موضوع: "منادا"

«مناجات نحویون»

 

خدایا ! ما همه اهل حرفیم ، ما را اهل فعل قرار بده واز زنگار کینه وعداوت منفصل بفرما. اراده ما را استوار بگردان تا اعمال ما مشتق از افعالی باشد که رضایت تو را درتقدیر دارند.

خدایا ! افعال قلوب جامد ما را از افعال ناقصه گناهمان تمییز بفرما .

ای خدا ! ما که محلی از اعراب تقرّ ب تو نداریم خودت شر نواسخ شیطانی از سر مارفع نما .ما را از صفات مشبهه به شیطان حفظ بفرما و صیغه مبالغه دوستی رابین ما وخودت قرار بده. ظروف ما را از عوامل معنوی سرشار بگردان به لطف افعال رجایت ما را مشمول ملحقین به جنّـت خود قرار بده

خدایا ! بین جمله شرط و جزای آن گناهکار مانده ایم و از اعراب نظرت افتاده ایم به حق موصولات میان ما وخودت لفظـاً ومحلاً ارتباط قرار بده .

ای منادای من ! از این همه نعمت که به ما داده ای باز بر سر مادیات به تنازع وارد و به آن مشغول شده ایم ما را در جهت شناخت درست حقیقت که از آن مجهول گشته ایم به فضل رحمت خویش بر ما معلوم بگردان .

خدایا ! تو مجرد از هر گونه نواقص و ما گرفتار هر گونه زوائد ، ما را مبرا بگردان . خدایا ! ما عبد و منسوب به تو هستیم لطفی نما واز مصغرات دنیوی مارا دور نگه دار .

خدایا! فاعل هر چیز تویی وما بقی مفعول تو پس عنایت به مفعول را مقدم بر فاعلیت خویش نگردان .

یا رب ! آنچه لازم است به درک آن رهنمون ساز واز تعدیات هوی وهوس زمان حال ،آینده ما را نیک ومطمئن بگردان .

خدایا ! اعمال ما عطف را به مغفرت خود قرار ده .خدایا ! ما را از فهرست نزدیکان ویژه خود ملغی ومستثنی نفرما .

خدایا ! درک حقایق عالم هستی رابرای ما غیر منصرف قرار نده .

بار خدایا ! صاحب حال حقیقی تویی به نیکوترین حال ما را محشور بگردان.

( یا أرحم الراحمین وآجود الأجودین)

 

آوای منادی

مناجات تائبين:
معصوم عليه السلام در عالم بشري احساس مي كند كه بالاخره من به زبان قلب هرگز جسارت نمي كنم، ولي وجود مي گويد كه ” من ” و “خدا “، ولو به زبان حال تكويني، و از اين حال زجر مي كشد .

معصوم عليه السلام تمام لحظات عمرش در چنين وضعي در محضر خدا است و ما را تربيت مي كند تا به هوش بياييم ."و اَمات قَلْبى عظيم جِنايتى” جنايت بزرگ من، قلب مرا كشت.

” فَاَحيِه بِتَوبةٍ منْك، يا اَملى و بغْيتى” : و زنده كن آن را به توبه اي از طرف خودت تا بيدار شود. معصوم عليه السلام مي گويد آرزوي من، مقصد من، اصلاً سوال من، مطلب من تويي.

پس سالك در مرحله اول، عمر خودش را بررسي مي كند و گذشته خود را جبران مي كند و غسل و نماز توبه انجام مي دهد كه اين ها مرحله ابتدايي توبه مي باشد. در روش هاي سير و سلوكي عملي و در عرفان عملي سالک مي گويد كه من پنج سال پيش محاسبه عمر كردم ولي اين بار با دلي نوراني تر خطا ها و مسائل جديدي كشف مي شود .

پس در سيرعملي، تكرار نيست و درست برعكس عرفان نظري، نه تنها تكرار نيست بلكه هر چه قدر تكرارمي شود يك چيز جديدتر و عميق تر كشف مي شود. فلاني دكتراي عرفان گرفته ولي شايد فردي متوسط الحال در عرفان عملي، چيزهايي مي فهمد كه غير قابل بيان است . پس توبه نه تنها تمام نمي شود، بلكه عميق تر هم مي شود و تا آخرين لحظه عمر ادامه دارد و بايد توبه كنيم.