جريان ليبرال؛ گروهک فرقان و کودتاي نوژه؟


سلام. آيا در اسناد به جاي مانده از گروههاي ليبرال و همچنين گروهكهاي چپ و منافقين، واكنش آنها نسبت به اعدام تروريستهاي گروهك فرقان و عوامل كودتاي نوژه ذكر شده است؟ آيا مشخص است كه گروههاي مختلف غربگرا و شرقگرا در آن زمان چه موضعي نسبت به مجازاتهاي فوق مي گرفتند؟
با سلام و احترام خدمت شما فرهيخته گرامي ، واكنش رسمي اي از سوي اين گروهها نسبت به اعدام تروريست هاي گروهك فرقان و عوامل كودتاي نوژه صورت نگرفته است . اما با توجه به مواضع فكري و عملي اين گروهها و همسويي آنها با اهداف تروريستي گروهك هايي مانند گروهك فرقان و عوامل كودتاي نوژه ، مي توان دريافت كه اين جريان ها و گروهها از اين برخورد نظام رضايت نداشتند و اميد ضربه خوردن نظام از اين اقدامات را داشتند . با توجه به ارتباط و پيوند نهضت آزادي به عنوان نماد جريان ليبرال با سازمان منافقين و پيوند اين سازمان با گروهك فرقان به خوبي مي توان مواضع اين گروهها در برخورد نظام با گروههايي كه به دنبال براندازي نظام بودند را دريافت . ارتباط نهضت آزادي با منافقين : پس از انتخاب بازرگان و يزدي در مرحله اول انتخابات مجلس اول ، دبيركل نهضت آزادي در بيانيه‌اي از مسعود رجوي (سركرده گروهك منافقين و تنها نامزد راه يافته اين گروهك به دور دوم انتخابات) به عنوان «معرف جناح پرشوري از جوانان با ايمان» يادكرد و از مردم خواست كه به او راي دهند. (هفته نامه شهروند امروز، شماره 52، مجاهدين بدنام و سياست ورزان ناكام و ر.ك. كيهان، 16/2/1359) اين موضع‌گيري كه بلافاصله با عكس‌العمل شديد امام مواجه شد، نشان مي‌داد كه بازرگان مايل است جبهه‌اي از عناصر مخالف خط امام را در يك مبارزه پارلماني صف آرايي كند. پس از آن نيز تعداد ديگري از اعضاي نهضت آزادي بيانيه‌اي ديگر در حمايت از اعلاميه بازرگان صادر نمودند و از اين پيشنهاد حمايت نمودند. (كيهان، 27/2/1359) هرچند نهضت آزادي همواره وانمود مي‌كرد كه در مسئله آفريني‌هاي بني‌صدر، بي‌طرفانه برخورد كرده است، اما درست يك هفته قبل از غائله 14 اسفند1359، يعني در هفتم اين ماه، نهضت آزادي تجمعي را در ورزشگاه امجديه تهران برگزار كرد. در اين تجمع كه با شعارهايي بر ضد حزب جمهوري اسلامي (مثل شعار حزب چماق به دستان بايد بره گورستان…) همراه بود، بازرگان ، شهيد رجايي را به تبعيت از گروه واحد (حزب جمهوري اسلامي) و بي توجهي به مقام حقوق و وظايف رياست جمهوري (بني‌صدر) متهم كرد. در اين دوره روابط نهضت آزادي و گروهك منافقين نيز گسترش يافت. مهدي بازرگان در سرمقاله روزنامه ميزان صريحاً خطاب به منافقين نوشت: «مجاهدين خلق! شما فرزندان نهضت آزادي هستيد. در سال 1342 كه در زندان بوديم به دنيا آمديد و راه خود را پيش گرفتيد بدون آن كه از خانه فرار كرده يا اخراج شده باشيد، مباني فكري و تعليمات اوليه شما را كتاب ها و بحث و تحليل‌ها و تجربياتي كه از نهضت گرفتيد تشكيل مي‌داد.» (روزنامه ميزان، 12/2/1360) با اعلام عدم كفايت بني‌صدر فضاي كشور متأثر از آشوب‌هاي خياباني طرح ريزي شده توسط منافقين و ترورها و انفجارها شد. در اين فضا نيز امام به نصيحت نهضت آزادي پرداختند و از آن‌ها خواستند تا راه خود را از آشوبگران جدا كنند. پس از اتمام مجلس اول و به تبع آن پايان يافتن حضور اعضاي نهضت آزادي در درون نظام تقنيني كشور و سپس رد صلاحيت مهدي بازرگان در انتخابات رياست جمهوري سال 1364، بازرگان و يارانش با تشكيل جمعيت دفاع از آزادي و حاكميت ملت ايران با پشتوانه رسانه‌هاي غربي در نقش يك گروه فشار فعاليت خود را آغاز كردند. اولين تحرك نهضتي ها مخالفت با ادامه جنگ و در شرايطي بود كه بخش‌هاي ارزشمندي از خاك ايران همچنان در اشغال دشمن بود، دشمني كه آمريكا، برخي از كشورهاي اروپايي و نيز ابرقدرت شرق نه تنها حاضر به اعتراف به تجاوزگري و تنبيه او نبودند، بلكه بر حمايت خود از او افزوده بودند. اعضاي اين گروه تبليغات بر ضد ادامه دفاع از كشور را از سال 1361 در مجلس آغاز كرده بودند. اما پس از پايان حضور در مجلس با نوشتن بيانيه و پوشش خبري راديوهاي فارسي زبان غربي مثل بي بي سي و حتي راديو بغداد، به تضعيف روحيه رزمندگان مي‌پرداختند. در بهار سال 1365 نشريه «آرا» متعلق به ارتشيان سلطنت طلب در مقاله‌اي با عنوان براندازي را از خود آغاز كنيم، نوشت: «اين درست است كه هدف مهندس بازرگان و يارانش ممكن است براندازي رسمي و صوري جمهوري اسلامي نباشد. ولي يادمان نرود كه مبارزه آن‌ها با ضد فرهنگي كه رژيم جمهوري اسلامي از بهمن 1357 به اين طرف درصدد ترويج آن است، يعني خشونت، كشتار، استبداد، ارتجاع و… هيچ كمتر از مبارزه واقعي براي براندازي رژيم ندارد.» كارنامه سازمان منافقين نيز در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي چندان تاريك و سياه است كه نياز به شرح ندارد . در ماجراي كودتاي نوژه ارتباطاتي ميان شاخه سياسي كودتا با اين سازمان برقرار شد و «شاخه سياسي كودتا اقداماتي را براي جلب همكاري ديگر گروههاي سياسي مانند حزب دمكرات ، كومله مخصوصاً مجاهدين خلق و فداييان خلق به عمل آورد كه طي تماسهايي كه با مجاهدين انجام شد از آنها خواسته شد تا خنثي عمل كنند . تحليل سران سازمان مجاهدين آن بود كه سرنگوني حكومت كودتا به دليل فقدان اعتقادات اصولي و مناسبات تشكيلاتي آسانتر از نظام جمهوري اسلامي است .»(كودتاي نوژه ، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، 1365، ص 128-129) در مورد گروهك فرقان ، اقدامات اين گروهك با حمايت اين سازمان تروريستي همراه شد و مرحوم آيت‌الله موسوي اردبيلي معتقدبود كه سازمان مجاهدين خلق در ترورهاي فرقان دست داشته است و در واقع گروه فرقان از نظر ايدئولوژي و استراتژي، در جهتي هماهنگ با آن سازمان بوده است و عناصر نفوذي سازمان به‌خوبي موفق شدند از گروه ساده‌لوح فرقان در جهت اهداف تشكيلاتي خود بهره گيرند. شواهدي حكايت از رابطه‌ سازماني گروه فرقان با سازمان مجاهدين خلق در دست است كه عبارت‌اند از:‌ الف) از نظر ايدئولوژي، گروه فرقان در انتشارات خود و تحليل‌هاي قرآني منتشره‌اش نشان داده است كه به‌طور دقيق در خط اين سازمان حركت مي‌كند. همان برداشت‌هاي مادي از مفاهيم اسلامي را كه سال‌ها و بارها از زبان اعضاي سازمان شنيده‌ايم، در نوشته‌هاي گروه فرقان نيز مي‌بينيم. ب) از نظر استراتژي نيز گروه فرقان همان مسيري را طي مي‌كند كه سازمان مجاهدين ترسيم كرده است. در رابطه با امام خميني هم به‌طور دقيق، همان برداشت‌هاي درون سازمان مجاهدين را دارد.»( موسوي اردبيلي، عبدالكريم، غائله‌ 14 اسفند 59 ظهور و سقوط ضدانقلاب، تهران: نجات، 1364، ص 68)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.