«آیا تمامی احکام اسلام، برای یک مسلمان، باید از نظر عقلی دلیلی داشته باشد؟
«آیا تمامی احکام اسلام، برای یک مسلمان، باید از نظر عقلی دلیلی داشته باشد؟ و آیا فقدان دلیل عقلی حتی برای یکی از احکام اسلام، دلیلی بر نقص این دین خواهد بود؟»
بسیار فراوان پرسیده میشود که «علت فلان حکم چیست؟» در حالی که در اسلام و تمامی ادیان آسمانی، اطلاعی از علت احکام در دست ما وجود ندارد مگر همان مواردی که اولیای دین مانند پیامبر (ص)، اهل بیت و یا کتاب آسمانی بیان کرده باشند.
به عنوان مثال اینکه چرا نماز های روزانه ما به حرکات مختلف تقسیم شده اند، علت اش بیان نشده است؛ اما برخی از علت هایِ بسیاری از احکام بیان شده است. در اصطلاح علمِ فقه، به این گونه موارد حکمت گفته می شود و حکمت احکام با علت احکام متفاوت است. ما دینداران تنها به حکمت احکام آشنا هستیم، اما علت احکام نزد خداوند متعال است، به عنوان مثال اینکه چرا یک زن پس از وفات شوهرش مدتی را باید بدون همسر بماند که به آن عده می گویند، از مواردی است که علتش برای ما پوشیده است.
اما حکمتش این طور بیان شده است که اگر زن، باردار باشد و پس از چند ماه، روشن شود که او حامله است، این حمل، فرزند همان شوهری خواهد بود که وفات کرده است و دیگر برای شوهر جدید، این امکان وجود ندارد که ادعای پدر بودن کند، اما باید توجه داشت که این تنها یکی از صدها حکمت این مسئله است و ممکن است حکمت های بسیار دیگری باشد و ما از آن اطلاع نداشته باشیم، اما به مقتضای برخی مسائل فقهی و یا سوالاتی که از اهل بیت (ع) پرسیده می شده، مواردی چند عدد از حکمت ها را برای ما بیان کرده اند، ولی بسیاری از آنها برای ما مجهول است و یا علم آینده از پرده برخی از آن اسرار بردارد.
حال تا بدین جا دو سوال مطرح است:
یک. چرا ما نسبت به خیلی از احکام ناآشنا هستیم؟
دو. چرا علت احکام را حکمت مینامند؟
پاسخ هر دو سوال به درک یک نکته بازمیگردد و آن اینکه خداوند متعال از آنجایی که علم کامل و محیط دارد، یعنی علم به تمامی حقایق، جزئیات و کلیاتِ گذشته، حال و آینده؛ و نیز نسبت به تمامی مصالح و مفاسد؛ به همین خاطر، خود بهتر می داند که چه برنامه ای را برای سعادت انسان برگزیند، از این رو اگر خداوند برنامه و یا قوانینی را برای انسان قرار دهد، این بهترین برنامه برای کمال انسان خواهد بود، زیرا واضع و قرار دهنده این احکام (یعنی خداوند) نسبت به تمامی شرایط، مصالح، مفاسد و کم و کاست انسان اطلاع دارد، به همین خاطر ممکن است حکمی که خداوند برای انسان قرار می دهد، دارای صدها بلکه هزاران مصلحت باشد و ما تنها به چند عدد از آن مصلحت ها و حکمت ها پی برده باشیم.
از این رو اولاً ما نسبت به علت احکام جاهلیم، زیرا علت احکام دست ما نیستT چون لازمه دانا بودن به علت احکام این است که به تمامی مصالح و مفاسد آگاه باشیم که جز خداوند این آگاهی را ندارد و ثانیاً چون علت نزد ما مجهول است، آنها را حکمت می نامند و اساساً حکمت در اصطلاح فقهی، به هر علتی می گویندکه بر ما فاش شده است و ممکن است مصالح دیگری در پسِ پرده باشد که ما به مقتضای علم ناقصمان، از آ« بی اطلاع هستیم.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/06/20 ساعت 12:27:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |