قومی که در اگر و ای کاش ماندند...

وقتی فرزند امام حسین علیه السلام در وسط میدان مبارزه است و «هل من ناصرٍ ینصر نی؟» ندا می دهد، اگر ما ندای او را نشنیده بگیریم و از حوادث زمانه ی خویش غافل بمانیم و موقعیت زمان و دشمنان را نسبت به خویش تشخیص ندهیم، و هنوز در فضای «اگر» و «ای کاش» خود باشیم، به امام شهید شده ی خویش فایده ای نرسانده ایم و امام زمان زنده ی خود را بی یاور رها کرده ایم.

 

 انسان ها معمولاً بیشتر نگاه به گذشته دارند. آنان معمولاً دو کلمه ی «اگر» و «ای کاش» را زیاد بکار می برند. اگر می خواهید ببینید فلان شخص چقدر غرق در گذشته است، در فرهنگ گفتارش این دو کلیدواژه را جستجو کنید. معمولاً چند برابر واژه های گفتاریِ هر فرد، رشته های افکار اوست که به صورت واژه تلفظ نمی شوند و فقط به صورت فکر در ضمیر خودآگاه باقی می مانند. همچنین انبوهی از معانی این کلیدواژه که بطور کامل شخصیت فرد را تشکیل می دهند، در ضمیر ناخودآگاه باقی می مانند و هرگز به ضمیر خودآگاه و به صورت افکار یا گفتار جلوه نمی کنند.
بنابراین انسان ها (در مورد هر چیزی) بیش از آن چه می گویند، در ضمیر خودآگاه خود در مورد آن فکر می کنند و بیش از آن چه که فکر می کنند، هستند (در ضمیر ناخودآگاه).
مقصود از این نوشتار، آگاهی از حوادث زمان و هشدار دادن به بعضی از دیندارانی است که ممکن است در «گذشته» و «ای کاش» بمانند و در حسرت یاری امامِ قبلی خود، از یاریِ امام حاضر خویش، غافل و محروم گردند.

‍ هشدارنماد بدحجابی


بیرون گذاشتن گوش چپ نماد نیمه فاحشگی!
بیرون گذاشتن گوش راست نماد رابطه زن با زن!
بیرون گذاشتن هر دو گوش نماد فاحشگی تمام!

از سخنان دکتر سعید عزیزی

شاید حق داره وقتی فردی غیر ایرانی که با این نمادها آشنایی کامل داره و فلسفه اون رو میدونه ، وارد ایران میشه فکر کنه ایران پر فاحشه است!

حال اینکه در این جنگ نرم ، تنها دختران معصومی که از همه جا بی خبرند و فقط کورکورانه تقلید میکنند ، هدف دشمنی که دیوانه وار نماد گر است واقع شدند!!!!

خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.

بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(3)

بعثت انبیا ع برای برطرف کردن اختلاف بوجود آمده در امت واحده بوده است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

وقتی شما در آیات قرآن ورود می‌کنید، می‌بینید وقتی در مورد پیامبر اکرم(ص) سخن گفته می‌شود و وقتی از بعثت ایشان حرف زده می‌شود، هدف از بعثت ایشان تلاوت آیات، تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت، از این جنس موضوعات مطرح می‌شود. موضوعاتی که در امت صدر اسلام به شکل کامل واقع نشده و البته در آینده باید در مجموعه “آخرینَ مِنهُم لَما یَلحَقوا بِهم” جریان پیدا بکند.

چند آیه گواه این معنا است. البته در فضای دیگر هم خاستگاه‌های بعثت که مطالعه می‌شود که بخشی از آن مربوط به پیامبر اکرم(ص) است، این ماجرا با موضوعی به نام امت گره می‌خورد. با موضوعی به نام امت. در ادبیات قرآن مجموعه هم‌فکر، هم‌نوا، هم‌راستا، هم‌گام و هم‌مسیر امت تلقی می‌شوند. حالا یک وقت این مجموعه در میان مجموعه طیور و پرندگان است، به آنها امت گفته می‌شود. گاهی با اعتقادات یکدست است که مثل آیه ۲۳ زخرف امت گفته می‌شود. در مجموع امت در مقابل تفرق است. حالا دسته‌هایش را ورود نکنیم که به چه مجموعه‌هایی امت اطلاق می‌شود ولی کلاً مجموعه یکدست دارای هدف، مجموعه یک دست هم‌نوا و دارای هدف واحد و به سمت گام بلند جهت عملیاتی کردن راهبرد در دنیا (اینها از آیات در می‌آید). این مجموعه امت تلقی می‌شود.

جالب است، وقتی شما نگاه می‌کنید، می‌بینید بحث امت با بحث بعثت انبیا پیوند دارد اما نه یک پیوندی از آن گونه که ما داریم مطالعه می‌کنیم. محدود به یک زمان تاریخی مشخص. بلکه وقتی که خداوند می‌خواهد بحث بعثت و امت را مطرح بکند، ماجرا را فرا زمان مطالعه می‌کند. از یک موضوع فرا زمانی سخن می‌گوید. در سیر آمدن این موضوع و این مجموعه قواعد و قوانین به سمت دنیا، از این سیر صحبت می‌کند. اجزای امت و بعثت را در زمان چند هزار ساله پهن می‌کند و بعد در یک نقطه‌ای از آینده تاریخ ثمره این کاشتن بذرها را درو می‌کند. ثمره امت مسلمه. این را درو می‌کند.

یکی از آیاتی که این بحث را مورد اشاره قرار می‌دهد آیه ۲۱۳ ام سوره بقره است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. مردم امت واحد بودند. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. بحث بر سر این نیست که خدای متعال در دنیا حرفی نسبت به امت واحده بزند. امت واحده که در دنیا وجود نداشته. النَّاس، کل مردم، جنس مردم به شکلی که امت واحده بودند که در تاریخ وجود نداشته. کجای تاریخ مردم بودند و امت واحد بودند. بعدش تازه پیامبر اکرم و انبیای الهی را به شکل بشارت و انذار مبعوث می‌کند. كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً. بعدش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. ابتدا یک امت واحدی بوده. این امت واحد کجا می‌شود. تنها پاسخ آن این می‌شود که قبل از این عالم در یک زمانی یک امت واحد بود.

قبل از این عالم، عالم ذر، فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ. این بخش را که خدا توضیح می‌دهد مربوط به یک قطعه دیگری از تاریخ است. فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ از آدم علیه السلام شروع می‌شود تا پیامبر اکرم(ص). یک تاریخ طولانی در زمان از ولادت آدم و بعثت او تا بعثت پیامبر اکرم(ص) را فقط این بخش فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ دارد در بر می‌گیرد. چند هزار سال. مثلاً فرض کنید هشت هزار سال، هفت هزار سال را در بر می‌گیرد. نه هزار سال دارد در بر می‌گیرد. همین یک جمله..

حکمت 195 نهج البلاغه(روزانه با نهج البلاغه)

۱و قال علیه‏السلام هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ.
وَرُوِیَ فِی خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ:هَذَا مَا کُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِیهِ بِالْأَمْسِ.

امام علیه السلام‏ از کنار مزبله‏اى گذشت، فرمود:

این همان است که بخیلان به آن بخل مى‏ورزیدند.

و در روایت دیگرى چنین نقل شده که‏ امام علیه السلام‏ پس از مشاهده مزبله‏ فرمود:

این همان چیزى است که دیروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت داشتید.[۱]

شرح و تفسیر

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه براى نهى انسان‏ها از بخل به نکته‏اى اشاره مى‏کند که دقت در آن مى‏تواند انسان را از بخل باز دارد و آن این است که «امام علیه السلام از کنار مزبله‏اى عبور کرد و فرمود: «این همان است که بخیلان به آن بخل مى‏ورزیدند»؛

(وَقَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَهٍ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ)

. در روایت دیگرى چنین نقل شده که امام علیه السلام پس از مشاهده مزبله فرمود: این همان چیزى است که دیروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت داشتید»؛

(وَرُوِیَ فِی خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ هَذَا مَا کُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِیهِ بِالْأَمْسِ)

. انسان اگر به پایان امور بنگرد درباره آغاز آن تجدید نظر خواهد کرد؛ هنگامى که ببیند لذیذترین و پاکیزه‏ترین غذاها بعد از وارد شدن در بدن و جذب موادى از آن، تفاله آن به شکل گندیده‏اى در مى‏آید باور مى‏کند که آنچه را به آن بخل ورزیده بود اشتباه بود.

نیز هنگامى که انسان از کنار قبرستانى عبور کند که گاه هنوز بوى تعفن بعضى از اجساد از آن به مشام مى‏رسد و ببیند پایان کار کجاست، یقین پیدا مى‏کند که در زندگى مادى خود و روى آوردن به شهوات چقدر گرفتار خطا و اشتباه بوده است.

