ماهیت و هدف حجاب، در مقابل جریان ضد حجاب:


 
رسانه‌های ضد انقلاب، در اصل رسانه‌های ضد اسلام ناب هستند. زیرا انقلاب ما بر اساس اسلام ناب محمدی(ص) است. طبیعی است محتوای رسانه‌های ضد انقلاب، باید همانند آنچه در دوران استعمار و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بارز بود، به ضدیت با روحانیت، حجاب، قرآن و سایر مظاهر دینی بینجامد. فقط شاید در شرایط فعلی منافقانه تر باشد. اینبار و در عصر تحقق اسلام ناب محمدی(ص)  در قالب یک مدل حکومتی قابل دفاع و موفق، دیگر امثال صادق هدایت، شاملو، ایرج میرزا و نیز داریوش همایون[2] و …. وظیفه‌ی هتک علنی مقدسات و احکام اسلام را به عهده نمی‌گیرند. چون سیاست اربابان جریان غربزده و وابسته چنین نیست. امروز راهبرد منحرف کردن جامعه‌ی دینی و تحریف مقدسات، احکام و شرایع در دستور کار است. اینجاست که حتی چادر نیز از محتوا تهی می‌شود و به ضد فلسفه وجودی خود بدل می‌گردد. زیرا اگر بدانیم که دلیل دینی و به قول معروف علل الشریعه برای پوشش چادر و حکم حجاب، بر مبنای آیاتی چون آیه‌ی 31 سوره مبارکه‌ی نور، عدم تبرج زن مسلمان می‌باشد؛ دیگر بحث درباره رنگ و طرح چادر محلی ندارد. زیرا هر کدام از پارامترهای تزئینی و حاشیه‌ای اگر قرار باشد که خاصیت پوشانندگی و بخصوص عدم جلب توجه زن چادری را به حاشیه ببرد، خود به خود ضد ارزش و ضد حجاب خواهد بود. این به این معنا نیست که چادر رنگی یا طرح دار مطلقا تقبیح شود زیرا این مسئله نیز نسبی و بنا بر شرایط جامعه است. مثلا در فرهنگ ایرانی، چادر سیاه نوعی پوشش عمومی است که پوشیدن آن سبب عدم جلب توجه می‌شود. ولی در کشور افغانستان و میان زنان محجبه این کشور، نوعی چادر آبی رنگ با پوشیه، پوشش عمومی به حساب می‌آید. پوشش زنان مالزی اگر برای آن کشور تبدیل به نوعی حجاب شده باشد(البته در صورت حفظ حداقلهای شرعی طبق احکام اسلام)، چه بسا در ایران قبح و متبرجانه گردد و برعکس.
 
گاهی اوقات دیده می‌شود جریان‌های انحرافی و بیماردل، سعی می‌کنند حرف از رنگ چادر و طرح و نقش آن را بر ماهیت و فلسفه‌ی وجودی آن در جامعه رجحان دهند. وقتی در قبال این کار مورد سئوال و مواخذه قرار می‌گیرند، با چند نوع پاسخ، فرد سئوال کننده را مورد هجمه قرار می‌دهند:
 
1-      متحجر خواندن فرد سئوال کننده: در این راستا، فرد سئوال کننده متهم به فردی متحجر می‌شود که درک نمی‌کند یک انسان چادری و مقید هم دوست دارد با پوشیدن انواع چادرها و پوشش‌های مد روز(!) و متنوع، در جامعه از حالتی سنتی و قدیمی در آمده و به روز شود.
پاسخ این مغالطه: چاه مدگرایی هیچ پایانی ندارد. لذا اصولا مد روز یک مسئله نسبی است که دائما فرد دنبال کننده خود را به پر کردن جیب طراحان مد از لحاظ اقتصادی واداشته و وی را بجای شخصی مقید به عدم خودنمایی، فردی متبرج و خودنما می‌کند. لذا چادر وی عملا بی خاصیت خواهد بود و وسیله‌ای برای رقابت‌های پر ضرر مدگرایانه و نیز خودنمایی خواهد شد و به ضد حجاب تبدیل می‌شود.
2-      بدعت گذار بودن فرد سئوال کننده: از آنجائیکه در احکام شرع و حتی در رساله‌های مراجع، حکمی درباره‌ی رنگ و طرح و چادر داده نشده است، لذا اگر کسی به رنگ و طرح طراحی شده توسط طراحان مد خرده بگیرد، بدعت گذاری در دین کرده است!.
پاسخ این مغالطه: این مغالطه‌ی آشکار نیز توسط جریانات منافقی که می‌خواهند با چهره‌ی دینی‌تر (نه به چهره‌ی احساسی دسته قبل) احساسات را ضد انتقاد کننده‌گان تحریک کنند، مطرح می‌شود. این نوع مغالطه را در منطق، می‌توان به مغالطه‌ی «توسط به جهل» نزدیک دانست. زیرا درست است که مسئله‌ی رنگ و مد در احکام و یا رساله‌ی برخی مراجع بصورت جزئی و مورد به مورد(یعنی حتی رنگ به رنگ و مد به مد) نیامده است، ولی به معنای مجاز بودن این رویه در مسئله حجاب و چادر نیست. زیرا مدگرایی یه روش و رویه است که کلیت حکم پوشش زنان یعنی عدم تبرج را زایل می‌کند.
 
جریان ضد حجاب، چه حجابی را ترویج می‌کند:
 
اینجاست که می‌توان افراد بد طینت و مریض را با خلط کردن این مباحث شناخت. چرا که با مغالطه، به بهانه تبادل فرهنگی و یا حتی اینکه در آیات قرآن صحبتی از رنگ چادر زده نشده است و به اسم نوآوری و مبارزه با تحجر، به ترویج مدلینگ در چادر می‌پردازند. این جریانی که از ابتدای انقلاب در کشور ما مناقشه آمیز بوده است. حتی در بخشی از بدنه‌ی تیم فرهنگی دولت نهم و دهم که اصولگرا نیز بودند، این مسئله موجب ایجاد حواشی گردید[3]. اما این مسئله و تلاش روشنفکرانه برای تهی کردن محتوای پوشش برتر، در دوره‌های مختلف استمرار داشته است. رهامی، یکی از روشنفکران ملبس به لباس روحانیت نیز در ضدیت با پوشش کامل (چادر) و ترویج آن اینچنین از ابزار مغالطه بهره می‌برد. او از نقد جدی جریان تکفیری و به قول او افراطی به تجویز نسخه اسلام رحمانی می‌پردازد: «واقعیت این است که امروز در خاور میانه به نام اسلام سر بریده می‌شود. در قبال این خشونت‌ها یک کشور نمی‌تواند دست به اقدام بزند. …. علمای کشورهای اسلامی و روشنفکران شیعه و سنی باید تلاش کنند تا اسلام رحمانی و اسلامی که معرف صلح است را به مسلمانان و غیرمسلمانان معرفی کنند»[4]. وی در ادامه، حجاب نمایش داده شده در برخی فیلم‌های صدا و سیما را که طبق مصوبات این رسانه، باید منطبق بر حجاب کامل باشد، حجاب افراطی و شبیه گروه‌های تکفیری خوانده(!) و از ترویج آن برحذر می‌دارد: « شاید نشان دادن چنین پوشش‌هایی که شبیه پوشش زنان وابسته به گروه‌های تروریستی است[در صدا و سیما]، موجب ایجاد ایران هراسی یا اسلام هراسی باشد شاید هم نمایش چنین پوشش‌هایی موجب ایجاد اسلام هراسی نشود اما تهیه‌کنندگان چنین برنامه‌هایی باید به آثار این برنامه‌ها توجه داشته باشند زیرا نشان دادن این نوع حجاب تأثیر منفی در مسأله حجاب دارد»[5]. جالب است که روشنفکران، اصلاح طلبان و غربزدگانی که زمانی طبق نسخه‌های خاورمیانه‌ای اربابان استکباری خود، گروه‌های تروریستی منطقه را «مردم مظلوم سوریه» خطاب می‌کردند و به این گروه‌ها بخاطر جنگیدن با مردم به اسم مبارزه با حکومت حق می‌دادند، امروز که تشت رسوایی غرب در حمایت و پرورش این جریانات تروریستی به صدا درآمده است، جریان انقلابی را از طریق مشابه سازی با این گروه‌ها تخطئه می‌کنند!.
 
امروز دیگر این مجری، اگر هم در رسانه‌ی ملی جایگاهی نداشته باشد، از نردبان این رسانه به خوبی بالا رفته است. عمدی بودن یا نبودن کشف حجاب مهم نیست. زیرا عاقبت تهی کردن مفهوم حجاب، در نهایت بی حجابی است. حال آنکه این کار توسط این مجری صورت پذیرد یا توسط فردی دیگر به انجام برسد.
 
مشکل از زمانی ایجاد شد که رسانه‌ی ملی، به جریان تحریف چادر وجاهت بخشید:
 
با ترسیم اهداف و شگردهای جریان تحریف حجاب برتر و چادر، باز می‌گردیم به جریان مجری مشهور شده‌ی صدا و سیما. مجری‌ای که بر خلاف بسیاری از مجریان یا خبرنگاران با سواد، توانمند، و حتی از جان گذشته مثل شهید افشار؛ اصلی ترین عامل معروف شدنش در صدا و سیما، پوشیدن چادر رنگی و باز، تپق‌های غیر حرفه‌ای و انجام حرکات سبک بود!. طبیعی است که همه این اقدامات مجری مذکور، با پوشش ویژه‌ی رسانه‌های زرد در خارج از صدا و سیما، برجسته می‌شد و مدیران این رسانه نیز روز به روز از افزایش محبوبیت کاذب برنامه‌ی این مجری، به خود بیشتر می‌بالیدند. حال آنکه این مجری عملا با اقدامات خود و رپرتاژهای رسانه‌ای داخل و خارج، وجاهتی از جایگاه رسانه‌ی ملی به جریان تحریف کننده‌ی پوشش برتر و چادر می‌داد. امروز دیگر این مجری، اگر هم در رسانه‌ی ملی جایگاهی نداشته باشد، از نردبان این رسانه به خوبی بالا رفته است. عمدی بودن یا نبودن کشف حجاب مهم نیست. زیرا عاقبت تهی کردن مفهوم حجاب، در نهایت بی حجابی است. حال آنکه این کار توسط این مجری صورت پذیرد یا توسط فردی دیگر به انجام برسد.

 

پی نوشت ها

 
[1] - خانم آزاده نامداری مجری معروف صدا و سیما که البته در اجراهای خود بیش از آنکه مسلط به اصول حرفه‌ای این کار باشد، معروف به مسائل حاشیه‌ای چون پوشیدن چادر نامتعارف، انجام حرکتهای سبک و …. است.
[2] - وزیر اطلاعات(مشابه وزارت فرهنگ و ارشاد امروزی) دوران پهلوی که به گمان بسیاری، مقاله موهن «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را 17 ام دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر نمود و در این مقاله، به مقام شامخ امام خمینی توهین و هتاکی نمود. اقدامی احمقانه که سبب مشتعل شدن آتش زیر خاکستر خشم مردم ایران علیه رژیم پهلوی در ماه‌های آخر عمر این رژیم منحوس گردید.
[3] - از جمله حواشی مربوط به مصاحبه‌ی معروفی که آقای مهدی کلهر در ویژه نامه‌ی خاتون روزنامه ایران در مرداد 90، علیه رنگ سیاه چادر مطرح کرد.
[4] - از تبلیغ حجاب افراطی خودداری شود/ اسلام رحمانی به جهان شناسانده شود، مصاحبه رهامی با ایسنا، 14 مهر1393
[5] - از تبلیغ حجاب افراطی خودداری شود/ اسلام رحمانی به جهان شناسانده شود، مصاحبه رهامی با ایسنا، 14 مهر1393
 

*سید امیرعلی ناقدی؛ کارشناس ارشد رسانه و مطالعات فرهنگی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.