گفت: «احسان اینجا واقعا کار زیاد است. اینجا همه تشنه انقلاب هستند.»
احسان صدرایی معتقد است شهید اسداللهی برای شهید شدن به سوریه نرفت. او میگوید: حمید میگفت خون شهید خیلی تاثیر گذار است. از یک طرف میگفت نباید به این راحتیها شهید شویم چون کار زیاد داریم و از طرفی هم میگفت شهیدشدن هم تاثیرگذاری زیادی دارد. وقتی از سوریه به من زنگ زده بود، با شوخی به او گفتم: «حمید کی شهید میشوی؟ ما کی حلوایت را بخوریم؟» گفت: «احسان اینجا واقعا کار زیاد است. اینجا همه تشنه انقلاب هستند.» همین الان هم در محل، ما میبینیم که در رفتارهای بچهها تاثیر شگفتی ایجاد شده. شوری در پایگاه افتاده. حتی بچههایی که کمتر در بسیج فعالیت میکردند حالا به یک شوری افتادهاند تا کاری بر روی زمین مانده را انجام دهند و این همان تاثیرگذاری شهادت حمید است.
پیکر بی جان شهید درون تابوت با چنان آرامشی قرار گرفته است که گویی به خوابی شیرین فرو رفته است.دوست دیرینه او از این ارامش و نحوه شهادت شهید حمیدرضا اسداللهی میگوید: در مورد نحوه شهادتش شنیدهها حکایت از تیرخوردن دارد. فقط یک نقطه کوچک زیر گلویش دیده میشود که میگویند تیر خورده و همان تیر هم او را به شهادت رسانده است. الحمدلله یک شباهتی هم که به اربابش امام حسین(ع) بعد از شهادت داشت این بود که سه روز و سه شب بدنش بعد از شهادت روی زمین افتاده بود. منطقهای که پیکر حمیدرضا در آن بود، دست داعش افتاده بود که الحمدلله عملیات کردند و توانستند منطقه را آزاد کنند و شهدا را برگردانند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/04/25 ساعت 09:03:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |