موضوع: "پارکینگ معرفت"

تنها مسیر پارت13(دنیا موجودیه که با ما "سازگاری نداره)

جلسات قبل تا اینجا با هم یاد گرفتیم که ? دیدنِ واقعیت های دنیا? درکِ قوانینِ حاکم بر هستی? درکِ سنّت هایی که زندگی ما رو در چنگ خودشون دارن ما رو آماده میکنه برای دینداری.? از “واقعیت های دنیا” شروع کردیم

 چون وقتی انسانها با واقعیت های حیاتشون آشنا شدن و تلخی های این واقعیت رو دیدن?دنبال شیرینی میگردن

بعد کم کم شما میای زندگی مخاطبت رو با “دین” شیرین میکنی. دقیقا برعکس شیطان که میاد “دنیا” رو شیرین نشون میده(لَاُزَیِّنَنَ) ??اینطور نیست که ما عمداً بخوایم از تلخی ها شروع کنیم که حالا شاااید زندگی با دین شیرین بشه!

نه عزیزدلم? چشمی که نابینا نباشه?تلخی های دنیا رو میبینه….? یکی از واقعیت های دنیا این هست که
? دنیا موجودیه که با ما “سازگاری نداره"⭕️ دنیا جاییه که ما هر چیزی ازش به دست آوردیم باید توی همین دنیا پس بدیم….☘️ مثلاً در ابتدای کار و در کودکی از نظر بدنی رشد میکنیم و قوی میشیم و قد میکشیم ?اما آروم آروم هر چقدر سن ما بالاتر میره ? قوای جسمانی مون رو از دست میدیم…? و در نهایت هم‌ هر مقدار ثروتی که به دست آوردیم رو باید بذاریم و بریم.? هر چیزی رو که دنیا به ما میده"یه روزی از ما میگیره” ؛

 ما باید این “واقعیت"? رو بپذیریم؛

و در رفتارهامون مقابل “دنیا"با “واقع بینی” عمل کنیم.✅✔️? یکی دیگه از “واقعیت های دنیا” اینه که⚠️ برخلاف تصور ما،جسم انسان پیر میشه اما هوای نفس هیچ وقت پیر و ضعیف نمیشه….
*⃣ بلکه متاسفانه با پیرشدن انسان
هوای نفسش جوان تر و قوی تر
و پست تر میشه ?

و این کار انسان رو خیلی سخت تر میکنه….?⭕️?? برای همین? هم هست که “خودسازی در جوانی” خیلی توصیه شده.

در واقع با بالارفتن سن امکان خودسازی به شدت پایین میاد…این یه هشدار بزرگ هست…

? و جوانان عزیز باید حواسشون به این موضوع باشه…?? پیامبر حکیم ما میفرماید:?✨[نفس آدم همواره جوان است حتی  زمانی که استخوان های ترقوه او از شدت پیری سر به هم آورند،

? مگر کسی که خداوند، دل او را با پرهیزگاری خالص کرده باشدو این ها اندکند.]✨
*نَفس ابن آدم شابَّه وَ لَوِ التَقَت تَرقُوتاه مِنَ الکِبر اِلّا مَنِ امتَحَنَ الله قَلبهُ لِلتَقوی وَ قَلیل ما هُم*?میزان الحکمه، حدیث ۲۰۵۰۲و چقدر وحشتناک و سخت هست که انسان خودش پیر بشه

اما هوای نفسش جوان بمونه….??

- ببخشید استاد
حالا راه حل چیه؟!?

? کافیه انسان یه مقدار به “سختی ها و مشکلاتی که در پیری” براش پیش میاد فکر کنه و اون ها رو توی ذهنش مجسم کنه.

????

? استاد پناهیان میفرمودن:

⏭ چندسال قبل، غروبِ پنج شنبه ها یه کلاس اخلاق داشتیم
با جوانهایی که نصفشون شهید شدن…

▫️یه پیرمردی هم توی اون مسجد زندگی میکرد
?میخواست بره آب بیاره، آروم آروم پاشو زمین میکشید و به سختی راه میرفت

? بچه ها میگفتن دیگه شهوت رانی از چشممون افتاد……

آینده ما هم پیر میشیم
اینجوری میشیم ?

