خدمات حضرت زینب(س)به اسلام از منظرآیت الله مکارم شیرازی
ضمن عرض تسلیت به پیشگاه حضرت زینب(س)
خود نوشت:وقتی رسانه های معاند و خدا ناباور به خدمات بانوی بزرگ غافلند و خدمات مادام کوری و جوایز نوبلش را ارجحیت میدهند تنها علتش فقط نا آگاهی است.اینقدر به سراب جهل فرورفتن که در مقام قیاس بر می آیند………
پیشکش به حضرت زینب بانوی که حدیث زیبایش این هست:زینب علیهاالسلام فرمود:
«قالت فاطمه علیهاالسلام: … و نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته فى غیبه و نحن ورثه انبیائه…» «ما وسیله ارتباط خدا بامخلوق هاى او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاكی ها، ما راهنماهاى روشن خداییم و وارث پیامبران اوهستی
آیت الله العظمی مکارم شیرازی می نویسد: حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت امام حسین علیه السلام رهبرى کاروان اسیران را به همراه امام سجاد علیه السلام به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و کودکان مراقبت مى کرد و گاه خود را سپر بلاى آنها قرار مى داد و در کوفه و شام با افشاگرى هایش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشید و پیام خونین کربلا را به گوش مردم رساند.
به گزارش شفقنا، این مرجع تقلید در یادداشتی با عنوان«زیبایی شناسی عاشورا در سلوک عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها» می نویسد: در واقعۀ جانسوز کربلا مصائبى بر خاندان رسول الله صلى الله علیه و آله وارد شد که قابل تصور وقابل بیان نیست؛ مصائبى که اشک ها را از دیده ها سرازیر مى سازد و اعماق روح و جان را آزار مى دهد.[۱]لیکن زینب سلام الله علیها پناهگاه همۀ مصیبت دیدگان واقعۀ کربلا است؛ آن حضرت همه غم ها را به دل و جان خرید و همه دشوارى ها را بر خویش هموار مى ساخت، تا دیگران را آرام کنند.[۲]
لذا همانگونه که روح بلند پدر بزرگوار ایشان حضرت علی علیه السلام از مقام والا و بى نظیر او در عرفان و معرفه الله حکایت مى کند،[۳] حضرت زینب سلام الله علیها نیز در فرازهای متعدد بالأخص در پاسخ به طعنه ابن زیاد آن مرد سفاک بى رحم و خطرناک، نسبت به این حادثه ، با یک دنیا شجاعت فرمود: «ما رأیت إلا جمیلا؛ هولاء قوم کتب الله علیهم القتل فَبَرزوا الی مضاجعهم؛من جز زیبایی (و شجاعت و عظمت) در کربلا ندیدم؛ آنان گروهی بودند که خدا شهادت را برایشان رقم زد پس به سوی آرامگاه ابدی خود شتافتند.».[۴]
بی شک این معرفت زیبای عاشورایی انسان را در عالمى از نور و عرفان فرو مى برد که به کوچکى اعمال و طاعاتش در پیشگاه خداوند واقف مى سازد و راز و رمز قرب او را آشکار مى کند[۵]، آن حضرت در این گفتار پرمعنا در واقع یک دوره عرفان اسلامى را در قالب عبارتى کوتاه ریخته و سیر و سلوک الى الله و نتایج و مقامات آن را نشان می دهد.[۶]
«ما رأیت الا جمیلا»؛ تبلور عزت نفس، عظمت و شجاعت مقام حضرت زینب کبری سلام الله علیها
بی تردید صبر در برابر مشکلات حیات فردى و اجتماعى ومصائب؛[۷]به معناى استقامت همراه با تلاش براى حل مشکل است،[۸]،[۹] نه به معناى تسلیم و سستى و زبونى در مقابل دشمن ، بلکه در دفاع و عزت و تجلى مى کند[۱۰].
از این رو انسان باید ناراحتىها را به جان بخرد و با نفسش مخالفت ورزد تا بتواند به پیروزى بزرگ اخروى دست یابد. مگر مى شود بى درد و رنج و نچشیدن محرومیت و مصائب به جایى رسید؟[۱۱]بلکه اگر مى خواهیم مقاممان بلند و والا باشد و بر بساط قرب الهى بنشینیم، باید ناراحتى و مشکلات را تحمل کنیم و با نفس خویش به مبارزه برخیزیم.[۱۲] زیرا دنیا خانه بلا وامتحان است. و در آن امتحان هاى اولیاى خدا سخت تر و سنگین تر است.[۱۳]
هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش مى دهند[۱۴].
در قرآن کریم می خوانیم: «لقد خلقنا الانسان فى کبد[۱۵]؛ما انسان را در رنج آفریدیم» و زندگى او پر از رنج¬هاست[۱۶].
