قومی که در اگر و ای کاش ماندند...
وقتی فرزند امام حسین علیه السلام در وسط میدان مبارزه است و «هل من ناصرٍ ینصر نی؟» ندا می دهد، اگر ما ندای او را نشنیده بگیریم و از حوادث زمانه ی خویش غافل بمانیم و موقعیت زمان و دشمنان را نسبت به خویش تشخیص ندهیم، و هنوز در فضای «اگر» و «ای کاش» خود باشیم، به امام شهید شده ی خویش فایده ای نرسانده ایم و امام زمان زنده ی خود را بی یاور رها کرده ایم.
انسان ها معمولاً بیشتر نگاه به گذشته دارند. آنان معمولاً دو کلمه ی «اگر» و «ای کاش» را زیاد بکار می برند. اگر می خواهید ببینید فلان شخص چقدر غرق در گذشته است، در فرهنگ گفتارش این دو کلیدواژه را جستجو کنید. معمولاً چند برابر واژه های گفتاریِ هر فرد، رشته های افکار اوست که به صورت واژه تلفظ نمی شوند و فقط به صورت فکر در ضمیر خودآگاه باقی می مانند. همچنین انبوهی از معانی این کلیدواژه که بطور کامل شخصیت فرد را تشکیل می دهند، در ضمیر ناخودآگاه باقی می مانند و هرگز به ضمیر خودآگاه و به صورت افکار یا گفتار جلوه نمی کنند.
بنابراین انسان ها (در مورد هر چیزی) بیش از آن چه می گویند، در ضمیر خودآگاه خود در مورد آن فکر می کنند و بیش از آن چه که فکر می کنند، هستند (در ضمیر ناخودآگاه).
مقصود از این نوشتار، آگاهی از حوادث زمان و هشدار دادن به بعضی از دیندارانی است که ممکن است در «گذشته» و «ای کاش» بمانند و در حسرت یاری امامِ قبلی خود، از یاریِ امام حاضر خویش، غافل و محروم گردند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/05/15 ساعت 09:39:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |