میگوید: الآن تلویزیون، جای پدر و مادر را گرفته یا نه؟
میگویم: این قدر به تلویزیون، بدبین نباش. یک عالمه حرفها و کارهای خوب را همین تلویزیون، یاد بچّههای ما داده است که ما نمیتوانستیم یادشان بدهیم.
میگوید: قبول دارم.
میگویم: پس چرا این قدر از تلویزیون بد میگویی؟
میگوید: تلویزیون برای چند کودک برنامه میگذارد؟
میگویم: خیلی. چند میلیون.
میگوید: شخصیت و شرایط این بچّهها با هم تفاوتی ندارد؟
میگویم: چرا. خیلی هم متفاوت است.
میگوید: آیا برای هر قشری از بچّهها، برنامۀ خاصّی دارد یا برای همه یکی است؟
میگویم: خب معلوم است که یکی است. اصلاً مگر میشود برای هر بچّهای یک برنامه گذاشت؟
میگوید: به نظر تو برای تربیت کردن بچّه نباید شرایط او را در نظر گرفت؟
میگویم: چرا.
میگوید: یک سؤال دیگر.
میگویم: بپرس.
میگوید: آموزههای تربیتی تلویزیون، تا چه اندازه با آنچه باید باشد، تطابق دارد؟
میگویم: برخی از آنها کاملاً مطابق است و برخی هم تا اندازهای؛ امّا برخی هم متضاد است.
میگوید: فرزند تو، قدرت جدا کردن اینها را از هم دارد؟
میگویم: نه. همه را در هم میبیند و پیامها را در هم میگیرد.
میگوید: تو میتوانی خوبها و بدهای تلویزیون را از هم جدا کنی و جدا شدهاش را به فرزندت بدهی؟!
میگویم: معلوم است که نمیتوانم. گاهی یک برنامه، اوّلش خوب است و آخرش بد است و میانهاش هم خوب و بد. من که نمیتوانم دائم تلویزیون را روشن و خاموش کنم. اصلاً خبر ندارم که چه اتّفاقی بناست در برنامه بیفتد که بخواهم کاری انجام دهم.
میگوید: همۀ این حرفها را بگذار کنار و به من بگو: تلویزیون، هر چهقدر هم که برنامۀ آموزنده داشته باشد، آیا میتواند جای والدین را بگیرد؟
میگویم: بدون تردید، جای آنها را نمیگیرد.
میگوید: الآن تلویزیون، جای پدر و مادر را گرفته یا نه؟
میگویم: گرفته.
"واي انقدر بغلش نكن بغلي ميشه شده"
در مهماني ها اجازه ندهيد ديگران بدون داشتن دانش و علم، به شما احساس نگراني و اضطراب بدهند.
“واي انقدر بغلش نكن بغلي ميشه شده” ، “خيلي بچت لوس شده ها” ، “زيادي داري آسون ميگيري به بچه ات” ، “نسل ما با كتك و فشار بزرگ شديم به اين خوبي از آب در اومديم نسل جديد خيلي خيلي لوس و بيتربيت بزرگ ميشن".
“من اگه جاي تو بودم آدمش ميكردم” ، “خيلي زود از شير گرفتيش خيلي اشتباه كردي” ، “چرا از پوشك نگرفتيش هنوز” ، “آخ آخ خيلي لوسش كردي".
فراموش نكنيد كسي كه مقايسه، نصيحت، يا دخالت ميكند عزتت نفس كمي دارد.
دانشمند داریم تا دانشمند!
دانشمند یعنی عالم. کسی که جاهل و نادان نباشد، دانشمند است. عالم چون می داند قدر می یابد و اگر به علم خویش عمل نکند، نکوهش و مؤاخذه می شود. و به حکم عقل سزاوار هم هست که مؤاخذه شود؛ چه از جانب پروردگار و چه از طرف مردم. دانشمند، مسئولیت را می شناسد.
رهبر انقلاب اگر در حکم تنفیذ آقایان روحانی و احمدی نژاد و خاتمی از تعبیر دانشمند استفاده کردند، در پیام تسلیت شهید تهرانی مقدم به عنوان «سردار عالیقدر ، دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا » یاد کردند. پارسایی است که به این دانشمندی هویت و شرافت می بخشد.
چند حدیث شریف را درباره دو طیف عالمان و دانشمندان مرور کنیم:
رسول اکرم (ص): العلماء مصابیح الارض، و خلفاء الانبیاء، و ورتنی و ورثه الانبیاء. علما چراغهای زمین و جانشینان پیامبران و وارثان من و پیامبران هستند.
امام محمد باقر علیه السلام : عالم ینفع بعلمه، افضل من سبعین الف عابد. دانشمندی که از علمش بهره ببرند، برتر از هفتاد هزار عابد است.
امام هادی علیه السلام : اگر بعد از غیبت قائم ما ، نبود وجود علمایی که مردم را به سوی او فرا می خوانند و به وجود او رهنمون می شوند و با حجتهای الهی از دین او دفاع می کنند و بندگان ناتوان خدا را از دام ابلیس و پیروان او می رهانند، بی گمان همه ی مردم از دین خدا بر می گشتند.
پیامبر اعظم (ص) : همانا اهل دوزخ هر آینه از بوی دانشمند بی عمل در آزار هستند.
پیامبراکرم (ص): اَلا اِنَّ شَرَّ الشَّرِّ شِرارُ الْعُلَماءِ وَ اِنَّ خَیْرَ الخَیْرِ خیارُ الْعُلَماءِ. بدانید که بدترین بدها، علماى بدند و بهترین خوبان علماى خوبند.
پیامبر اکرم(ص): اى ابوذر؛ در روز قيامت گروهى از بهشتيان بر گروهى از جهنّميان اشراف مىيابند، سپس از آنان سؤال مىكنند: چگونه شما وارد جهنّم شديد؟ با اينكه ما به بركت تربيت و تعليم شما وارد بهشت گرديديم. در جواب مىگويند: ما ديگران را به اعمال شايسته فرمان مىداديم و خود به آن عمل نمىكرديم.
امام علی علیه السلام : رُبِّ عالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لا ینْفَعُهُ. چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی دهد.
امام علی علیه السلام : زَلَّهُ الْعالِمِ کَانْکِسارِ السَّفینَهِ تَغْرَقُ و تُغْرِقُ مَعَها غَیْرَها. لغزش عالم، مانند شکستن کشتى است. خود، غرق مى شود و دیگران را هم با خود غرق مى کند.
نوری از صحیفه سجادیه
وصیت نامه بانو امین
چون روایت شده است :[ من مات بلا وصیت مات میته جاهلیه] 1 بر آن شدم کتاب 2 را با وصیتم پایان برم , تا خوشی پایانی داشته باشد.
نخست آموزه رسول خدا, صلی الله علیه و آله , را, در راه و رسم وصیت , با روایت شیخ طوسی , قدس سره ,از کتاب[ تهذیب] می آورم .
امام صادق , علیه السلام , فرمود: رسول خدا فرمود: کسی که هنگام فرا رسیدن مرگ , وصیتی نیکو نکند در خود و جوانمردی او کاستی است .
پرسش شد: چگونه باید وصیت کرد؟
حضرت فرمود: وقتی مرگ او نزدیک شد و مردم گرد او جمع شدند, چنین بگوید:
اللهم فاطرالسموات والارض , عالم الغیب والشهاده ,الرحمن الرحیم .اللهم انی اعهدالیک فی دارالدنیاانی اشهدان لااله الاانت وحدک لاشریک لک وان محمدا عبدک و رسولک , وان الجنه حق والنار حق وان البعث والحساب حق والعدل والقدر والمیزان حق و ان القرآن کماانزلت وانک انت الله الحق المبین . جزی الله محمدا, صلی الله علیه و آله , خیرالجزاء, وحیاالله محمدا و آل محمد بالسم .اللهم یا عدتی عند کربتی , و یا صاحبی عند شدتی , و یا ولیی فی نعمتی الهی واله آبائی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین . کنت اقرب من الشر وابعد من الخیر, وآنس لی فی القبر وحشتی واجعل لی عهدا یوم القاک منشورا 3 .
پس از قرائت این دعا, آنچه را که , به اعتقاد من , مایه خوشبختی , کامیابی کمال و رستگاری است , به برادران و خواهران دینی ام , توصیه می کنم واز خدای تعالی , توفیق دست یابی به آنها را برای خود و همه برادران و خواهران مومن , خواستارم .
سفارش می کنم ترا به پروای خدا, پروایی سزاوار خداوندیش .
با تمام وجود, روی به سوی او دار و تمام همت خود را وقف ساحت قدسش نما. در هیچ حالی از حالات , به گاه آسانی و سختی , تندرستی و بیماری خوشی و ناخوشی , سازگاری و ناسازگاری , نیاز و بی نیازی , به مقدار یک پلک به هم زدن ,از خدای سبحان , غافل مشو. دائم با زبان و دل , به یاد او باشد بویژه به هنگام انجام فرمانها و ترک نهیه ای او, جل شانه .
چونان که امام صادق , علیه السلام , در ضمن سخنانی به ابی عبید می فرماید:
وذکرالله کثیرااماانی لااعنی : سبحان الله والحمدالله ولااله الاالله والله اکبر, وان کان منه , و لکن ذکرالله عند مااحل و حرم ,ان کان طاعه عمل بها وان کان معصیه ترکها 4 .
منظور آیه شریفه که فرمود: مدام خدا را به یاد داشته باشید, گفتن ذکر :[سبحان الله والحمدلله و لااله الاالله والله اکبر] نیست (گر چه آنهم ذکراست ) بلکه ذکر خدا آن است که : در برخورد با حلال و حرام , او را به یاد آورید,اگر فرمانی است اطاعت کنید واگر گناهی است واپس روید .
مدام این آیه از سوره نور را آویزه دل بدارید:
رجال لاتلهیهم تجاره و لابیغ عن ذکرالله واقام الصلوه وایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب والابصار لیجزبهم الله احسن ما عملوا و یزیدهم من فضله والله یرزق ما یشاء بغیر حساب 5 .
زیرا کارها با تقوا پذیرفته می شود. چونان که خدای تعالی فرمود:
[ انما یتقبل الله من المتقین] 6 با تقوا نفس کمال می یابد و به مرتبه عبودیتی که باطن و کنه آن رسیدن به مقام ربوبیت است نائل می شود. به وسیله همین تقواست که دانش , نصیب انسان می گردد:
واتقوالله ویعلمکم الله 7 .
علمی که خاستگاه آن تقوا باشد, جز دانشی است که با کسب و تعلیم بدست آید, چه دانش نظری از سنخ نقوش است و آن را نور و روشنایی نیست .
همانظور که شیخ بهائی به فارسی سروده است
علم رسمی سر بسر قیل است و قال
نه ازاو کیفیتی حاصل نه حال
اما علمی که از راه تقوا نصیب گردد, نوری است که خدا در قلب هرکدام از بندگانش بخواهد می افکند.
تو را به فراگیری معرفت خدای عزوجل و کسب محبت او, واشتیاق به دیدارش توصیه می کنم چه کسی جزاین راه به کامیابی و سعادت نرسد, آن را که معرفت نیست اگراعمال جن وانس را داشته باشد, کارهایش بی محتوا و بی بهااست همانطور که روایات بسیاری گویای آن است .
در تحصیل معرفت الهی , کسب تقوا و خوشنودی او تلاش کن و دراین مهم , نستوه باش . بدان !اهل تقوا را مکانتی مطمئن در مجلسی پسندیده , نزد خدای تواناست .
پیوند قلبی وایمان خود را به خدا, پیامبران و جانشینان اواستوار ساز زیرا هر که به خدا پیوندند, به دستگیره محکم و ناگسستنی دست یافته است .
عمل صالح و شایسته انجام بده . بدان ! خدا عزوجل کار هیچ مرد و زنی را ضایع نمی کند.
اعمال و رفتارت را برای خدا خالص کن و در قبال آن کارها مزدی مطلب بلکه کارهای خالصت را نردبان لقاء و دیدار خدای تعالی کن , همانطور که گوینده والا مقام فرمود:
فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لایشرک بعباده ربه احدا 8 .
هر کس لقای حق را می جوید باید عمل صالح و شایسته انجام دهد و در عبودیت پروردگار, هیچ کس و هیچ چیز را شریک قرار ندهد.
در همه کارهایت به خدا توکل کن زیرا, هر کس امورش را به خدا بسپارد, خداوند,او را بس است . به آنچه از جانب او رسد خوشنود و به فرمانهای او سرسپار.
بدان , منزل رضا و تسلیم مقامی بس بزرگ است , هر کس بدان مقام رسد به کامیابی عظیمی دست یافته است . بر بلاها و پیشامدهای ناگوار صبور باشد زیرا خداوند مزد صابران را بی کم و کاست می دهد.
بدان ! راه وصول به عرفان الهی و رسیدن به مقام رضا, جز با پیروی پیامبر, صلی الله علیه و آله , نشاید. دوستی و ولایت اهل بیت رسول , صلی الله علیه و آله , را به دست آور زیرا, آنان دست آویز محکم و ریسمان استوارالهی و کشتی نجات اویند. هر کس به آنان توسل جوید به ساحل نجات رسد و هر کس از آنان جدا شود,از جایی که خود نداند تباه و هلاک گردد زیرا, با محبت واطاعت آنان , سالک , راه نجات و پیروزی را پوید. سلوک , بدون راهنمایی آنان ناممکن است .
در حدیث آمده است :
بنا عرف الله و بنا عبدالله , لولانا ما عرف الله 9 .
پیامبر در حدیثی مشهور فرمود:
و ما نودی بشی ء من الولایه 10 .
گرد محرمت و مکروهات مرو بلکه میل چیزهای شبهه دار مکن زیرا, آلوده شدن به کارهای حرام راه خدا را بر رویت ببندد, و حجاب بین تو و پروردگارت گردد. بی شک ,انجام مکروهات وارتکاب چیزهای شبهه دار, پرتگاه افتادن در حرام الهی و مایه هلاکت ناگهانی است , و ترک کارهای شبهه دار عامل نجات از حرامهااست فرایض را نیکو به پای دار و نفس خود را برانجام مستحبات دینی و نوامیس الهی و کارهای شایسته وادار کن .
در صحت کارها و وظایف دینی ات بکوش و آنها را تا درجه پذیرش درگاه حق , بالا ببر آنسان که شایستگی عرضه به ساحت قدس او را بیابد و مورد لطف و عنایت او قرار بگیرد. با خواسته های نفسانی ات مبارزه کن او راازاخلاق ناپسند پاک کن و به صفات خوب و پسندیده بیارای . با تمام توانت از غفلت و بطالت بپرهیز. هر صبح و شام از نفس خود حساب بکش و کارهای او را نظارت کن مباد, یک چشم بر هم زدن از جاده طاعت حق کنار رود. جان , مال و تمام نیرویت را در راه رضای خدا به کار بگیر .
خود, وصی خویش باش . با ثروت و دارائیهایت چنان کن که دوست داری پس از مرگت , با آن کنند. همانطور که امیرمومنان , صلی الله علیه و آله , فرمود:
یاابن آدم ! کن وصی نفسک واعمل فی مالک ما توثران یعمل فیه . 11
و به فرزند خود,!امام حسن علیه السلام , توصیه می کند:
یا بنی لاتخلفن و راءک شیئا من الدنیا فانک تخلفه لاحد رجلین اما رجل عمل فیه بطاعه الله فسعد بما شقیت به واما رجل عمل فیه بمعصیه الله فشقی بما جمعت له فکنت عونا له علی معصیته و لیس احد هذین حقیقاان توثر علی نفسک و تحمل له علی وزرک . 12
پسرکم ! چیزی از دنیا به جا منه چه آن را برای یکی از دو کس خواهی نهاد: یا مردی که آن را در طاعت خدا به کار برد, پس به چیزی که تو بدان بدبخت شده ای نیکبخت شود, و یا مردی که به نافرمانی خدا در آن کار کند و بدانچه تو برای او فراهم کرده ای بدبخت شود پس در آن نافرمانی او را یار باشی و هیچ یک ازاین دو درخور آن نبود که برخود مقدمش داری .
نیزاز آن حضرت روایت شده است :
لیس لا حد من دنیاه الا ماانفقه علی اخراه .
برای هر کس ازاین دنیا آنچه باقی می ماند که در راه آخرت صرف کند.
در سامان دهی امور مومنان و مسلمانان بسیار بکوش .
دراین زمینه امام صادق(ع) از پیامبر ( صلی الله و علیه و آله) , چنین نقل کرده است :
من اصبح ولایتهم بامورالمسلمین فلیس بمسلم 13 .
مسلمان نیست کسی که شب را به صبح برد و در فکر سامان بخشیدن به امور مسلمانان نباشد.
روایات بسیاری دراین زمینه رسیده است .
به همه مخلوقات خدای سبحان , همنوع و غیر همنوعت نیکویی کن .
با پیامبران , چونان یک فرزند باش , جوانان را چونان یک برادر و کودکان را چونان پدر. آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران دوست بدار و آنچه را بر خود روا نمی داری بر دیگران روا مدار. حق هر صاحب حقی را به گونه ای مناسب ادا کن , با آنان مدارا کن , بلکه با دشمنت نیزمداراکن . تا می توانی لغزشها و عیبهای آنان را پوشیده دار.
مبادا به دنیا دل ببندی , چه شیفتگی دنیا مصدر هر خطایی است .از نفس اماره خطا کار غافل ,اشتباه گر, بازیگر, شهوت گرای , زینت خواهد برحذر باش زیرا آن دشمن ترین دشمنان توست , روایات شاهد براین مدعاست .
از فریب آرزوهای دراز, مربوط به این زندگی مادی , بپرهیز و کار آخرت را برای دست یابی به آن آرزوها, به تاخیر مینداز دنیایی که خدای سبحان , آن وطالبانش را مذمت کرده و به طالبان او وعده آتش را داده است .
خداوند تعالی در قرآن کریم می فرماید:
الذین لایرجون لقائنا و رضوا بالحیاه واطمانوا بها والذین هم من آیاتنا غفلون ,اولئک ماواهم النار بما کانوا یکسبون 14 .
نفس خود را با سرکوبی خواستهایش به رنج افکن , با لذتها و هوسهایش برخورد کن تااز بردگی اماره آزادگردی واز دامهای شیطان مکار در امان مانی .
عمری را که تنها سرمایه توست غنیمت دان و در تجارتی سودمنداو را به کارگیر تا گرفتار خسران و زیان نگردی .
آگاه باش , هیچ کس بدون ریاضتهای توان فرسا و جهادی دشوار, چون : تهذیب اخلاق پیراستن جان از پستیها و آراستن آن به صفات والا و ترک رسمها و عادتها و فارغ ساختن قلب از غیر حق و مداومت بر یاد خدای واحد قهار و مراقبت هوشیارانه براین مهم , به مقام موحدان , متوکلان , صالحان و متقین , دست نیابد.
بااین ریاضتها و کوششها نفس مهیای تابش انوار معرفت و یقین می گردد و در پرتواین انوار و شناخت از بستر طبیعت و ماده به مقام والای علیین عروج و پرواز می کند.
پس تا فرصت است , پیش از سپری شدن مهلت و فرسایش توان جسمی ,از این مرکب تن در کسب غنا و بی نیازی جاودان بهره گیر.
بترس از ماندن جان در چاه طبیعت و سرگم شدن به این خانه فریب و غرور. مباداز آنان باشی که در آخرت دردمندانه گویند:
رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت 15 .
پروردگارا مرا به دنیا برگردان تا در فرصت باقی مانده , کارهای شایسته کنم .
چنین پاسخ می شنوند:
کلاانها کلمه هوقائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون .
ساکت شو!این حرفی است که او می زند ورنه اهل عمل نمی باشد.
هان ای برادران مومنم ! من شما را گواه می گیرم . شما به سود من نزد خدای تعالی گواهی دهید. همانطوری که خدای سبحان را گواهی کافی است , گواه می گیریم . همه فرشتگان و ساکنان آسمانها, حاملان عرش , پیامبران و فرستادگان الهی را شاهد می گیرم : براین که اقرار می کنم و با قلب , زبان و تمام وجودم گواهی می دهم :
معبودی جز خدا نیست .او, یکتاست . نه او را رفیقی است و نه فرزندی . گواهی می دهم : خدای تعالی , دانا, توانا, زنده اراده کننده , درک کننده ,ازلی ,ابدی , سرمدی , شنوا, بینا, مهربان بخشایشگر و پاک از همه نقصانهاست . شهادت می دهم که : جمیع فرشتگان , پیامبران و کتابهای آسمانی راست و بحق اند.
شهادت می دهم : جدم بنده خدا و فرستاده او, و خاتم پیامبران است . هر آنچه از جانب خدا آورده , راست و حق است .اواز خود سخنی نگفت . هر آنچه فرموده وحی الهی بوده .
شهادت می دهم که : وصی و جانشین پس ازاو, جد من امیرمومنان علی بن ابیطالب ,امام حسن ,امام حسین , علی بن الحسین , محمد بن علی , جعفر بن محمد, موسی بن جعفر, علی بن موسی , محمد بن علی , علی بن محمد, حسن بن علی و حجت بن الحسن , قائم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین , امامان من هستند. گواهی می دهم :امام منتظر, زنده است . پیامبر[ص] از ظهور وی خبر داده است .از طریق شیعه و سنی متواتراست این خبر که آن بزرگوار فرمود:
ان المهدی من عترتی من اهل بیتی یخرج فی آخرالزمان تنزل له السماء قطرها و تخرج له الارض بذرها فیملاالارض عدلا و قسطا کما ملاهاالقوم ظلما و جورا 16 .
مهدی از ذریه واز فرزندان من است .او, در آخرالزمان ظهور می کند. آسمان بارانش را براو فرو می بارد و زمین بذرهایش را به بار می نشاند. در آن هنگام , زمین از عدل و قسط لبریز شود همانگونه که به دست قوم ستمگر,از جور و ستم لبریز شده بود.
او حجت خدا قائم آل محمد, صلی الله علیه و آله , فرزندامام حسن عسکری است . جان و تنم و فدای او باد. بارالها! در ظهوراو شتاب کن و راههای خروج و قیام او را آسان و آماده ساز.
شهادت می دهم : مرگ حق است و معاد, صراط و میزان و سنجش اعمال , وجود دارد. بهشت و آتش حق است . قرآن و همه کتابهای آسمانی بر حق اند. همه اینها رااز روی بقین و براساس بصیرت و آگاهی دینی ام گواهی می دهم .
خدای تعالی را گواه می گیرم و گواهی او مرا بس است . من آنچه از معارف حقیقیه دراین کتاب اربعین یاد کردم , برگرفته از دیگری نبوده است , بلکه برخاسته از دین اسلام است که پروردگار بر من الهام کرده است و به آنها هدایتم نمود.
با آن معارف شرح صدر یافتم , به گونه ای که قلبم گنجایش معارفی که اینجا گفتم و آنچه را ناگفته گذاردم , یافت زیرا معانی شهودی و ذوقی در قالب الفاظ و عبارات نیاید.
این اندک گفتار برای صاحبان قلب بس است . همه اینهااز عنایت پروردگارم است , تا مرا بیازماید که سپاسگزارم یا ناسپاس . بی شک خدا بی نیازاز جهانها و جهانیان است .
اللهم ثبتنی و جمیع اخوانی واخواتی من المومنین والمومنات علی کلمه الاخلاص وهب لنا من لدنک رحمه وقنا عذاب النار .
پی نوشت:
1. مشکاه الانوارابی الفضل علی الطبرسی 334.
2. منظور کتاب الاربعین الهاشمیه است که به عربی نگاشته است .او دراین کتاب , چهل حدیث را در باب معارف الهیه با شیوه فلسفی و عرفانی شرح کرده است که به این وصیت نامه ختم شده است .
3. تهذیب الاحکام , شیخ الطائفه ابی جعفر محمدبن حسن طوسی , ج 9.174.
ای خدای پردازنده آسمانها و زمین , دانای نهان و آشکار, مهربان مهرورز. با تو در همین دنیا پیمان می بندم به این که : گواهی می دهم هیچ معبودی , بر حق , جز تو نیست . یگانه ای .انبازی تو را نشاید. محمد بنده و فرستاده توست . بهشت و آتش حق است . بساط عدل ,اندازه گیری و سنجش اعمال گسترده خواهد شد. قرآن موجود, همان است که بر پیامبر نازل شد.البته تو خدای حق و مبینی .
درود و سلام خدا بر محمد و آل او باد. معبودا!ای به هنگام گرفتاریها توشه من و در وقت سختیها یار و همراه من !ای ولی نعمت من و پدران من ! یک پلک هم بر هم زدن مرا به خود وامگذار. من از خوبیها به دور و در پرتگاه بدیهایم .
وحشت مرا در قبر, به انس تبدیل کن . برایم پیمانی در روز عرضه نامه اعمال , عنایت فرما.
4. مشکاه الانوار, 54.
5. سوره نور, آیه 37.
6. سوره مائده , آیه 27.
7. سوره بقره , آیه 282.
8. سوره کهف , آیه 110.
9. اصول کافی , ج 1.144.
10. همان مدرک , ج 2.21.
11. نهج البلاغه , صبحی صالح , حکمت 254.
12. همان مدرک , حکمت 416.
13. اصول کافی , ج 2.163.
14. سوره یونس , آیه 7 و 8.
15. سوره مومنون , آیه 100.
16. بحارالانوار, چاپ بیروت , ج 51.74.