خاطرات مستر همفر (2)(دشمن شناسی،بدعت)
بخش اول:
از گذشته هاي دور حكومت بريتانياي کبير مانند امروز در اين انديشه بود که امپراطوري بزرگ و گسترده خود را چگونه حفظ کند: امپراطوري که آفتاب هيچگاه در آن غروب نميکرد.
بريتانيا در مقايسه با مستعمرات خود همچون هند، چين و خاورميانه، کشوري کوچك بود. اگر چه ما در بخشهاي بزرگي از اين کشورها حكومت دست نشانده نداشتيم و کار را خود مردم انجام مي دادند، امّا سياستهاي فعّال و موفقيّت آميز ما در اين کشورها به پيش مي رفت، و ما به سوي حاکميّت کامل بر آنها گام برمي داشتيم.
بنابراين ما بايد به دو نكته مي انديشيديم:
١. در مناطقي که بر آنها تسلّط پيدا کرديم حاکميّت خود را حفظ کنيم.
٢. بخشهايي که هنوز زير سلطه ما نيستند به مستعمرات خود بيفزاييم.
وزارت مستعمرات براي هر يك از اين کشورها کميسيون خاصّي برگزيد تا به بررسي اين مسايل بپردازد. و من خوشبختانه از ابتداي ورود به اين وزارت مورد اعتماد وزير بودم؛ و کار در کمپاني هند شرقي به من سپرده شد. اين کمپاني اگر چه هدف آشكارش بازرگاني بود، در حقيقت راههاي تسلّط بر هند و به چنگ آوردن سرزمينهاي دور شبه قاره هند را جستجو ميکرد.
ادامه دارد…
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/06/09 ساعت 07:15:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |