چرا این غصه قصه شده؟؟؟؟

چیزی برای گفتن نیست به خودم نگاه می کنم ،هنوز یک بار هم ندیدمتان ،حتی خوابتان را…اما هنوز
دق نکرده ام…یعنی اندازه آب خوردنی شما را …باید از خجالت آب شوم…وقتی دروغ می گویم که تشنه ام؟
اگر شیعیانمان به قدر آب خوردنی ما را می خواستند ظهور ما به تأخیر نمی افتاد.

                                                              

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.