موضوع: "عقیدتی"

باهمه باش و بی همه باش!

 

 باهمه باش و بی همه باش

بارها (حضرت علامه حسن زاده) می فرمود که با خلق خدا نباید دعوا داشت زیرا که معلول حق اند پس با همه باش ولی بی همه باش.

با همه بودن به لحاظ اینکه مخلوق خدایند و خداست دارد خدایی می کند.

بی همه بودن یعنی از جهت حدود و قیودشان دوری جستن است که انسان را برای دنیایشان می خواهند، و در محدوده حدودشان خطرناکند.

و لذا با اینکه مردم مخلوق حق اند، خود آفریننده آنها یعنی حق تعالی ما را امر به پرهیز از مردم کرد: قل اعوذ برب الناس ملک الناس…
چون خودش می داند که چی آفریده است.

شاعر گوید:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است

                                                                                                              
علامه حسن زاده ی آملی

 

تنها دژی که قدرت علمی شگفت‌انگیز بشر نمی‌تواند آن را تسخیر کند

در مقابل قدرت علمی و فنی بشر، هیچ دژ تسخیرناپذیری وجود ندارد جز یکی؛ آن دژ روح و نفس آدمی است. کوه و صحرا و دریا و فضا و زمین و آسمان، همه در قلمرو قدرت علمی و فنی بشر است. تنها مرکزی که از این قلمرو خارج است، نزدیک‌ترین آنها به آدمی است. مطیع کردن و مسخّر ساختن این دژ به قول مولوی: کار عقل و هوش نیست، «شیر باطن سُخره خرگوش نیست».

از قضا خطرناک‌ترین دشمنان آسایش و آرامش، امنیت و عدالت، آزادی و مساوات، و بالأخره خوشبختی و سعادت بشر در همین دژ پنهان شده و کمین کرده است: «اعْدی‌ عَدُوِّک نَفْسُک الَّتی بَینَ جَنْبَیک». بزرگ‌ترین دشمنان تو همان نفس توست که میان دو پهلوی توست‌.

بشر امروز پس از این همه موفقیت‌های علمی، دردمندانه می‌نالد. از چه می‌نالد؟ کسری‌ها و کمبودهایش در کدام ناحیه است؟ آیا جز در ناحیه خُلق و خوی و «آدمیت» است؟

انسان امروز با همه پیشرفت‌های معجزآسا در ناحیه علم و فن، از لحاظ مردمی و انسانیت گامی پیش نرفته بلکه به سیاه‌ترین دوران سیاه خویش بازگشته است.

 استاد مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، ص14-13

بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(3)

بعثت انبیا ع برای برطرف کردن اختلاف بوجود آمده در امت واحده بوده است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

وقتی شما در آیات قرآن ورود می‌کنید، می‌بینید وقتی در مورد پیامبر اکرم(ص) سخن گفته می‌شود و وقتی از بعثت ایشان حرف زده می‌شود، هدف از بعثت ایشان تلاوت آیات، تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت، از این جنس موضوعات مطرح می‌شود. موضوعاتی که در امت صدر اسلام به شکل کامل واقع نشده و البته در آینده باید در مجموعه “آخرینَ مِنهُم لَما یَلحَقوا بِهم” جریان پیدا بکند.

چند آیه گواه این معنا است. البته در فضای دیگر هم خاستگاه‌های بعثت که مطالعه می‌شود که بخشی از آن مربوط به پیامبر اکرم(ص) است، این ماجرا با موضوعی به نام امت گره می‌خورد. با موضوعی به نام امت. در ادبیات قرآن مجموعه هم‌فکر، هم‌نوا، هم‌راستا، هم‌گام و هم‌مسیر امت تلقی می‌شوند. حالا یک وقت این مجموعه در میان مجموعه طیور و پرندگان است، به آنها امت گفته می‌شود. گاهی با اعتقادات یکدست است که مثل آیه ۲۳ زخرف امت گفته می‌شود. در مجموع امت در مقابل تفرق است. حالا دسته‌هایش را ورود نکنیم که به چه مجموعه‌هایی امت اطلاق می‌شود ولی کلاً مجموعه یکدست دارای هدف، مجموعه یک دست هم‌نوا و دارای هدف واحد و به سمت گام بلند جهت عملیاتی کردن راهبرد در دنیا (اینها از آیات در می‌آید). این مجموعه امت تلقی می‌شود.

جالب است، وقتی شما نگاه می‌کنید، می‌بینید بحث امت با بحث بعثت انبیا پیوند دارد اما نه یک پیوندی از آن گونه که ما داریم مطالعه می‌کنیم. محدود به یک زمان تاریخی مشخص. بلکه وقتی که خداوند می‌خواهد بحث بعثت و امت را مطرح بکند، ماجرا را فرا زمان مطالعه می‌کند. از یک موضوع فرا زمانی سخن می‌گوید. در سیر آمدن این موضوع و این مجموعه قواعد و قوانین به سمت دنیا، از این سیر صحبت می‌کند. اجزای امت و بعثت را در زمان چند هزار ساله پهن می‌کند و بعد در یک نقطه‌ای از آینده تاریخ ثمره این کاشتن بذرها را درو می‌کند. ثمره امت مسلمه. این را درو می‌کند.

یکی از آیاتی که این بحث را مورد اشاره قرار می‌دهد آیه ۲۱۳ ام سوره بقره است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. مردم امت واحد بودند. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. بحث بر سر این نیست که خدای متعال در دنیا حرفی نسبت به امت واحده بزند. امت واحده که در دنیا وجود نداشته. النَّاس، کل مردم، جنس مردم به شکلی که امت واحده بودند که در تاریخ وجود نداشته. کجای تاریخ مردم بودند و امت واحد بودند. بعدش تازه پیامبر اکرم و انبیای الهی را به شکل بشارت و انذار مبعوث می‌کند. كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. بعدش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. ابتدا یک امت واحدی بوده. این امت واحد کجا می‌شود. تنها پاسخ آن این می‌شود که قبل از این عالم در یک زمانی یک امت واحد بود.

قبل از این عالم، عالم ذر، فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. این بخش را که خدا توضیح می‌دهد مربوط به یک قطعه دیگری از تاریخ است. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ از آدم علیه السلام شروع می‌شود تا پیامبر اکرم(ص). یک تاریخ طولانی در زمان از ولادت آدم و بعثت او تا بعثت پیامبر اکرم(ص) را فقط این بخش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ دارد در بر می‌گیرد. چند هزار سال. مثلاً فرض کنید هشت هزار سال، هفت هزار سال را در بر می‌گیرد. نه هزار سال دارد در بر می‌گیرد. همین یک جمله..

این نیز بگذرد

بي ارزشترین نوعِ افتخار...

بي ارزشترین نوعِ افتخار…
افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد….
چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگي و محل تولد…

ارزش انسان به ویژگی هایی است که باتلاش ، در خود پرورش داده و با عمل به آنها واژه ی انسانیت را معنا می بخشد …
مهربانی، گذشت، صداقت ، دست گیری و خصلت هاي پاک انساني…

امام رضا عليه السلام می فرمایند

عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:
از او اميد خير باشد
از بدي او در امان باشند
خير اندك ديگري را بسيار شمارد
خير بسيار خود را اندك شمارد
هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود
در عمر خود از دانش طلبي خسته نشود
فقر در راه خدايش از توانگري محبوبتر باشد
خواري در راه خدايش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد
گمنامي را از پرنامي خواهانتر باشد
احدي را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزگارتر است.

تحف العقول ،ص ۴۶۷