شرح حکمت 200 نهج البلاغه(روزانه با نهج البلاغه)
و قال علیهالسلام وَأُتِیَ بِجَانٍ وَمَعَهُ غَوْغَاءُ فَقَالَ: لَا مَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَاتُرَى إِلَّا عِنْدَ کُلِّ سَوْأَهٍ.
هنگامى که جنایتکارى را به همراه جمعى از اوباش خدمت امام علیه السلام آوردند.
امام علیه السلام فرمود:خوشآمد مباد بر چهرههایى که جز به هنگام «حوادث بد» دیده نمىشوند.[۱]
شرح و تفسیر غوغاطلبان
این کلام حکیمانه تکمیلى است براى کلام گذشته و ماجرا از این قرار است که جنایتکارى را خدمت آن حضرت آوردند و عدهاى از اوباش همراه او بودند (گویا مىخواستند مجازات او را تماشا کنند) امام علیه السلام فرمود: «خوشآمد مباد بر چهرههایى که جز به هنگام حوادث بد دیده نمىشوند»؛
(وَأُتِیَ بِجَانٍ وَمَعَهُ غَوْغَاءُ، فَقَالَ لَامَرْحَباً بِوُجُوهٍ لَاتُرَى إِلَّا عِنْدَ کُلِّ سَوْأَهٍ)
. «مرحبا» از ماده «رحب» به معناى وسعت مکان است و معمولا هنگامى که میهمانى وارد مىشود، عرب به او مرحبا مىگوید؛ یعنى بفرمایید که در محل وسیع و مناسبى وارد شدهاید. معادل آن در فارسى «خوش آمدید» است و ضد آن «لا مَرْحَباً» به معناى «خوش نیامدید» و یا «خوشآمد بر شما مباد».
آرى همواره گروهى در جوامع بشرى در پى جنجال آفرینى یا حضور در حوادث جنجالى هستند؛ به محض اینکه نگاه کنند دو نفر با هم در گوشه خیابان دعوا مىکنند از اطراف جمع مىشوند؛ نه براى میانجیگرى، بلکه براى اینکه آن صحنه زشت را بنگرند و یا هنگامى که بشنوند بنا هست فلان کس را در ملأ عام مجازات کنند، دوان دوان به سوى آن صحنه مىروند.
از بعضى روایات که در باب حدود آمده به خوبى استفاده مىشود که امیرمؤمنان على علیه السلام از این گروه متنفر بود. در کتاب وسائل الشیعه در کتاب الحدود حدیثى به این مضمون در باب کراهت اجتماع مردم براى نگاه کردن به
شخصى که حرام مىخورد آمده است هنگامى که امیرمؤمنان علیه السلام در بصره بودند مردى را خدمتش آوردند که بنا بود حد بر او اجرا شود، ناگهان گروهى از مردم براى تماشاى آن منظره اجتماع کردند، امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: اى قنبر نگاه کن این گروه کیانند و براى چه آمدند عرض کرد مردى هست که مىخواهند حد بر او اقامه کنند (و اینها تماشاگرند)، هنگامى که نزدیک شدند امام نگاه در چهره آنها کرد و فرمود:
«لا مَرْحباً بِوُجُوهٍ لا تُرى إلّافی کُلّ سُوءٍ هؤُلاءِ فُضُولُ الرّجالِ أمِطْهُمْ عَنّى یا قَنْبَرُ
؛ خوش آمد مباد بر چهرههایى که جز در صحنههاى بد دیده نمىشود آنها افراد بیهوده جامعه هستند اى قنبر آنها را از من دور ساز».[۲]
درست که در قرآن مجید و روایات دستور داده شده است اجراى حد در حضور جمعى باشد تا مایه عبرت مردم گردد؛ اما این گروه از افراد هرگز براى عبرت گرفتن نمىآمدند، بلکه هر جا جنجالى برپا شود در آنجا حضور مىیابند و در صورتى که فرصت پیدا کنند خودشان نیز وارد صحنه مىشوند.
ولى جالب توجه اینکه زمامداران ظالم و ستمگر در دنیاى دیروز و امروز از وجود این گروه براى پیش بردن مقاصد نامشروع خود بهره فراوان مىگیرند و براى درهم شکستن مخالفان خود و آمران به معروف و ناهیان از منکر این گروه را تحریک کرده و به مصاف آنها مىفرستند.
ابن ابىالحدید از «احنف» چنین نقل مىکند که مىگفت: سفیهان جامعه را گرامى دارید، زیرا آنها شما را از این و آن حفظ مىکنند. (منظورش این بود که مىتوانند دشمنان شما را دفع کنند) سپس شعرى از شاعرى نقل کرده که مضمونش این است: من این افراد بدرفتار را براى خودم حفظ مىکنم تا در مقابل مخالفان از آنها استفاده کنم، اگر سگهایى که نزد مناند حضور نداشته باشند از سگهاى مخالفین در هراسم.[۳]
[۱] . سند گفتار حکیمانه:
خطیب رحمه الله در مصادر از دانشمندانى که قبل و بعد از سید رضى مىزیستند این کلام حکمتآمیز را نقل کرده از جمله بلاذرى در انساب الاشراف با تفاوت مختصرى و همچنین یعقوبى در کتاب تاریخ و آمدى در غررالحکم.( مصادر نهجالبلاغه، ج ۴، ص ۱۶۴).
مرحوم شیخ طوسى نیز آن را در کتاب تهذیب، مستند و مبسوطتر آورده است.( تهذیب، ج ۱۰، ص ۵۰، ح ۳۴).
[۲] . وسائلالشیعه، ج ۱۸، باب ۲۲، ص ۴۵، کتاب الحدود، ح ۱٫
[۳] . شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید، ج ۱۹، ص ۲۰، ذیل حکمت مورد بحث.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/05/24 ساعت 07:30:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |