موضوع: "پندانه"

ریشه تکبرآدم در کجاست؟

اخلاق کبرمنشانه هم ریشه‌اش در ما نیست در ابلیس بوده، ما اگر تکبر بکنیم اقتدا به ابلیس کردیم. تکبر ابلیس چه بوده؟ یعنی در مقابل حضرت آدم دست به سینه نگذاشته؟ نه دست هم به سینه می‌گذاشت تواضع هم می‌کرد، تکبرش در مقابل آدم این بوده که مثلاً با یک قیافه خاصی به آدم گفته که ببین من اصلاً خودم را با تو قابل نسبت نمیدانم تو چه کسی هستی این هم خیلی تکبر چرب و روغنی نیست، تکبر ابلیس در برابر امر و خواسته خدا بوده، همین، «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِین»﴿البقرة، 34﴾ اصلاً کاری به آدم ندارد آیه را دقیق شدید؟ اصلاً صحبت آدم در آیه عنوان کبر ابلیس را مطرح نمی‌کند. من به کل فرشتگان امر کردم سجده کنید حالا یا رو به قبله یا رو به آدم یا غیر از قبله و آدم اصلاً برای من سجده کنید «ابی» رو برگرداند و «استکبر» سجده نکرد این معنی تکبر.

 

یعنی آن رأس مخلوط تکبر این است که من انسان خاکی هشتاد نود کیلویی ضعیف که هیچ چرخی هم در این عالم دست من نیست هیچ چرخی که حالا به ابر بگویم فردا شب هم بیا تهران خیلی ببار نیم متر هم برف ببار اصلاً دست من نیست، یا به رودخانه بگویم آبت را سربالا ببر یا به خورشید بگویم فتیله‌ات را بکش پایین گرمایت را زیاد نده، اصلاً هیچی دست من نیست الآن امروز روز جمعه بود الآن نزدیک ساعت ده است، از ده صبح تا الآن دوازده ساعت عمر ما را از ما گرفت، دستمان هم نبود که نپردازیم دوازده ساعت ما را از زن و بچه و دنیا و دانشگاه دور کردند دوازده ساعت به بهشت زهرا نزدیکمان کردند هیچ کاری هم نمی‌توانیم بکنیم هیچی دست ما نیست.

منی که هیچی دستم نیست، منی که پنجاه شصت هفتاد صد کیلو هستم، منی که ساختمانم از خاک است، بعد از خاک از نطفه است، خداوند من را از یک چنین آب نجس متعفنی ساخته، حالا من بیایم در مقابل پروردگار سینه سپر بکنم نه من روزه نمی‌گیرم، من نماز نمی‌خوانم، من به دین کاری ندارم، من به انبیائت کاری ندارم، من به خودت هم کاری ندارم، من خودم برای خودم یک کسی هستم این تکبر ابلیسی است.

فرعون یک اسم عام است ـ مثل شیطان ـ که فقط آن پادشاه مصر را می‌گویند. فرعونیان یعنی کسانی که تا روز قیامت اهل تکبر در برابر خدا هستند. آنها حالا مردند و رفتند در برزخ، ائمه(ع) ما که آگاه به برزخ هستند می‌گویند در برزخ یک بدن به هر روحی داده می‌شود نه با استخوان و پوست و گوشت و خون، اسم آن بدن، بدن مثالی است یعنی شکل همین بدن را دارد ولی وزن ندارد اما با این بدن روح در برزخ زندگی می‌کند. چه نوع زندگی می‌کند؟ برادرانم خواهرانم بستگی دارد زندگی به نوع اعتقادات اخلاق، و اعمال، بستگی به این سه قسمت دارد. حالا اگر اعتقادات من باطل باشد، اعمال من منکر باشد، اخلاق من زشت باشد، زندگی من با آن بدن مثالی در عالم برزخ در آتش است.

 

درس اخلاق استاد انصاری زاده/حوزه فرهنگ واندیشه

کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم

شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند:
من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟

گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم.

رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم

زیارت_عاشورا_فراموش_نشود

 

‍ اثر ولایت حقیقی

حضرت آیت الله انصاری همدانی (ره)

ولایت واقعی و دوستی ائمّه‌ی اطهار (ع) آن‌جایی مؤثّر است که انسان را سریع و بدون درگیری به معرفت و حقیقت برساند.

انسان در سایه‌ی آن بزرگواران زودتر به نتیجه می‌رسد؛ و این اثر ولایت حقیقی است…

ولایتی که انسان را به معرفت نرساند و چشم‌های باطنی انسان را روشن نکند و نتواند آسان حقایق را درک کند،

ولایتی خودبافته است و تصوّری بیش نیست.

منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۴۹

 

تلنگرانه (جا نمانیم)

 

چند وقتی است که مجددا فکرِ
” غربال شدن مومنین در آخرالزمان ”
در سرم می چرخد!

-چه کسی به خودش اعتماد دارد ؟!
وقتی دانه درشت های دین هم
جان سالم از آن به در نخواهند بُرد!

-چقدر میتوانیم صبر و
استقامت داشته باشیم ؟!
وقتی دین داری ،
همچون گرفتن آتش در دستان است!

- به کدام پناهگاه ، پناهنده شویم ؟!
وقتی خودِ قلبمان ،
پناهگاه شیطان می شود !

-حیف است زمانی که تاریخ بشریت در حال ثمره دادن است ،
از ریزشی ها باشیم !

فکری_کنیم_به_حالمان
که کجای مسیر ایستاده ایم!
به یکدیگرکمک کنیم !
جا_نمانم …جا_نمانیم …

گاهی از من "مذهبی"؛ تنها یک تیپ مذهبی باقی می ماند؛

 

گاهی من “مذهبی” آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازی می شوم؛
که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی،غافل میشوم؛
.
و در پایان روز،میبینم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدم….

آنقدر که آنلاین بودم و اولین نفر پست های دیگران را تائید کردم؛
به فکر نماز اول وقت نبودم…
.
آنقدر درگیر جذب حداکثری شدم که فراموش کردم “اخلاص” و “عبودیت” رمز برکت در کارهایمان است…

 آنقدر که به فکر آبروی خود،و برانگیختن تشویق دیگران و تائید کردن هایشان بودم،
به فکر رضایت صاحب زمانمان نبودم