موضوع: "راهی به حریم کبریا"
منافقان باهوش و مقدمه کربلا
پنجشنبه 96/06/23
جامعه_را_تربیت_کردند
سختترین مدل فریب دادن مردم این است که با استدلال دینی، با آیه یا روایت مردم را قانع کنند
وقتی عده ای در #سقیفه و بعدتر برخی از صحابه به انتخاب #ابوبکر اعتراض کردند
جریان نفاق، برای اقناع و فریب مردم، دنبال جوابهای #دینی بود
بعنوان نمونه:
میگفتند ابوبکر تنها کسی بود که در #غار_ثور همراه پیامبر بوده و این فضیلت و برتری اوست
میگفتند بوبکر تنها کسی بود که پیامبر در زمان بیماری او را بجای خود به نماز جماعت فرستاد
میگفتند ابوبکر پدر زن پیامبر و اهل قریش است
به جوابها دقت کنید!
همه ى این پاسخ ها استدلالهای دینی است که منافق_باهوش برای ساکت کردن و فریب مردم ساده استفاده میکند
از نزدیکی با پیامبر برای ضربه زدن به وصیت و دستور پیامبر بهره بردند و مردم #ساده_لوح هم پذیرفتند
این، همان معنای #فتنه می باشد که تشخیص حق و باطل در آن سخت خواهد شد.
اینگونه، علی را خانه نشین کردند و مقدمه ای شد برای قتل حسین(ع)
چرا آدمخوبها وقتی بد میشوند، خیلی_بدتر از آدمبدها میشوند؟
پنجشنبه 96/06/23
“آدمخوبها اگر از دینداری لذت نبرند، بعداً بدجوری انتقام میگیرند”
استاد_پناهیان
آدمهای خوب وقتی بد میشوند، خیلی بدتر از آدمهای بد میشوند؛ اینرا باید تبدیل به یک ضربالمثل کرد!
تاریخ آنقدر که از آدم خوبهای بد ضربه خورده، از آدمبدها ضربه نخورده. معنای اصلی نفاق هم در قرآن همین است که «منافقین بعد از ایمان، کافر میشوند»( قَدْ كَفَرْتمُ بَعْدَ إِيمَانِكمُ ؛ توبه/66) اینها از آن کافران اولی، خیلی بدتر میشوند.
دربارۀ فتنههایی آخرالزمان و ریشههایش، روایات زیادی هست. مثلاً اینکه پیامبر(ص) فرمود: زمانی میآید که از اسلام فقط اسمش و از قرآن هم خطش میماند. اینها مساجدشان آباد است اما از نظر محتوی و هدایت، خراب است، فقهای این زمان، بدترین فقها زیر آسمان در طول تاریخ هستند، هر فتنهای هست زیر سر اینهاست و هر فتنهای برگشتش به اینهاست(فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَعُود؛ کافی/8/308) البته فقهای ما انشاء الله که خوبند و جزء اینها نیستند؛ اما بههرحال سعی کنند و مراقب باشند که جزء اینها نباشند، هوشیار بودن همیشه خوبست.
شما میدانید که ابن ملجم، یک زمانی فقیه مدینه بوده(لسان المیزان ج2ص440)، اما بعداً کارش به جایی میرسد که «اشقی الاشقیاء» میشود. و در روایت هست که افرادی مثل خوارج تا روز قیامت در میان مردم خواهند بود(شرح ابنابیالحدید/ 2 /311)
سؤال این است که «چرا خوبها وقتی بد میشوند، خیلی بد میشوند؟» یک دلیلش این است: کسی که گناه را ترک میکنند، اگر از این ترکِ گناه، کِیف نکنند، این برایش عقده میشود. مثلاً در یک موقعیتی که هوای نفسش به او میگوید «خودنمایی کن» او میگوید: «نه! اینجا نمیشود قیافه بگیرم، اینجا همه خاکی هستند، بگذار یکجای دیگر تلافی میکنم!» یعنی این افراد در یک جوّی قرار میگیرند که بهناچار ترک گناه کرده و کارهای خوب انجام میدهند اما از خوب بودن و ترک گناه، لذت نمیبرند. و این پتانسیل منفی، بالاخره یکجایی باز میشود.
دلیل دومش این است که برخی آدمخوبها حسرت آدمبدها را میخورند و فکر کنند که آنها بیشتر کِیف میکنند! مراقب باش حسرت کسی را نخوری! این خیلی مهم است. یک خوبی امام حسین(ع) برای ما این است که با حسین(ع)، لذت دینداری را میچشیم، وقتی به جلسۀ حسین(ع) میآییم، حسرت هیچکجای عالم را نمیخوریم بلکه میگوییم: بیچاره آنهایی که اینجا نیستند!