حتى نگاهى به زندگى انبیاء و اولیاء الله به ویژۀ حضرت زینب نیز نشان مى دهد که زندگى این گل¬ هاى سرسبد آفرینش نیز با انواع ناملایمات و درد و رنج¬ها قرین بود،[۱۷] لذا انسان باید با قبول این حقیقت قرآنی خود را با مشکلات تطبیق دهد، و راه مقابله با آنها را فرا گیرد، تا بر ناملایمات غلبه کند.[۱۸]
اینچنین است که زنى که داغ شش برادر و دو فرزند و ده ها نفر از بستگان و اصحاب باوفاى پدرش را دیده و اکنون به صورت اسیرى به سوى کوفه و شام مى رود، اما همچون شیرى مى غرد و همچون طوفانى سهمگین مى خروشد و سیلى از ملامت و سرزنش را به سوى بى وفایان کوفه سرازیر مى سازد و قلوب و عواطف را تسخیر مى کند و بذر انقلاب را بر ضد حکومت جائر بنى امیه در سرزمین دلها مى پاشد؛ که خطبه های غراء و تکان دهنده حضرت زینب کبرى علیها السلام در کوفه و شام از جمله مسائل حیرت انگیز داستان کربلا است.[۱۹]
و به همین دلیل است که حضرت زینب علیها السلام هنگامى که مى خواست ابن زیاد را سرزنش کند با تعبیر «یابن مرجانه»[۲۰] او را مخاطب ساخت.[۲۱]
در خطبه معروف حضرت زینب سلام الله علیها شیر زن کربلا که در شام در مقابل یزید ایراد فرمود ؛ هنگامى که دید یزید با گفتن کلمات کفرآمیز و اشعار معروف «لعبت هاشم بالملک …» که بیانگر عدم ایمان او به اساس اسلام بود همه چیز را به سخریه گرفته، بعد از حمد الهى و درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنین فرمود:« اگر تو امروز با این اشعار کفرآمیز اسلام و ایمان را انکار مى کنى و به نیاکان مشرکت که در جنگ بدر به دست مسلمانان کشته شدند مى گویى اى کاش بودید و انتقام گیرى مرا از خاندان بنى هاشم مى دیدید، جاى تعجب نیست این همان چیزى است که خدا فرموده که مجرمان سرانجام آیات ما را تکذیب مى کنند …».[۲۲]
و در خطبه آتشین دیگرش در شام در برابر یزید گفت: «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرایطى قرار داد که مجبور شوم با تو صحبت کنم، من تو را موجودى کوچک و بى مقدار مى دانم و در خور هر گونه توبیخ و سرزنش …. آنچه در توان دارى انجام ده؛ ولى هرگز نمى توانى نور ما را خاموش کنى و آثار ما را محو نمایى!».[۲۳]،[۲۴]
به همین دلیل در احادیث اسلامى از امام على علیه السلام آمده است که فرمود: «الشجاعه عز حاضر ؛ شجاعت عزت حاضر است »![۲۵]از این رو باید حضرت زینب کبرى علیها السلام را قهرمان کربلا نامید.[۲۶]
شکوه معرفت و شناخت الهی در کلام عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها
معرفت خداوند و شناخت صفات جمال و جلال او، سرچشمه هر خیر و خوبى و زیبایی و ریشه تمام فضایل اخلاقى و اعمال صالح است.[۲۷]
هم چنین معرفت رابطه مستقیم با تواضع وعلم دارد و به قول امام حسین علیه السلام: «مدارک العلم لقاح المعرفه»: «درس و بحث علم، زاینده معرفت است»؛[۲۸]زیرا علم، شعاع معرفت و شناخت و به منزله قلب ایمان مؤمن است واگر علم نباشد نشانه
خموشى و به سردى گرائیدن معرفت و آیتى بر مردن ایمان و ایستادن قلب ایمان است[۲۹]، لذا حس شکرگزارى بندگان(تواضع) به دریاى بى کران جود و سخایش و امیدواری به ذات پروردگار، به معرفت صفات جلال و جمالش رهنمون می گردد. [۳۰]
حال اگر انسان به مقام قرب الهى راه یابد و حلاوت معرفت او را با ذائقه جان بچشد و از جام عشق او سیراب گردد هرگز در مسیر بندگى و طاعت پروردگار، احساس خستگى نمى کند بلکه هر چه پیشتر مى رود جدىتر و مصمم تر مى شود و شتاب بیشترى به خود مى گیرد.[۳۱]
این سیر معرفتی را می توان در فداکاری آن حضرت در صیانت از امامت و امام زمان به عنوان نماد انسان کامل و صاحب معرفت الهی مشاهده نمود؛ لذا على بن الحسین علیه السلام مى گوید: «شبى که پدرم فرداى آن به شهادت رسید، بیمار بودم و عمه ام زینب از من پرستارى مى کرد. [۳۲]
هم چنین معرفت و شناخت امام علیه السلام در خطبه های آن حضرت در کوفه به خوبی نمایان است؛ حذیم بن شریک اسدى[۳۳] مى گوید: در آن روز به زینب دختر على علیه السلام نگریستم که در کوفه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان
آورتر از او ندیدم. گویا (زبان على علیه السلام در کام اوست و) با زبان امیرمؤمنان على علیه السلام سخن مى گوید. آن حضرت پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمد و خاندان پاکش چنین فرمود:[۳۴]«…کشتن فرزند خاتم پیامبران، معدن رسالت و آن کس
که سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حریم شما و پناه حزب و گروه شما (شیعیان) و قرارگاه آرامش شما، بهبودىبخش زخمهایتان، پناهگاه شما در گرفتاری ها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههایتان[۳۵]..»
