دلنوشته فرزند رزمنده مدافع حرم
آسمان می غرد…
زمین فریاد می زند…
عرش ندا می دهد…
تمام سواری بر اسبی سفید،
برای بلندای هستی ایستاده…
به خاکیان می نگرد…
بعضی به دنبال آب اند بعضی به دنبال نان،
بعضی به دنبال شراب اند عیش را نوش می کنند
و بعضی آنقدر ختم مفاتيح برداشته اند که یادشان رفته نمازشان قضا می شود
بعضی آنقدر یکی رادوتا و دوتا راچهارتا کرده اند که ده تاهم برایشان کافی نیست…
بعضی شده اند ماشین فقط کار….
به گونه ای خوی ماشینی گرفته اند که ماشین هم نزدشان لنگ انداخته…
گویی فقط برخی اند که صدای عالم را می شنوند…
آنان که چشم دوخته اند به دستان آقایشان،
که انگشت سبابه اش را به کجا اشاره می کند…
گویی این برخی ها که امثال ما بعضی ها
دیوانه می خوانیمشان…
ازاین باتلاق دنیا خوب بلدند بیرون بیایند ،
….. بایک یا علی…..
آنان که عباس گونه…
حسین وار…
پا برگلیم حفاظت از حریم امن ولایت می گذارند.
که شاید ، مادرشان گوشه چشمی به آنان نیز بیندازد.
این ها را گفتم تا بدانی این دیوانگان از جنس خاک ، فرشتگانی از سلاله پاک آسمان اند.
هرلحظه و هرزمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند
چهار ناظر حاضر بر زندگی انسان :
هرلحظه و هرزمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند
ناظر اول〖خــدا〗 است.
? ألَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؛
آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟
سوره مبارکه علق آیه ۱۴
ناظر دوم〖ملائک مقرب خدا〗 هستند؛
? الله تعالی میفرماید :
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید؛
از شما حرکتی سر نمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند
سوره مبارکه قاف آیه ۱۸
سومین ناظر 〖زمین〗 است.
? خداوند در قران کریم میفرماید :
یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛
در آنروز زمین هرچیزی که دیده را بیان میکند.
سوره مبارکه زلزال آیه ۴
چهارمین ناظر 〖اعضاء و جوارح خود ما〗 میباشند.
? الله سبحان میفرماید :
تکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
در آنروز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند.
سوره مبارکه یس آیه 65
براى شناخت جهان، راههايى وجود دارد: تجربه و علم، فلسفه و استدلال و عرفان و حضور.
ما با اين جهان بيرون، دو نوع رابطه داريم؛ هم مى خواهيم آن را بشناسيم و هم از آن خوشحال و يا رنجور مى شويم. اين رابطه ى عاطفى، در بحث ارزش به تو كمك مى كند؛ چون تأثيرپذيرى و رنج و شادى تو، نشان دهنده ى قدر و درجه ى وجودى توست و بايد محاكمه شود كه چرا اين طبيعت را نگه داشته ام، كه از فلان حرف، فلان عمل و فلان برخورد، خوشحال و يا ناراحت بشوم. من مى توانم با دگرگون كردن توقّع ها، تحمّل هايم را زياد كنم.
در قسمت رابطه ى معرفتى، براى شناخت جهان، راههايى وجود
دارد: تجربه و علم، فلسفه و استدلال و عرفان و حضور.
در هر حال در برابر اين سؤالها كه جهان چگونه آغاز شده، چگونه تحوّل يافته و چگونه همراه نظام ها و قانون ها گرديده و رو به كجا دارد، انسان بى تفاوت نمانده و تلاش ها كرده است، گرچه او به دنبال هر شكست، مأيوس شده و به دنبال هر پيروزى، مغرور گرديده، ولى هميشه مى خواسته كه بشناسد و با شناخت عمل كند.
نامه هاى بلوغ، ص: 31
برداشتی ازنامه هاى بلوغ، ص: 30آاستاد صفایی حایری)
ما مجهولات زيادى داريم و براى شروع، بايد روى معلوماتمان كار كنيم و آنها را بزايانيم و بايد از آنجايى شروع كنيم كه شكّ و ترديد آن را فاسد نكرده باشد.
وجود خود من و اين احساس، اساس معلومات ماست و همانطور كه گذشت، احتياج به استدلال ندارد كه «من فكر مى كنم، پس هستم»؛ چون درك ما از خودمان، بلاواسطه است. در همين جمله آمده: «من فكر مى كنم»، پس وجود من و فكر و عمل من، بلاواسطه احساس شده. ديگر معنا ندارد كه با اين همه راه، دوباره به اوّل برگردم و خودم را اثبات كنم.
من هستم.
مرحله ى دوم، اين است كه آيا جهانى بيرون از ذهن من، وجود دارد؟ بعضى ايده آليست ها معتقدند هيچ چيز بيرون از خيال و ذهن ما نيست و تمامى اينها، تصوّرات ما هستند.
جواب ساده ى اينها، در اين نكته هست كه اگر آتشى بيرون از ذهن و تصوّر ما وجود ندارد، پس چرا تصوّر آتش، با دست زدن به آتش، در ما دو احساس ايجاد مى كند. با دست زدن به بخارى مى سوزيم، ولى تصوّر آتش، اين سوزش را ندارد. تفاوت اين دو احساس، نشان مى دهد كه بيرون از ذهن ما، دنيايى ديگر هم هست.
من هستم و دنيايى بيرون از ذهن من هست.
سؤال بعد اين است، آيا اين جهان قابل ادراك هست؟ بعضى از سوفسطايى ها معتقدند؛ چون ما اين جهان را با حواس درك مى كنيم و چون حواس ما خطاكارند، پس نمى توان به ادراك حواسمان اعتماد داشت. اينها نمونه هاى زيادى از خطاى حواس را دليل مى آورند. و با وجود اين واسطه هاى خطاكار، امكان شناخت و ادراكى نيست.
در جواب اينها مى گويند كه ما، گذشته از حواس، از مغز و فكر و عقل هم برخورداريم و با كمك همين نيروهاست كه مى توانيم خطاى حواس را كشف كنيم و شرايط ادراك را در نظر بياوريم و همين طور قضاوت نكنيم.
تا به حال يافته ايم كه «من هستم»، «دنيايى بيرون از من هست» و اين دنيا، قابل ادراك هم هست.
مرحله ى بعد، اين سؤال مطرح مى شود، بر فرض قابل ادراك باشد، آيا قابل بيان هست؟ آيا مى توانيم ادراكاتمان را همانطور كه هست به ديگران منتقل كنيم و يا اين كه ما و ديگران، هر كدام بدون آنكه حرف ديگرى را بفهميم، در ذهنيّت خود برداشتى داريم.
در اين قسمت، زبان رياضى، علمى و قراردادها، زبان مشترك را مشخص مى كنند.
نامه هاى بلوغ، ص: 30
اگر بی هدف پای اینترنت نشستم چه اتفاقی مییافته؟
اگر بی هدف
پای اینترنت نشستم
سر از اونترنت در میارم..
اگر بی هدف هم
توی شبکه های مجازی رفتم
به خودم اجازه میدم
هر جایی سر بزنم
و به هر کسی
اجازه میدم
تا به من سر بزنه و
وارد حریم خصوصیم بشه.
دیگه اونجاس که کم کم
دست به کار حرام میزنم
و حُرمت میشکنم و
کلام خدا رو میشکنم
تا دلِ کسی رو نشکنم
وااااااای
چه بشکن بشکنی راه میندازم
نتیجه اش هم این میشه که به زودی
دلِ خودم هم خواهد شکست
پس خدایا
کمکم کن تا
همیشه ، همه جا
با یک هدف مقدس
حرکت کنم تا ارزش و قِداسَتَم
حفظ بشه و حُرمتم شکسته نشه