موضوع: "انعکاس"
پدر و مادر مثل قند هستند
جمعه 96/05/13
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ…
ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﺪر و مادر ﻣﺜﻞ
ﺳﺎعت شنی ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ…..
پدر و مادر ﻣﺜﻞ ﻣﺪﺍﺩﺭﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ میشوند ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﻨﺪ
?کاﺵ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ
? ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻗﻨﺪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﭼﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﮑﻨﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
قدر پدر و مادر را بیشتر بدانیم
در قرآن و روایات به حدی به احترام به والدین سفارش شده است گویا بلا تشبیه این دو خدایان روی زمین هستند در بسیاری از این آیات دستور به احترام به والدین پس از عبارات توحیدی آمده است:
«لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»،
«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
«أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»،
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
«یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ»
در پایان یادی کنیم از پدر و مادرهایی که امروز کنارمان نیستند با ذکر فاتحه ای ….
"این کار را نکن وگرنه دوستت ندارم!"
جمعه 96/05/13
از این جمله برای تربیت فرزندتان استفاده میکنید؟
“این کار را نکن وگرنه دوستت ندارم!”
اگر پاسخ شما بله است، فردی با عزت نفس پایین را تربیت میکنید که بعدها مدام در پی تایید شدن توسط دیگران خواهد بود.
واجبِ شرعیِ عشقست سلامِ سرِ صبح
جمعه 96/05/13
واجبِ شرعیِ عشقست سلامِ سرِ صبح
السلام ای همه ی عشق و مسلمانی من
میخواهم سرباز باشم نه سربار !
پنجشنبه 96/05/12
شهدا شرمنده ایم و..
و از این قبیل جملات !
کار کنیم و فعالیت تا شرمنده نباشیم ! کار کنیم و فعالیت تا سربار نباشیم ! با ارسال شهدا شرمنده ایم چیزی حل نمیشه !
.
.
این سوال واقعا آزار دهندست که وقتی اینهمه کار میشه کرد باز عده ای میگن ما برای ظهور و ترویجش چکار کنیم ! واقعا چند طراح حرفه ای عکس مهدوی داریم؟ چندتا کلیپ حرفه ای و جذاب در ماه برای امام زمان(عج) ساخته میشه ؟ چند سایت و وبلاگ و متن و مقاله نویس خوب دارن فعالیت میکنن؟ چند صفحه در شبکه های اجتماعی دارن تخصصی مباحث مهدوی رو پیش میبرن و هزاران مورد دیگه!
و وقتی که کسی نیست برای این کارها عده ای مجبور میشن هم سایت درست کنن و هم عکس طراحی کنن و هم کلیپ بسازن و عده ای هم همیشه تماشاچی !
تولید محتوا کنیم و پخش کنیم این محتواهارو . یکی از فعالیت های خوب همین پخش محتواست که بهش خیلی کم توجه میشه !
.
.
سبقت بگیریم از هم در این راه و عقب نیفتیم و فکر نکنیم که ما خوبیم و سایرین بد !
"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(2)
پنجشنبه 96/05/12
بعثت، نقطه شروع حرکت عظیم مقابله جبهه حق با جبهه جاهلیت و باطل
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
جاهلیت اخری از نشانههایی بهره دارد که جاهلیت اولی بهرهمند بوده. اتفاقاً این نشانهها در جاهلیت اخری به شکل تشدیدشده دارد دیده میشود. به مدد فضای رسانهای که در جهان حاکم شده و فتنهای که صهیونیسم شکل داده، به شکل تشدیدشدهای دارد دیده میشود.
بنابراین اگر بپذیریم که بعثت ادامه دارد و آن چیزی که در مقابل بعثت است جاهلیت است، حقیقتاً این بحث یک بحث قرآنی است. واقعیت دارد. حقیقت دارد و امروز نبرد بین پیامهای بعثت و پیامهای جاهلیت در اوج خودش جریان دارد و دیده میشود.
اگر پیامبر اکرم یک نقطهای را برای آغاز حرکت در عالم شکل دادند و معرفی کردند و یک پرچمی را برافراشتند، آن پرچم هنوز به دست پیامبر اکرم است. نه در ذهن، نه در بحث، نه در فضای فلسفی، حقیقتاً همین پرچم امروز در دست پیامبر اکرم است. در دست پیامبر اکرم بوده. در زمان امام حسین باز هم این پرچم دست پیامبر اکرم بوده. در زمان ائمه معصومین باز هم این پرچم در دست پیامبر اکرم بوده و این ماجرا تا به سر منزل مقصود رسیدن با محوریت و قافلهسالاری حضرت شکل میگیرد و تا این جا شکل گرفته است.
این که امام حسین علیه السلام در هنگام وداع از پیامبر در مدینه، بعد از شهادت پیامبر اکرم، بعد از شهادت امیر مؤمنان، بعد از شهادت صدیقه طاهره و امام مجتبی علیه السلام، در سال شصت و یک هجری در هنگام وداع با پیامبر اکرم و حرکت به سمت قتلگاه این تعبیر را مطرح میکند که یا رسولالله، مرا با خودت قرار بده. او دارد حرکت میکند. او خودش کاروانسالار این حریم عظیم الهی است اما دستش را به سمت آسمان بلند میکند و تقاضای همراهی خودش با پیامبر اکرم را به محضر حضرت مطرح میکند، این حاکی از این است که پیامبر حضور دارد، وجود دارد، نظارت دارد و این کاروان عظیم با محوریت او به سمت این آینده مقدس در حرکت است. اتفاقاً در شهادت شهیدان هم همین دیده میشود. مثال آن ماجرای علی اکبر است دیگر، پیغمبر حاکم بر صحنه است. این موضوع در آیات سوره صف و توبه و فتح و دیگر آیات هم مشهود است.
اما ما همین بحث را از زاویه دیگری مورد مطالعه قرار بدهیم. یعنی بعثت را به عنوان یک نقطهای که گذشته نبینیم. به عنوان یک شروع ببینیم اما نه شروعی که در صدر اسلام و در فلان تاریخ مشخصی که دیده شده و امروز به نوعی سالروز آن است. نه این که این را بدون پشتوانه ببینیم. بیبنیم اصلاً جریان از کجا شروع میشود.
این بعثت یک اتفاق بود؟ این بعثت یک ماجرایی بود که مثلاً ریشه یک ساله و دو ساله داشت؟ این بعثت یک ریشه بیست ساله و سی ساله و چهل ساله داشت؟ باید پیامبر اکرم چهل سالش میشد و بعد ایشان مبعوث میشد؟ چون سن چهل سالگی سن پختگی مرد است؟ این استدلالهایی که مطرح میشود. ماجرا یک ماجرای فراتر است. ریشه در برنامههای خدای متعال در عالم دارد و بسیار اعجابآور است…