و یا زینب کبری سلام الله علیها در خطبۀ تاریخی شام از زیبایی و جاودانگی قیام و شهادت سخن گفت و سیر معرفتی « ما رأیت إلا جمیلا»را بیش از پیش هویدا ساخت؛ آن حضرت فرمود؛«…در آن جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پریشانى آنها را بر طرف
خواهد ساخت و داد آنها را بستاند (آرى،) ««ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون؛[۳۶]،[۳۷]گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند، بلکه زندگان جاویدند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند»[۳۸].
هم چنین کلام معرفتی امام علی علیه السلام که شهادت را تشبیه به پیراهنى کرده است که جنگجویان از لشکرش آن را در تن پوشیده اند؛ پیراهنى است زینتى و زیبا، موید تحلیل زیبایی شناختی حضرت زینب سلام الله علیها است.[۳۹]
اینچنین است که امام سجاد علیه السلام در حق ایشان فرمودند: «وأنت بحمدالله عالمه غیر معلمه، فهمه غیر مفهمه؛ خداى را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمند خرد نیاموزیده اى».[۴۰]
«ما رأیت الا جمیلا»؛ در پرتو مقام تسلیم و رضایت در برابر قضای الهی
لازم به ذکر است هنگامى که انگیزه تلاش انجام وظیفه الهى، خشنودى حق و جلب رضایت خداوند باشد، آن زمان همه مقدمات، ابزارها و افراد همراه، رنگ و بوى دیگرى دارند؛ سود و زیان، نفع و ضرر، کامیابى و ناکامى نیز معناى دیگرى پیدا مى کند.[۴۱]
سرباز جبهه حق و عامل به وظیفه الهى، زمانى خود را کامیاب و خوشبخت مى بیند که توانسته باشد وظیفه عبودیت و بندگى خویش را به نحو احسن انجام دهد.[۴۲]
نافع از ابن عمر نقل مى کند که حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: ایمان بنده به خدا کامل نمى شود مگر اینکه در او پنج خصلت باشد: توکل بر خدا، واگذارى امور به خدا، تسلیم در برابر مقدرات او، رضایت به قضاى الهى، شکیبایى بر آزمایش خدا،
چرا که هر که دوستى و دشمنىاش و عطا و منع عطایش خدایى باشد، ایمان را کامل کرده است.[۴۳]،[۴۴]
صبر جمیل؛ شاخصۀ زیبایی شناختی واقعۀ عاشورا
گفتنی است «صبر جمیل» به معنى شکیبائى زیبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدى به آن راه نیابد، و توأم با بی¬تابى و جزع و شکوه و آه و ناله نگردد، و در غیر این صورت جمیل نیست.[۴۵]
صبر جمیل، صبرى است که نه بى تابى در آن باشد و نه شکایت نزد مردم. برخى گفته اند: صبر جمیل آن است که براى خدا باشد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز در برابر این سؤال که صبر جمیل چیست؟ فرمودند: «هوالذى لاشکوى معه؛ صبرى است که شکایتى در آن نباشد.»[۴۶]
بعضى نیز گفته اند: صبر جمیل آن است که شکایت نزد خلق در آن نباشد، و از آن جمیلتر این که عرض حال خود به خالق کند و با این عرض حال و پناه آوردن به او، حق عبودیت را انجام دهد.[۴۷]
در تطبیق مفهوم صبر جمیل در سلوک عرفانی حضرت زینب سلام الله علیها باید گفت، مشاهده صحنه هاى دلخراش شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش با آن بدن هاى پاره پاره و پایمال سم اسبان که عمدتا قابل شناسایى نبودند، مى توانست هر
بیننده اى را از پاى درآورد ولى طمأنینه و آرامشى که در زینب کبرى علیها السلام، یادگار صبر و شکوه على علیه السلام ظهور کرد و صلابت و استحکامى که در کلمات دلنشین او موج مىزد، تا حدود زیادى آن فضاى سنگین را شکست و آن را براى آل رسول
قابل تحمل کرد.[۴۸]
هم چنین صبر جمیل یعنی اینکه زینب کبرى که شب عاشورا طاقت تحمل شنیدن خبر شهادت برادر را ندارد، لیکن روز یازدهم دست زیرپیکر خونین برادر کرد و کمى از زمین بلند نمود و عرض کرد: « أللهم تقبل هذا القربان ؛خداوندا این قربانى را( از خاندان