مرحوم شوشترى شعر فارسى جالبى در این زمینه نقل کرده مى‏گوید:

عارفى روزیى به راهى مى‏گذشت‏
 
واله و سرمست چون مى خوارگان‏
 
 
 
دید گورستان و مبرز[۲] روبرو
 
اینْش نعمت اینْش نعمت خوارگان‏
 
 
 
ابن ابى‏الحدید در شرح نهج‏البلاغه خود حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله به این مضمون نقل کرده است که به «ضحاک بن سفیان کلابى» فرمود:

«أَلَسْتَ تُؤتی بِطَعامِکَ وَقَدْ قَزَحَ وَمَلَحَ ثُمَّ تَشْرِب عَلَیْهِ اللَّبَنَ وَالْماءَ

؛ آیا غذاى خود را جالب و گوارا نمى‏خورى سپس روى شیر آن یا آب مى‏نوشى» عرض کرد: آرى.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «عاقبت آن به کجا مى‏رسد؟ او مؤدبانه در جواب گفت: اى رسول خدا! همان‏گونه که مى‏دانى. حضرت فرمود:

«إنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ضَرَبَ مَثَلَ الدُّنْیا بِما یَصیرُ إلَیْهِ طَعامُ ابْنُ آدَمَ‏

؛ خداوند دنیا را به آنچه غذاى انسان سرانجام به آن منتهى مى‏شود تشبیه کرده است».

سپس مى‏افزاید: بعضى از مفسران آیه شریفه‏ «فَلْیَنْظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»[۳] را اشاره به این موضوع «نیز» دانسته‏اند.[۴]

اولیاء الله براى تشریح حقارت دنیا از انواع بیانات و تعبیرات استفاده کرده‏اند.

مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار در حدیثى از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که به یکى از یاران خود به نام «حفص بن غیاث» فرمود:

«ما منزله لدنیا بنفسى الا بمنزله المیته اذا اضطررت الیها اکلت منها

؛ دنیا در نزد من به منزله میته است که هنگامى که مضطر شوم از آن بهره مى‏گیرم». سپس افزود:

«یا حَفْصَ! إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَتَعالى‏ عَلِمَ مَا الْعِبادُ عامِلُونَ وَإلى‏ ما هُمْ صائِرُونَ فَحَلِمَ عَنْهُمْ عَنْدَ أعْمالِهِمُ السَّیئَهِ … ثُمَّ تَلا قَوْلُهُ:

«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَایُرِیدُونَ عُلُوّاً فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»

وَجَعَلَ یَبْکی وَیَقُولُ: ذَهَبَ وَاللَّهِ الْامانِىُّ عِنْدَ هذِهِ الْآیَهِ

؛ خداوندتبارک و تعالى مى‏داند بندگان چه اعمالى انجام مى‏دهند و پایان کارشان به کجا مى‏رسد؛ اما هنگامى که گناهى انجام مى‏دهند حلم مى‏کند (و فوراً آنها را مجازات نمى‏نماید) سپس آیه شریفه ۸۳ سوره «قصص» را تلاوت فرمود: «آن سراى آخرت را (تنها) که براى کسانى قرار مى‏دهیم که اراده برترى‏جویى و در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک براى پرهیزگاران است». آن‏گاه امام علیه السلام گریه کرد و فرمود: به خدا سوگند با وجود این آیه تمام آرزوها بر باد رفته است. (آرزوى نجات و رسیدن به بهشت برین آرزوى مشکلى است)».[۵]

در روایت معروف امام مجتبى علیه السلام خطاب به «جناده بن ابى‏امیه» در آخرین ساعات عمر مبارکش نیز آمده است که به او فرمود:

«أنْزِلِ الدُّنْیا بِمَنْزِلَهِ الْمَیْتَهِ خُذْ مِنْها ما یَکْفیکَ فَإنْ کانَ ذلِکَ حَلالًا کُنْتَ قَدْ زَهَّدْتَ فیها وَإنْ کانَ حَراماً لَمْ یَکُنْ فِیهِ وِزْرٌ فَأخَذْتَ کَما أخَذْتَ مِنَ الْمَیْتَهِ وَإنْ کانَ الْعِتابُ فَإنَّ الْعِتابَ یَسیرٌ

؛ دنیا را به منزله میته فرض کن و از آن به مقدار نیازت برگیر که اگر حلال باشد زهد پیشه کرده‏اى و اگر حرام باشد گناهى در آن نیست، زیرا به مقدار خوردن مردار برگرفته‏اى و اگر عتابى (از سوى خداوند) در آن باشد عتاب آسان و اندکى است».[۶]

البته هدف از تمام این تعبیرات باز داشتن انسان‏ها از دنیاپرستى و غرق شدن در لذات مادى و آلوده شدن به انواع محرمات و مسابقه دادن در جلب متاع دنیاست و گرنه مى‏دانیم تحصیل مال و ثروت به اندازه‏اى که انسان بى‏نیاز از دیگران شود و آبرومندانه زندگى کند از امورى است که اسلام بر آن تأکید نموده است.

[۱] . سند گفتار حکیمانه:

به گفته مرحوم خطیب در کتاب مصادر این گفته حکیمانه را بلاذرى در کتاب انساب الاشراف پیش از مرحوم سید رضى نقل کرده است. همچنین ابن شهر آشوب در کتاب مناقب و محمد بن قاسم( متوفاى ۹۴۰) در روض الاخیار آن را آورده‏اند.( مصادر نهج‏البلاغه، ج ۴، ص ۱۶۲).

[۲] .« مبرز» به معناى« مزبله» و محل جمع مدفوعات است.

[۳] . عبس، آیه ۲۴٫

[۴] . شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید، ج ۱۹، ص ۱۴٫

[۵] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۹۳٫

[۶] . همان، ج ۴۴، ص ۱۳۹٫
 

چگونه همسر دلنشین باشیم؟(قسمت چهارم)


اگر همسر می‌خواهید، اگر فرزند می خواهید، اگر خیر دنیا و آخرت رامی‌خواهید، در راستای ظهور دعا کنید. زیرا اگر من خیر دنیا و آخرت را

داشته باشم ولی این خیر برای مولایم خاصیت نداشته باشد، آن چه خیری است و به چه درد می خورد؟ …

دشمن در سرزمین‌مان است، در رأس شیطنتهایی که می‌کند، اختلاف بین زن و شوهر است، ناجوری بین زن و شوهر است …

(در خانواده) بیاییم در مقابل دشمن چند نوع خاکریز بزنیم: خاکریز اول محبت باشد … بعد به حد قابل قبول که رسید بیا خاکریز دوم را بزن،

اخلاقیات و تقوائیات … سپس در صورتی که توانستی خاکریز دوم را محکم بنا کنی، نفوذ ناپذیر شود، آن موقع بیا خاکریز سوم را بزن:خاکریز سوم

معارف است …

در تمام شبانه روز سفره محبت را برای زن و بچه‏ هایتان پهن نگه دارید ونگذارید غذاهای سر این سفره کم شود …اصرار داشته باشید بر اخلاقیات خانواده …

به خودتان اجازه ندهید که به هر دلیلی از همسرتان، از فرزندتان، از پدر ومادرتان، ناراحت شوید …یک قلق را در خانواده مواظبت کنید، “تا وقتی که خودتان را تبرئه می‌کنید

و همسرتان را متهم می‌کنید شما در معرض خطر هستید، وقتی که بنا را بر این گذاشتید که خودتان را متهم کنید و همسرتان را و فرزندانتان را، اهل منزل را تبرئه کنید، انشاءالله که عمده درهای نفوذ شیاطین را برروی

خانواده خویش بسته باشید” ..در عین حالی که کمال اخلاقیات را رعایت می‏کنید، سعی کنید که مقولات مختلف و نقصهای مختلف در خانواده را اصلاح کنید، همسرتان را تبرئه کنید، با دوستان مؤمنتان هم همینطور رفتار کنید, دوستانتان را تبرئه کنید،خودتان را متهم کنید. ایراد را بخودتان بگیرد …برای خانواده‌تان قداست قائل باشید …محبت، محبت، محبت، محبت. چه زن در قبال شوهر چه شوهر در قبال زن،

این را مواظبت کنید …

با محبت دل همسرتان را بدست بیاورید ..صفاتی داشته باشید که در شدائد همسر شما به شما پناه بیاورد اگر همسرتان آمد دردهایش را به شما گفت، شما را سنگ صبور بیابد …اگر دوستانتان خانواده یا دیگران و این و آن آمدند، صد نفر آمدند دردشان رابه شما گفتند، دریا باشید، پر نشوید، تمام نشوید …انواع صفات مثبت را و بخصوص صفات مهدوی(عج) را در خودتان احیاء کنید…

در زندگی شاد باشید، خیلی هوشیار باشید، نکند دشمن به زندگی شمانفوذ کند، نکند دشمن به حریم دوستان شما نفوذ کند. تا می‌توانید زحمت