بعضیا که چشمشون بیناتر بود غرقِ اون تلخی میشدن….

 این باعث میشه که انسان بسیاری از?"بازی های بی فایده و مضر” ?و “مستی کردن های بی مورد” رو فراموش کنه….

 در واقع یکی از بهترین کمک ها برای مبارزه با هوای نفس همین تفکر هست.✅?➖⚪️?
?مطالبی که گفته میشه مهم ترین مطالب زندگی شماست

واقعا وقت بذارید و با دقت بخونید?اگه بتونید خلاصه برداری هم بکنید خیلی عالی میشه.این مطالب رو هیچ کجای دیگه پیدا نخواهید کرد….

 

حکایت تکان دهنده رضایت بنده خدا نه خدا!!!

عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابدبود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد : “دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی رانان دادی!

 

آیه ای که مسیحی را مسلمان کرد

زکریا پسر ابراهیم می گوید:
 من مسیحی بودم و مسلمان شدم. سپس جهت مراسم حج به سوی مکه حرکت کردم. در آنجا محضر امام صادق علیه السلام رسیدم، عرض کردم:
- من مسیحی بودم و مسلمان شده ام.
فرمود:
- از اسلام چه دیدی که به خاطر آن مسلمان شدی؟
 - این آیه موجب هدایت من گردید که خداوند به پیامبر می فرماید: ما کنت تدری ما الکتاب و لا الا یمان و لکن جعلناه نوراً نهدی به من نشاء.

 از مضمون این آیه دریافتم، اسلام دین کاملی است و از کسی که هیچ نوع مکتب و مدرسه ای ندیده، چنین سخنانی ممکن نیست و بنابراین باید به محمد صلی الله علیه وآله و سلم، وحی شده است.
حضرت فرمود:
- به راستی خدا تو را هدایت کرده.
بعد، سه مرتبه گفتند:
- اللهم اهده خدایا! او را به راه ایمان هدایت فرما!
سپس فرمودند:
- پسر خان! هر چه می خواهی سؤال کن!
گفتم:
 - پدر مادر و خانواده ام همه نصرانی هستند و مادرم کور است، آیا من که مسلمان شده ام و با آنان زندگی می کنم، می توانم در ظرف هایشان غذا بخورم؟
فرمودند:
- آنان گوشت خوک می خورند؟
گفتنم:
- نه حتی دست به آن نمی زنند.
فرمودند:
- با آنان باش! مانعی ندارد.
 آن گاه تأکید نمودند نسبت به مادرت - بخصوص - خیلی مهربانی کن و اگر مرد او را به دیگری واگذار مکن (خودت او را کفن و دفن کن) و به هیچ کس مگو که پیش من آمده ای، تا به خواست خدا در منی نزد من بیایی.
 در منی خدمتشان رسیدم، مردم مانند بچه های مکتب، دور او را گرفته بودند و سؤال می کردند!
 وقتی به کوفه بازگشتم، با مادرم بسیار مهربانی کردم، به او غذا می دادم و لباس و سرش را می شستم.
روزی مادرم گفت:
 پسر جان! تو در موقعی که به دین ما بودی این طور با من مهربانی نمی کردی، اکنون چه سبب شده که این گونه با من رفتار می کنی؟
گفتم:
 - من مسلمان شده ام و مردی از فرزندان یکی از پیامبران خدا مرا به خوشرفتاری با مادر دستور داده است.
گفت:
- نه! او پسر پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم است.
- مادرم گفت:
 خود او باید پیامبر باشد، زیرا چنین سفارش هایی (در مورد احترام به مادر) روش خاص انبیاست.
- نه مادر! بعد از پیغمبر ما پیغمبری نخواهد آمد و او پسر پیغمبر است.
- دین تو بهترین ادیان است، آن را بر من عرضه کن!
 من هم شهادتین را به او آموختم و او نیز مسلمان شد و نماز خواندن را نیز یاد گرفت و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند.
بعد از مدتی مادرم مریض شد، رو به من گفت:
- نور دیده! آنچه به من آموختی تکرار کن!
 من شهادتین را برایش گفتم. شهادتین را گفت و در دم از دنیا رفت. صبحگاه، مسلمانان او را غسل دادند و من بر او نماز خواندم و در قبرش گذاشتم.
منبع: داستانهای بحارالانوار ،ج ۱

