موضوع: "تفکرات فرهنگی"
نقش دولت و مردم در هویت ملی
چهارشنبه 96/05/11
در بحث هویت ملی و تقویت هویت ملی هم متن مردم نقش دارند و هم دولت و هم یک ضلع سوم را باید اضافه کنیم که عبارت است از نخبگان. اینها نقش بسیار مهمی دارند. علما، روشنفکران، اساتید دانشگاه، نویسندگان، هنرمندان و کسانی که به هر حال نخبه تلقی میشوند و در فرهنگ جامعه تاثیرگذارند آنها مستقل از دولت میتوانند نقش داشته باشند. پس این سه ضلع را باید در کنار هم ببینیم؛ مردم، دولت و نخبگان.
خب هر کدام از اینها به نوعی نقش خودشان را ایفا میکنند ولی از یک جهت دولت نقش بسیار برجستهای دارد که تقریبا بیبدیل ست و از جهتی نخبگان یک نقش بیبدیل دارند و از جهتی هم مردم.آن جهتی که دولت نقش دارد این است که به هر حال دولت بهعنوان نماینده و منتخب مردم، عهدهدار منابع مادی جامعه و قانونگذاری و ضابطهدهی در جامعه است. در اینجا دولت که میگوییم اعم از قوه مجریه است. دولت به معنای حاکمیت. یعنی مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه، نیروهای مسلح.
به هر حال ارکان حاکمیتی جامعه از جهتی نقش بیبدیل دارند و آنها هستند که میتوانند به مردم نقش بیشتری بدهند یا راه را برای مردم باز کرده و یا حتی مانعتراشی کنند. حتی نسبت به مردم در این بخش که میتوانند نخبگان را به میدان بیاورند و از آنان استفاده کنند نقش دارند. باید برای گرهگشایی در کار خودشان به دانشگاه و حوزه علمیه بها دهند. این نقش دولت بسیار هم مهم است و چه بسا نقش اول را در جامعه ما داشته باشد چرا که در این جامعه، حاکمیت، یک حاکمیت کاملا مردمی است و مردم به آن اعتماد دارند بنابراین نقش و رسالتش بسیار عمیقتر میشود.
مزمزه حرفها مزه شیرین میده
چهارشنبه 96/05/11
اهمیت توجه به گفتار
کلمه آفتاب را که می شنوی به یاد چه می افتی؟
به یاد آسمان ، مگه نه؟
به یاد خورشید؛ مگه نه؟
به یاد یک چشمه نور ، مگه نه؟
حالا اگر کسی به آخر همین کلمه آفتاب حرف “ه” اضاف کند، چه می شنوی ؟ چه می شود؟
آفتابه ، مگه نه؟
ببین ! گاهی یک حرف ، یک کلمه را از آسمان به کجا می کشد؟!
دوست من! تو مثال همین آفتاب را داری؛ گاهی یک حرف که نباید بگویی تو را از آسمان به زمین می کشد.
این کلام رسول خدا “ص"است که می فرمود: گاه فاصله یکی از شما تا بهشت به اندازه یک نیزه است ؛ یعنی دو قدم مانده تا بهشت ؛ اما حرفی را بر زبان می رانید که به اندازه صنعای یمن شما را دور می کند!
پس حرف ها را نخست مزمزه کنیم.
اول اندیشه وآنگهی گفتار…
مغلطه لفظ عشق در افراد ضددین و لائیک ...
یکشنبه 96/05/01
میرالمومنین(ع)
و من عشق شيئا أعشي بصره، و أمرض قلبه،
فهو ينظر بعين غيرِ صحيحة، و يسمع بأُذن غير سميعة
و هر کس به چيزي عشق ورزد، نابينايش مي کند
و قلبش را مریض کرده، با چشمي کم بینا مي نگرد،
و با گوشي کم شنوا مي شنود. خطبه 109 نهج البلاغه
بعضی به غلط عشق الهی را مطرح می کنند و آن را هم طرفینی می خوانند
در حالی که حتی ابن عربی سردسته منحرفین این صفت را برای خدا نمی پسندد
ما محب و مطیع خدا هستیم و خدا هم محب دهها دسته از بشر
اما حب حب است و عشق عشق و هر یک لوازم و عوارض و نتایج خود را دارد.
تنها جایی که در نهج البلاغه از عشق صحبت شده است..
براستی چرا قرآن کریم خالی از بیان و تکرار این موضوع است؟
آیا می دانید در تویتر که تحت اشراف افراد ضد دین و لائیک است
لفظ عشق با چند میلیارد بار تکرار جزو علاقه مندی های محوری و اصیل است؟
آیا این لفظ اندازه الاغ هم اهمیت نداشت که در قرآن تکرار شود؟
بله عزیزان دنباله روی از علاقه مندی های عام نوعی موازی کاری با تفکرات اسلامی است
اسلام دنبال محبت و تقوا و اطاعت و ولایت است.
عشق واژه ای مجعول و برای ایجاد مطالبی جذاب و بدلی به موازات دین و زیبایی های دینی است.
محبت برای ما کافی است. به حکمت قرآنی خداوند در تامین نیازهای بشر در تمام دوران ها اعتماد کنیم.