بکشید .در فرهنگ خانواده تان، در اصلاح فرهنگ خانواده تان کوشا باشید. فرهنگ خانواده شما باید فرهنگ شیعی باشد ذائقه خانواده ها را اصلاح کنید، آنها را جذب ارزشها کنید، ارزشها را برایشان شیرین جلوه دهید تا می‌توانید بنیان خانواده را محکم کنید، خدای ناکرده در حوادث به راحتی بنیان خانواده به هم نریزد خانواده، خانواده، خانواده. خیلی مواظبت کنید تا می‌توانید بنیان خانواده را تحکیم کنید. نگو که همسر من مشکل دارد …

تقوا را در زندگیتان زیاد کنید. مهر و محبت را در زندگیتان زیاد کنید .ای شیعه! اصل شما نور امام(ع) است، در نور امام فقط خوبی است، و

این نور فقط باعث خوبی می‌شود، خدای ناکرده هر رذیله ‎ای که در خودت دیدی به ابلیس نسبت بده اینرا همیشه در زندگیتان پررنگ بدانید ـ دشمن اصرار دارد شما او را کوچک بشمارید و بلکه نادیده بگیرید. مهمترین دشمنی که شما دارید شیاطین هستند مواظب غذای حرام باشید. نکند غذای حرام در زندگیتان بیاید. اگر جایی نسبت به آن شک دارید از زندگیتان دفع کنید با ارزشهای اخلاقی، ‌با صفات حمیده، با دعا، با رفتارهای عاقلانه زندگیتان را مواظبت کنیدبیایید در زندگیتان حرکت ایجاد کنید. حرکت را از تقوا شروع کنید … تقوا را در زندگیتان زیاد کنید. مهر و محبت را در زندگیتان زیاد کنید آقایان! بر قلب همسر خود حکومت داشته باشید .اگر همسرت خطایی کرد، چشم پوشی کن …آقایان! به رشد همسر خود بها دهید. اگر بعداز پنج سال شما رشد کنید و خانم شما رشد نکرده باشد، شما جفا کرده اید خانمهای خود را به تحصیل دعوت کنید زیرا معلومات در فرهنگ انسان اثر می گذارد. البته یادتان باشد که اجبار نکنید، بلکه دعوت کنید زن و فرزند خودتان را به “تشیع” دعوت کنید نه به “نفس خودتان” .زن خود را اسیر ندانید .هیچوقت اسم زن را به تنهایی به زبان نیاورید زمانی که خانمها به ارزش ها می پردازند، شما بیشتر محبت کنید .درد دل خویش را به همسرتان بگوئید(نه سرّ زندگی دیگران را) تا می توانید با همسرتان یگانه باشید، یار سفر باشید .

مردی “همسر دوست” است که همسرش را بهترین جلوه دهد و واقعاً هم بهترین بداند ارزشها را عملاً به همسرتان یاد دهید. آنقدر عمل کنید تا اثر کند. هر چه درهمسرت می بینی نازله خودت بدان! بگو هر چه هست از خودِ من است.باید درست رفتار کنم تا همسرم هم درست رفتار کند …

اگر(همسر) پایش را از مسائل شرعی فراتر گذاشت، در اوج محبت سخت بگیر .آنقدر (به همسر) محبت کن تا شهادت دهد که شما با محبت هستی …همسر را تحقیر نکنیم. وقت برای خانواده بگذاریم. خانواده را “با محبت” از خود راضی کنیم نه با “کثرت خرید". باید در خانه صد در صد محبت باشد در خانه که می روید یک شاخه لبخند با خود ببرید. اگر دیدید همسرتان نمی خندد، بگوئید آنقدر محبت می کنم تا خانم بخندد …

معارف را یک عنصر پر رنگ زندگی قرار دهید. شما یک شوهر معارفی برای همسرت و همسرت نیز یک زن معارفی برای شما باشد …

فرزندان خود را “یاور اهلبیت (ع)” تربیت کنید، جانور تربیت نکنیدبرای امتحانات فرزندانتان را مواظبت کنید تربیت فرزندانتان را مواظبت کنید بچه ها با کوچکترین چیزی خوشحال و باکمترین چیزی ناراحت می شوند و با اندکی تحویل گرفتن لوس می شوند…

اجازه نمی دهم بچه ها هر فیلمی را نگاه کنند .برای تلویزیون دیدن برنامه داشته باشید. نباید اجازه داد سریال ها وفیلمهایی که در آن روابط باز دختر و پسر نشان داده می شود را تماشا کردبچه ها را پوشیده تر نگه دارید .بچه ها “آینه های ما” هستند، اینها را خیلی مواظبت کنید …!