موضوع: "تفکرات فرهنگی"

لوک خوش شانس،هاچ زنبور عسل و...

3- لوک خوش شانس:
مجموعه لوک خوش شانس، داستان گانگستر سپیدپوستی است که هیچ خانه و کاشانه‌ای ندارد؛ اما همیشه فرشته نجات سرخ پوستان بومی است و وجودش باعث می‌شود که افراد و قبیله‌های گوناگون، هیچ گاه وارد جنگ و دعوا نشوند. او به همراه اسب بذله گو و سگ شوخ طبعش همیشه به دنبال تبهکاران است و در پایان هر بخش، تنها به سوی غروب خورشید می‌رود؛ اما چرا غروب خورشید؟!! شاید اگر بدانیم غروب خورشید در کتاب مقدس، نماد سرزمین موعود یهودیان است، به خوبی پاسخ این پرسش را دریابیم. لوک خوش شانس سعی می‌کند تا به خوبی معرف یهودی خوش برخورد و مهربانی باشد که بدنبال سرزمین موعود و مادری خود است و در این راه به رسالت خود یعنی ایجاد امنیت برای دنیا عمل می‌کند.

4- هاچ زنبور عسل:
خیلی از ما در دوران کودکی خود، مجموعه جذاب «هاچ زنبور عسل» را دیده ایم و بی هیچ تأملی، حاضر هستیم دیدن آن را به کودکان دلبند خود توصیه کنیم؛ اما خوب است بدانیم داستان هاچ زنبور عسل به کودکان یهودی می‌فهماند که باید همواره به دنبال مادر ( نماد سرزمین موعود ) خود باشند و دیگران همچون موجودات مخوف این انیمیشن، همواره در این راه، سد راه او هستند و البته در این راه می‌توان روی کمک برخی دوستان مو بور حساب کند.
نکته: گشتن به دنبال مادر تم غالب مجموعه‌های انیمیشنی است که کشور‌های آسیایی و در رأس آنها ‍ژاپن به سفارش شرکت‌های صهیونیستس هالیوود تولید کرده‌اند، همچون «دختری به نام نل»؛ «حنا دختری در مزرعه»، «باخانمان»، «چوبین» و غیره. همان طور که گفتیم، مادر در فرهنگ یهودی، نماد سرزمین موعود یهودیان است. این انیمیشن‌ها هرچند با هدف بیشترین تأثیر بر کودکان یهودی جهان ساخته شده اما به دیگر کودکان جهان نیز این حس را القا می‌کند که تصاحب دیگر سرزمین ها با عنوان برگشتن به سرزمین مادری، حق مسلم قوم یهود است.

میکی موس،تام وجری(قسمت قبل را بخوانید)

1- میکی موس:
نخستین شخصیت معروف شرکت والت دیسنی، یک موش کوچک و دوست داشتنی بود به نام «میکی موس».
مجموعه میکی موس سال هاست که تولید می شود و هم اکنون نیز شخصیت محبوب نسل دیروز و امروز به شمار می رود.
جالب است بدانیم از دیرباز یهودیان را با نام «موش کثیف» می شناختند. والت دیسنی به کمک میکی موس توانست در چند دهه کاری کند که این واژه جای خود را به «موش دوست داشتنی» بدهد و دیگر کسی نمی توانست برای یهودیان تصور «موش کثیف» را داشته باشد.
میکی موس معصوم که همواره مورد تهاجم رقبای خود قرار می گرفت و تنها به کمک زیرکی بر دشمنان پیروز می شد، نمادی شد از معصومیت قوم یهود! که باید تلاش کند با تنها سرمایه خود، یعنی زیرکی، خود را از دست دشمنان جهانی رهایی دهد.

2- تام وجری:
شخصیت «جری» در مجموعه تام و جری در واقع ادامه شخصیت میکی موس است. جری موش زبل و بد جنسی است که با شیطنت و ناجوانمردی همواره بر گربه ابله و احمق پیروز می شود. این پرسش که چرا برخلاف دنیای واقعیت، همواره این موش است که برگربه پیروز می شود، چیزی است که ناخودآگاه ذهن کودک و بزرگسال را به خود معطوف می دارد و از سوی دیگر، به تدریج این حس را در ذهن کودک نهادینه می کند که می توان با دغل و حقه بازی همیشه پیروز شد.
تام و جری علاوه بر اثرات خاصی که بر مخاطبان جهانی داشت، توانست حس اعتماد به نفس را در مخاطبان یهودی خود – که سالها از موش کثیف بودن در رنج بودند – نهادینه نماید. موش کثیف صفتی بود با بار معنایی ترسو بودن و منزوی که هیچ کدام از آنها در موش کوچک والت دیزنی دیده نمی شد.

نمازهايم اگر "نماز" بود موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش

 

نمازهايم اگر “نماز” بود
موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش

نمازهايم اگر نماز بود
که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت

اگر نمازهایم نماز بود
تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم
برای نشان دادن خاموش کردن شعله گاز

نمازهایم"نماز” نیست

اگر نمازم نماز بود
می شد پناهگاه…
می شد مرهم…
می شد شاه کلید…?

خـدایا!
من از تو فقط یک چیز می خواهم.
بر من منت بگذار و کاری کن
نمازهایم نماز بشوند

2_عیسی به دین خود، موسی به دین خود:(اصطلاحات غلط)

اصطلاح غلط و نیاز به اصلاح

1_ خدا بد نده:
این کلام اهانت به پروردگار است. زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:
« هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی بشما نمی رسد مگر از ناحیه خودتان(که بخاطر اَعمالتان است)»

2_عیسی به دین خود، موسی به دین خود:
این جمله معنای صحیحی ندارد. زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت می کردند و عقیده یکسانی داشتند.

3_ ولش کردی به اَمان خدا:
این حرف کفر آمیز است. زیرا اگر کسی مال یا فرزندِ خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود:
“ولش کردی به حال خودش”
پس بدبخت شد رفت.

4- انسان جایز الخطاست:
این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست. بهتر است بگوییم انسان “ممکنُ الخطا” ست. یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند.

"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(3)


بعثت انبیا ع برای برطرف کردن اختلاف بوجود آمده در امت واحده بوده است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

وقتی شما در آیات قرآن ورود می‌کنید، می‌بینید وقتی در مورد پیامبر اکرم(ص) سخن گفته می‌شود و وقتی از بعثت ایشان حرف زده می‌شود، هدف از بعثت ایشان تلاوت آیات، تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت، از این جنس موضوعات مطرح می‌شود. موضوعاتی که در امت صدر اسلام به شکل کامل واقع نشده و البته در آینده باید در مجموعه “آخرینَ مِنهُم لَما یَلحَقوا بِهم” جریان پیدا بکند.

چند آیه گواه این معنا است. البته در فضای دیگر هم خاستگاه‌های بعثت که مطالعه می‌شود که بخشی از آن مربوط به پیامبر اکرم(ص) است، این ماجرا با موضوعی به نام امت گره می‌خورد. با موضوعی به نام امت. در ادبیات قرآن مجموعه هم‌فکر، هم‌نوا، هم‌راستا، هم‌گام و هم‌مسیر امت تلقی می‌شوند. حالا یک وقت این مجموعه در میان مجموعه طیور و پرندگان است، به آنها امت گفته می‌شود. گاهی با اعتقادات یکدست است که مثل آیه ۲۳ زخرف امت گفته می‌شود. در مجموع امت در مقابل تفرق است. حالا دسته‌هایش را ورود نکنیم که به چه مجموعه‌هایی امت اطلاق می‌شود ولی کلاً مجموعه یکدست دارای هدف، مجموعه یک دست هم‌نوا و دارای هدف واحد و به سمت گام بلند جهت عملیاتی کردن راهبرد در دنیا (اینها از آیات در می‌آید). این مجموعه امت تلقی می‌شود.

جالب است، وقتی شما نگاه می‌کنید، می‌بینید بحث امت با بحث بعثت انبیا پیوند دارد اما نه یک پیوندی از آن گونه که ما داریم مطالعه می‌کنیم. محدود به یک زمان تاریخی مشخص. بلکه وقتی که خداوند می‌خواهد بحث بعثت و امت را مطرح بکند، ماجرا را فرا زمان مطالعه می‌کند. از یک موضوع فرا زمانی سخن می‌گوید. در سیر آمدن این موضوع و این مجموعه قواعد و قوانین به سمت دنیا، از این سیر صحبت می‌کند. اجزای امت و بعثت را در زمان چند هزار ساله پهن می‌کند و بعد در یک نقطه‌ای از آینده تاریخ ثمره این کاشتن بذرها را درو می‌کند. ثمره امت مسلمه. این را درو می‌کند.

یکی از آیاتی که این بحث را مورد اشاره قرار می‌دهد آیه ۲۱۳ ام سوره بقره است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. مردم امت واحد بودند. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. بحث بر سر این نیست که خدای متعال در دنیا حرفی نسبت به امت واحده بزند. امت واحده که در دنیا وجود نداشته. النَّاس، کل مردم، جنس مردم به شکلی که امت واحده بودند که در تاریخ وجود نداشته. کجای تاریخ مردم بودند و امت واحد بودند. بعدش تازه پیامبر اکرم و انبیای الهی را به شکل بشارت و انذار مبعوث می‌کند. كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. بعدش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. ابتدا یک امت واحدی بوده. این امت واحد کجا می‌شود. تنها پاسخ آن این می‌شود که قبل از این عالم در یک زمانی یک امت واحد بود.

قبل از این عالم، عالم ذر، فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. این بخش را که خدا توضیح می‌دهد مربوط به یک قطعه دیگری از تاریخ است. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ از آدم علیه السلام شروع می‌شود تا پیامبر اکرم(ص). یک تاریخ طولانی در زمان از ولادت آدم و بعثت او تا بعثت پیامبر اکرم(ص) را فقط این بخش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ دارد در بر می‌گیرد. چند هزار سال. مثلاً فرض کنید هشت هزار سال، هفت هزار سال را در بر می‌گیرد. نه هزار سال دارد در بر می‌گیرد. همین یک جمله…