی نمی‌کند. انسان یعنی کسی که از این توجّه به رضایت امام(علیه السلام) غافل است، انسان یعنی کسی که از توجّه به اصل خودش یعنی امام(علیه السلام) غافل است.

هر چند در نزدیکی امام(علیه السلام) به سر می‌برد ولی فراموش کار است، از این ماجرا بی خبر است.

برای اینکه لحظه به لحظۀ ما عاشورایی شود باید بشر باشیم، از رضایت امام(علیه السلام) دچار نسیان نشویم،

حواسمان باشد در جمعی که می‌نشینیم دنبال رضایت مولایمان باشیم.

آیا ما خواست مولایمان را فهمیده ایم و سعی کرده ایم دنبال انجام آن خواست باشیم؟

اگر فکر می‌کنیم این اتفاق رخ داده است، آیا این احساس را داریم که درون وجودمان لبخند رضایت امام(علیه السلام) هست؟

لزوم رفتار مناسب در قبال حوادث و ابتلائات زندگی (2)


بنده یک درسی را از یک استادی گرفتم یک زمانی؛ می گفتند که وقتی خدا چیزی پیش پایت قرار می دهد، از آن فرار نکن، نگاهش می کنی می بینی کار است. خب، این را رد می کنی، موضوع دوم را هم خدا قرار می دهد؛ می گویی کار است وقت آدم را می گیرد، از این هم عبور می کنی؛ اما دقت کن از هر کدام که عبور می کنی موضوع بعدی سخت تر از قبلی است. می دانی راحت ترین کار چیست؟ آدم بمیرد! زحمتی که نکشیده! دنیا زحمت دارد، ولی موضوع این است که در همان بخش اول انسان وارد بشود و وظیفه اش را انجام بدهد و البته ناملایمات ممکن است داشته باشد، فشار داشته باشد.

اگر ما بر منطق آسایش دنیا بخواهیم حرکت بکنیم، عقل می گوید نباید با اباعبدالله همراهی بکنیم. عقل به ما می گوید خانم های خاندان حسین صلوات الله علیه اشتباه کردند نعوذ بالله. تکلیف از اول روشن است. چرا باید در مسیری بروند که شهید هم نمی شوند، اسیر می شوند، پیوسته دارند تحقیر می شوند، چرا؟ امام ضمن این که آنها دارند اذیت می شوند زاویه ای از نگاه را باز می کند که در آن زاویه از نگاه شما می بینی او دارد لذت می برد.

خدا مرحوم آیت الله حق شناس را رحمت کند؛ فکر می کنم حدود سال ۷۷ یا ۷۸ بود؛ ایشان می فرمود که در بستر بودم حضرت تشریف آوردند یک نامه به من نشان دادند، فرمودند این پرونده ی شما تا آخر عمرت هست، نگاه بکن. ایشان می گفت نگاه کردم دیدم هرچی هست بیماری و درد است. من همین طوری در حالت معمول هزارتا مشکل دارم، این تا آخر عمر! خیلی سخت است. بعد ایشان می فرمودند که حضرت فرمودند قبول داری این طوری برویم جلو؟ گفت یک نگاه کردم گفت بله آقا! هرچی شما بگویی قبول دارم! از سال ۷۸ تا ۸۶ – هشت سال – که این ماجرا اتفاق افتاد، دیگر ایشان روی خوش ندید…

1 3