خون حضرت علي اصغر عليه السلام به زمين باز نگشت؟ مستندات تاریخی آن‌ چیست؟

ابو الفرج اصفهاني يكي از مورخان بزرگ در كتاب «مقاتل الطالبين» از شاهدان ماجرا، نقل كرده است كه امام حسين عليه السلام خون را به طرف آسمان مي‌پاشيد و چيزي از آن دو باره به زمين بر نمي‌گشت:

«مورع بن سويد از شاهدان قضيه نقل كرده است: همراه حسين عليه السلام فرزندش كوچكش بود، تيري آمد به گلويش نشست.

حسين عليه السلام خون را از گلو و پشت گردنش مي‌گرفت و آن را به سوي آسمان پرتاپ مي‌كرد و چيزي از آن خون بر نمي‌گشت در آن حال مي‌فرمود: خدايا مقام فرزندم در نزد تو كم تر از ناقصه صالح نيست.»

?مقاتل الطالبيين، ص 60،

خوارزمي يكي ديگر از علماي اهل سنت، علاوه بر اين‌كه #پاشيدن خود را به طرف آسمان نقل كرده:

«امام فرمود: علي را بياوريد تا با او خدا حافظي كنم. آن را كودك را به ايشان دادند، حضرت او را مي‌بوسيد و مي‌فرمود: واي بر گروهي كه دشمن آنها جد توست. هنگامي‌كه اين كودك در آغوش امام بود، حرمله بن كاهل اسدي با رها كردن تير او را در آغوش امام ذبح كرد. حسين عليه السلام خونش را جمع كرد تا كف دستش پر شد آنگاه به سوي آسمان پرتاب نمود و فرمود: خدايا اگر ياري [ظاهري] را از جانب آسمان از ما گرفتي، پس در عوض، بهتر از آن را براي ما قرار بده. آنگاه حسين عليه السلام از اسبش پياده شد و با غلاف شمشيرش براي او قبري آماده ساخت و او را با خونش دفن كرد و بر او نماز خواند.»

?مقتل الحسين، ج 2، ص 37،

#مباهله_قرن_21

https://t.me/joinchat/AAAAADvV7pY_b_pIaHwEmg

بر طبق احادیث در آخرالزمان، زندگی هیچ انسانی، در بهترین حالتش، از گرد ربا در امان نخواهد ماند:

 

گرد ربا

برای مردم زمانی پیش می آید که احدی یافت نمی شود جز اینکه به ربا آلوده گردد، اگر مستقیماً هم ربا نخورد، گرد ربا به او می رسد.

داد و ستد از نوع ربوی

به راستی این امت به اموال خود گرویده … مشروب را به نام نبیذ، رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام داد و ستد، حلال پنداشته و می خورند.

ربا به نام داد و ستد مسئله ایست که شاید اگر سر بچرخانیم، شاهد مصادیق زیادی از آن در اطرافمان باشیم، برای مثال بسیاری از بانک ها و شرکت ها که به نام اسلام کار می کنند و جز معاملات ربوی، چیزی در آن پیدا نمی شود.

ربا،گناهی علنی

… رباخواری را می بینی که علنی است و به آن اعتراض نمی شود … .

نتیجه رباخواری

هیچ قومی نیست که ربا در میان آنها شایع شود، جز اینکه دچار غفلت و بی خبری می شوند. و هیچ قومی نیست که رشوه در میان آنها رائج شود جز اینکه دچار ترس و وحشت می شوند.