موضوع: "یاقوت آسمان"
خواستههای حضرت زهرا برای برزخ و قیامت
یکشنبه 97/01/05
حضرت زهرا(س) راجع به برزخ و قیامت صحبت میکند، درباره خودش، که خدایا من برای برزخم و برای قیامتم یعنی بعد از مردنم چه میخواهم. عجب عقلی داشته صدیقه کبری عقلش هم وزن عقل انبیاء خدا بوده و این مسئله از درخواستهای ایشان پیداست، از خواستههایش پیداست.
حالا متن را گوش بدهید تا بعد توضیحش را بدهم چون حیف است تکه پاره بشود، توضیح را یک جا بشنوید مطلب خوب گیرتان میآید. «إِذَا تَوَفَّیْتَ نَفْسِی وَ قَبَضْتَ رُوحِی» (بحار الأنوار/ ج83/ ص67) خدایا وقتی من را منتقل به عالم بعد کردی؛
1ـ «فَاجْعَلْ رُوحِی فِی الْأَرْوَاحِ الرَّائِحَةِ»، من را بعد از انتقال فقط در گروه بندگان شایستهات قرار بده، من را در تیپ دیگر نبر.
2ـ «وَ اجْعَلْ نَفْسِی فِی الْأَنْفُسِ الصَّالِحَةِ»، از آنهایی نباشم که روحم آمد برزخ به من بگویی بخواب قیامت بیدارت میکنم، روح من را روحی قرار بده که در برزخ تا قیامت دائم از تو سود بگیرند آن سود دیگر چیست.
حافظ میگوید:
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو/دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
فهم این مطالب برادران خیلی مشکل است حتی برای بعضی از ما آخوندها که چند سالی قم درس خواندیم و مقداری به قرآن و روایت وارد هستیم خیلی مشکل است.
3ـ «وَ اجْعَلْ جَسَدِی فِی الْأَجْسَادِ الْمُطَهَّرَةِ»، بدن من را در عالم بعد با بدنهایی قرار بده که یک بار در عمر آن بدن را آلوده نکردی.
4ـ «وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِی الْأَعْمَالِ الْمُتَقَبَّلَةِ»، و چهارمی که خیلی مهم است، اعمال دوره عمر من را در عملهای قبول شده قرار بده. طوری نباشد پرونده شصت سالهام را به تو ارائه دهم ظاهرش همه خوب باشد اما به من بگویی بنده من، این پرونده را ببند و بزن بر سرت که قبول نمیکنم. این چهار خواسته حضرت بود.
خدایا واقعاً به حقیقت صدیقه کبری(س) فهم ما را از قرآن و روایات قوی کن. بفهم که بالاترین نعمت فهمیدن است، بفهمیم. شب شنبه است ما روزی را طی کردیم که در روایاتمان در زیاراتمان آمده متعلق به وجود مبارک امام عصر(عج) بوده، نمیدانم این گریه بر ابیعبدالله(ع) نمیدانم یعنی این باطنش اصلاً برای ما معلوم نیست که امام زمان امام معصوم، بیاید قسم بخورد در پیشگاه ابیعبدالله «لاندبنک صباحاً و مساء» و الله قسم حسین جان هم روز برایت گریه میکنم هم شب گریه میکنم والله. نه اینکه حالا همه دوازده ساعت را بنشینم گریه کنم، نه یک بخش گریهام را میگذارم برای روز، یک بخش گریهام را برای شب. هر روز چند سال است دارد گریه میکند؟ بیش از هزار و دویست سال است، نمیدانم دل چقدر سوخته که این گریه بند نمیآید.
خودش که کربلا نبوده ببیند حالا زینب کبری(س) بود دید ایشان نزدیک یک قرن و نیم بیشتر با کربلا فاصله داشته، نبوده تا ببیند، اجدادش برایش تعریف کردند که کربلا چه شده. اولین کسی که از این هشتاد و چهار زن و بچه ـ که یک مرد بیشتر در آنها نمانده بود، آن هم زین العابدین(ع) بود ـ بیرون آمد دختر سیزده سالهات سکینه بود، تا چشمش به اسب افتاد دید یال اسب غرق خون است، زین اسب برگشته، چنان ناله زد این هشتاد و چهار زن و بچه پابرهنه ریختند بیرون. اینجایش خیلی دلسوز است امام زمان(عج) میگوید با دست به صورتها لطمه میزدند، موهای سرشان را میکندند، با پای برهنه دویدند به طرف میدان کربلا، وقتی رسیدند دیدند و الشمر جالس علی صدره