چه میشود که برخی آدمخوبها خراب میشوند؟ آدمخوبها اگر از دینداری لذت نبرد، بعداً بدجوری انتقام میگیرند. اگر خوبها حسرت بدها را بخورند، یکدفعهای بدجوری از دین بیرون میزنند! لذا این خوبها وقتی بد میشوند، خیلی بد میشوند.
آدم بعد از هر عبادتی ممکن است دچار عُجب شود اما گریه بر حسین(ع) عبادتی است که بعدش آدم عجب پیدا نمیکند، ولی خدا نکند ما گریهکنهای حسین(ع) خراب شویم.
مباهله_قرن_21
چگونه یک تمرین ریلکسیشن خوب انجام بدیم:
پنجشنبه 96/06/23
ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﺎﯼخلوت و به دور از هیاهو جایی که نه گرم یا خیلی سرد باشد قرار بگیرید، در ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻬﺎﺭ ﺯﺍﻧﻮ و یا در هر حالتی که احساس راحتی و آرامش می کنید، ﺑﻨﺸﯿﻨﯿﺪ یا دراز بکشید. چشمان خود را ببندید و به آرامی شروع به تنفس عمیق کنید. وقتی تنفس شما عمیق است اکسیژن بیشتری وارد خون و منجر به کاهش استرس و خستگی می شود. هوا را از راه بینی وارد و از دهان خارج کنید. به دم و بازدم خود توجه کنید. اگر آرامش را به رنگ سبز یا آبی در نظر بگیریم با هر نفس و دم خود که به رنگ سبز یا آبی است آرامش را آرام آرام به تمام بدن خود منتقل کنید و با ورود این رنگ به هر عضوی از بدنتان آنرا آرام و رها کنید و در هنگام بازدم همه ناراحتی ها، تنش و خستگی را از جسم خود خارج کنید. خود را در فضایی مثل سبزه زار یا کنار ساحل یا جنگل تصور کنید که با طبیعت و با آرامش و طراوت آن آمیخته شده اید. به قوه تخیل و تجسم خود اجازه دهید تا وسعت پیدا کند.
هر کجا که افکار مزاحم و منفی به سراغتان آمد با آنها مقابله نکنید و تمرکزتان را به تنفس و آرامش اندامتان معطوف کنید. دنیای پر از آرامش و امنی را برای خودتان بسازید که هر بار با ورود به آن آرامش بگیرید وسرشار از انرژی شوید. هنگام خارج شدن از این حالت آرام و به شکل معکوس از عدد 5 یا 10 بشمارید و در هر شمارش جملات مثبتی مانند من آرامش دارم، پر از امید هستم، با نشاط هستم، اعتماد به نفس بالایی دارم، پر انرژی هستم را بگویید و در پایان به آرامی چشمانتان را باز کنید و قوی، پر از آرامش و با انگیزه در زمان حال زندگی را به پیش برانید.
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن سند ۳۰
پنجشنبه 96/06/23
علمای بزرگ اهل تسنن و بیان معنای کلمه “مولی":
أبو حيان اندلسی، نظر كلبی را اين گونه نقل می کند:
(هو مولانا) ناصرنا و حافظنا و قال الكلبی هو أولى بنا من أنفسنا فی الموت و الحياة.
(او مولای ما است=) ياور و نگاهدار ما است.
كلبی (یکی از علمای بزرگ اهل تسنن) گفته است: مولی به معنای اولی و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگی است.
? تفسير البحر المحيط، ج 5، ص 53، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علی محمد معوض، شارك فی التحقيق 1) د.زكريا عبد المجيد النوقی 2) د.أحمد النجولی الجمل، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ -2001م
ادامه دارد…
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن سند ۲۹
پنجشنبه 96/06/23
علمای بزرگ اهل تسنن و بیان معنای کلمه “مولی":
كلبی، محمد بن السائب، (متوفاى 146هـ)
محمد بن سائب كلبی از علمای پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از كسانی است كه تصريح كرده است كه «مولی» به معنای «اولی» می آید.
فخر رازی، مفسّر مشهور اهل تسنن در تفسير آيه «هی مولاكم و بئس المصير، (الحديد/15)» می نویسد: در لفظ (مولی) چند نظريه وجود دارد:
يكی از آن سخنان از ابن عباس است كه گفته است: (مولاكم) يعنی فرجام و عاقبت.
توضيح آن اين است كه (مَولی) از (وَلِی) به معنی نزديك بودن است، يعنی آتش جايگاه شما است كه به آن نزديك می شويد و به آن می رسيد.
سخن دوّم از كلبی است كه می گويد: (مولی) يعنی اولی و برتر از شما به خود شما است.
? الرازی الشافعی، فخر الدين محمد بن عمر التميمی (متوفای 604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 29، ص 198، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م
ادامه دارد…