پیامبرت) قبول فرما!.[۴۹]،[۵۰]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت حضرت زینب سلام الله علیها پس از شهادت امام حسین علیه السلام رهبرى کاروان اسیران را به همراه امام سجاد علیه السلام به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و کودکان مراقبت مى کرد و گاه خود را سپر بلاى آنها قرار
مى داد و در کوفه و شام با افشاگرى هایش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشید و پیام خونین کربلا را به گوش مردم رساند؛[۵۱]لذا پیشرفت اسلام مرهون زحمات و فداکاری های زنان بزرگ و با شخصیتى هم چون زینب کبرى برای اجراى
حق و عدالت است.[۵۲]
پی نوشت:
[۱] کلیات مفاتیح نوین ؛ ص۶۰۵.
[۲] همان.
[۳] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۲ ؛ ص۲۹۲.
[۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۵.
[۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۴ ؛ ص۱۳۶.
[۶] همان ؛ ج۸ ؛ ص۲۹۷.
[۷] ر. ک: بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۹۶ به بعد؛ کنز العمال، ج ۳، ص ۲۷۳ به بعد.
[۸] دائره المعارف فقه مقارن، ج۲، ص: ۱۸۱.
[۹] همان.
[۱۰] همان.
[۱۱] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص۸۳.
[۱۲] همان ؛ ص۸۴.
[۱۳] همان.
[۱۴] همان.
[۱۵] سورۀ بلد؛ آیۀ ۴.
[۱۶] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج۵ ؛ ص۵۰۱.
[۱۷] همان.
[۱۸] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص۲۴۵.
[۱۹] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص: ۵۶۵.
[۲۰] معروف این است که ابن زیاد از فرزندان نامشروع بود، و مادرش مرجانه زن آلودهاى بود و به خاطر همین او را به نام مادرش مىخواندند و به او ابن مرجانه مى گفتند.( پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۲ ؛ ص۵۲۸).
[۲۱] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۱۰ ؛ ص۱۶۸.
[۲۲] ر.ک: بحار الانوار؛ج۴۵؛ص۱۵۷.
[۲۳] ر. ک: بحارالانوار، ج ۴۵؛ص ۱۳۳- ۱۳۵.
[۲۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۲۵.
[۲۵] اخلاق در قرآن ؛ ج۲ ؛ ص۲۴۱.
[۲۶] کلیات مفاتیح نوین ؛ ص۶۱۸.
[۲۷] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۳ ؛ ص۴۸۴.
[۲۸] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین) ؛ ج۱ ؛ ص۱۵۲.
[۲۹] همان ؛ ص۱۶۴.
[۳۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۴ ؛ ص۲۹.
[۳۱] همان ؛ ص۱۲۵.
[۳۲] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۴۰۱.
[۳۳] در ملهوف( لهوف) نام او« بشیر بن خزیم اسدى» ذکر شده است.
[۳۴] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۶۱.
[۳۵] همان ؛ ص۵۶۲.
[۳۶] آل عمران، آیه ۱۶۹.
[۳۷] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۰۰.
[۳۸] همان ؛ ص۶۰۱.
[۳۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج۹ ؛ ص۴۳۴.
[۴۰] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۶۴.
[۴۱] همان ؛ ص۲۲۷.
[۴۲] همان.
[۴۳] بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۷۷.
[۴۴] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص۵۰.
[۴۵] برگزیده تفسیر نمونه ؛ ج۵ ؛ ص۲۷۶.
[۴۶] اخلاق در قرآن ؛ ج۲ ؛ ص۴۳۳.
[۴۷] همان.
[۴۸] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۵۴۶.
[۴۹] مقتل الحسین مقرم، ص ۳۰۷.
[۵۰] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۴۰۳.
[۵۱] عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها ؛ ص۶۳۹.
[۵۲] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن وترجمه(ج۱) ؛ ص۳۹۰.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1397/01/13 ساعت 11:57:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |