برای اینکه لحظه به لحظه عاشورایی باشیم، باید بشر بشویم
بشر یعنی کسی که تمام لحظاتش عاشوراست،
هر جایی که قدم میگذارد برایش کربلاست،
هیچ فرقی نمیکند. انسان یعنی کسی که از این توجّه به رضایت امام(علیه السلام) غافل است، انسان یعنی کسی که از توجّه به اصل خودش یعنی امام(علیه السلام) غافل است.
هر چند در نزدیکی امام(علیه السلام) به سر میبرد ولی فراموش کار است، از این ماجرا بی خبر است.
برای اینکه لحظه به لحظۀ ما عاشورایی شود باید بشر باشیم، از رضایت امام(علیه السلام) دچار نسیان نشویم،
حواسمان باشد در جمعی که مینشینیم دنبال رضایت مولایمان باشیم.
آیا ما خواست مولایمان را فهمیده ایم و سعی کرده ایم دنبال انجام آن خواست باشیم؟
اگر فکر میکنیم این اتفاق رخ داده است، آیا این احساس را داریم که درون وجودمان لبخند رضایت امام(علیه السلام) هست؟
شهید هاشم گرجی برای ما وصیت میکند....
سعي كن آن اعمالي را كه مي داني خوب است يقين به آنها پيدا كني و با فلسفة آنها آشنا شوي كه با عوض شدن محيط آن اعمال عوض نشود و از دست داده نشود .
سعي كن اصول دين را بعد از اينكه دانستي به آنها يقين پيدا كني .
شناختت را نسبت به خداوند طوري كن كه ذره اي شك در دل نباشد .
درتمام امور اخلاص داشته باش .
هر كاري كه انجام مي دهي فقط و فقط براي رضاي خدا باشد .
اعمال خوب ديگران را تشويق كن و از طرح عيوب آنها در جمع بپرهيز . شخصيت ديگران را پايمال نكن .
براي اوقات خود برنامه ريزي كن و جاي خالي براي آنها قرار نده .
از اوقات خلوت خود بهترين استفاده ها را بكن .
اگر درجايي تنها بودي و شيطان به وسوسه ات انداخت سريعاً از آن محل خارج شو و به جاي ديگر برو .
زير آسمان فاطميت پیمودن صراط علویت به سوی بهشت ظهور
لزوم رفتار مناسب در قبال حوادث و ابتلائات زندگی (2)
بنده یک درسی را از یک استادی گرفتم یک زمانی؛ می گفتند که وقتی خدا چیزی پیش پایت قرار می دهد، از آن فرار نکن، نگاهش می کنی می بینی کار است. خب، این را رد می کنی، موضوع دوم را هم خدا قرار می دهد؛ می گویی کار است وقت آدم را می گیرد، از این هم عبور می کنی؛ اما دقت کن از هر کدام که عبور می کنی موضوع بعدی سخت تر از قبلی است. می دانی راحت ترین کار چیست؟ آدم بمیرد! زحمتی که نکشیده! دنیا زحمت دارد، ولی موضوع این است که در همان بخش اول انسان وارد بشود و وظیفه اش را انجام بدهد و البته ناملایمات ممکن است داشته باشد، فشار داشته باشد.
اگر ما بر منطق آسایش دنیا بخواهیم حرکت بکنیم، عقل می گوید نباید با اباعبدالله همراهی بکنیم. عقل به ما می گوید خانم های خاندان حسین صلوات الله علیه اشتباه کردند نعوذ بالله. تکلیف از اول روشن است. چرا باید در مسیری بروند که شهید هم نمی شوند، اسیر می شوند، پیوسته دارند تحقیر می شوند، چرا؟ امام ضمن این که آنها دارند اذیت می شوند زاویه ای از نگاه را باز می کند که در آن زاویه از نگاه شما می بینی او دارد لذت می برد.
خدا مرحوم آیت الله حق شناس را رحمت کند؛ فکر می کنم حدود سال ۷۷ یا ۷۸ بود؛ ایشان می فرمود که در بستر بودم حضرت تشریف آوردند یک نامه به من نشان دادند، فرمودند این پرونده ی شما تا آخر عمرت هست، نگاه بکن. ایشان می گفت نگاه کردم دیدم هرچی هست بیماری و درد است. من همین طوری در حالت معمول هزارتا مشکل دارم، این تا آخر عمر! خیلی سخت است. بعد ایشان می فرمودند که حضرت فرمودند قبول داری این طوری برویم جلو؟ گفت یک نگاه کردم گفت بله آقا! هرچی شما بگویی قبول دارم! از سال ۷۸ تا ۸۶ – هشت سال – که این ماجرا اتفاق افتاد، دیگر ایشان روی خوش ندید…
به تبعیت از امام در صحنه های دشوار زندگیمان وارد شویم....
عزیزان! امام ما در سخت ترین صحنه وارد شد که بگوید شیعه! شما اگر شیعه ای بار حرکتِ بر زمین مانده گذشتگانت را به دوش بکش، بر مسیر من حرکت کن. صحنه شما که از صحنه ما سخت تر نیست. بار را به دوش بکش، برای خودت به این دنیا نیامدی. الدُّنيا سِجنُ المُؤمِن، دنیا، دوران سختی است، اگر کیف کردی، آن استثنا می باشد. خیلی جالب است، ما معکوسش را می خواهیم. هر مرحله ای که از دنیا لذت بردی آن استثنا است، خدا لطف کرده، وگرنه الدُّنيا سِجنُ المُؤمِن. حالا یک کسی ممکن است از ۷۰ سال عمرش، ۶۰ سالش را لذت برده باشد. نوش جانش، خدا این کار را کرده است. یک کسی هم در شرایط سخت بوده. انسان باید با خدا معامله کند.
ما بالا برویم، پایین بیاییم، در حیطه ی فرمانروای عالَم هستیم و او تمام صحنه هایی که ایجاد می کند، برای تربیت من است. اشتباه است که من بگویم صحنه های عالم برای دیگران است. تمام صحنه های عالم برای من است، نه برای منِ انسان، بلکه برای خودِ من است. برای همین است که من می گویم الحمدلله رب العالمین. خدا را بر ربوبیتش نسبت به عوالم و عالمیان، ستایش می کنم، چون همه ی صحنه ها مرتبط با من است. البته خدا به حسب ظرفیت، فهمش را هم عطا می کن.