موضوع: "تفکرات فرهنگی"
میخواهم سرباز باشم نه سربار !
پنجشنبه 96/05/12
شهدا شرمنده ایم و..
و از این قبیل جملات !
کار کنیم و فعالیت تا شرمنده نباشیم ! کار کنیم و فعالیت تا سربار نباشیم ! با ارسال شهدا شرمنده ایم چیزی حل نمیشه !
.
.
این سوال واقعا آزار دهندست که وقتی اینهمه کار میشه کرد باز عده ای میگن ما برای ظهور و ترویجش چکار کنیم ! واقعا چند طراح حرفه ای عکس مهدوی داریم؟ چندتا کلیپ حرفه ای و جذاب در ماه برای امام زمان(عج) ساخته میشه ؟ چند سایت و وبلاگ و متن و مقاله نویس خوب دارن فعالیت میکنن؟ چند صفحه در شبکه های اجتماعی دارن تخصصی مباحث مهدوی رو پیش میبرن و هزاران مورد دیگه!
و وقتی که کسی نیست برای این کارها عده ای مجبور میشن هم سایت درست کنن و هم عکس طراحی کنن و هم کلیپ بسازن و عده ای هم همیشه تماشاچی !
تولید محتوا کنیم و پخش کنیم این محتواهارو . یکی از فعالیت های خوب همین پخش محتواست که بهش خیلی کم توجه میشه !
.
.
سبقت بگیریم از هم در این راه و عقب نیفتیم و فکر نکنیم که ما خوبیم و سایرین بد !
"بررسی موضوع بعثت بر اساس لوازم، علل، رفتارها و نتایج فرازمانی آن"(2)
پنجشنبه 96/05/12
بعثت، نقطه شروع حرکت عظیم مقابله جبهه حق با جبهه جاهلیت و باطل
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
جاهلیت اخری از نشانههایی بهره دارد که جاهلیت اولی بهرهمند بوده. اتفاقاً این نشانهها در جاهلیت اخری به شکل تشدیدشده دارد دیده میشود. به مدد فضای رسانهای که در جهان حاکم شده و فتنهای که صهیونیسم شکل داده، به شکل تشدیدشدهای دارد دیده میشود.
بنابراین اگر بپذیریم که بعثت ادامه دارد و آن چیزی که در مقابل بعثت است جاهلیت است، حقیقتاً این بحث یک بحث قرآنی است. واقعیت دارد. حقیقت دارد و امروز نبرد بین پیامهای بعثت و پیامهای جاهلیت در اوج خودش جریان دارد و دیده میشود.
اگر پیامبر اکرم یک نقطهای را برای آغاز حرکت در عالم شکل دادند و معرفی کردند و یک پرچمی را برافراشتند، آن پرچم هنوز به دست پیامبر اکرم است. نه در ذهن، نه در بحث، نه در فضای فلسفی، حقیقتاً همین پرچم امروز در دست پیامبر اکرم است. در دست پیامبر اکرم بوده. در زمان امام حسین باز هم این پرچم دست پیامبر اکرم بوده. در زمان ائمه معصومین باز هم این پرچم در دست پیامبر اکرم بوده و این ماجرا تا به سر منزل مقصود رسیدن با محوریت و قافلهسالاری حضرت شکل میگیرد و تا این جا شکل گرفته است.
این که امام حسین علیه السلام در هنگام وداع از پیامبر در مدینه، بعد از شهادت پیامبر اکرم، بعد از شهادت امیر مؤمنان، بعد از شهادت صدیقه طاهره و امام مجتبی علیه السلام، در سال شصت و یک هجری در هنگام وداع با پیامبر اکرم و حرکت به سمت قتلگاه این تعبیر را مطرح میکند که یا رسولالله، مرا با خودت قرار بده. او دارد حرکت میکند. او خودش کاروانسالار این حریم عظیم الهی است اما دستش را به سمت آسمان بلند میکند و تقاضای همراهی خودش با پیامبر اکرم را به محضر حضرت مطرح میکند، این حاکی از این است که پیامبر حضور دارد، وجود دارد، نظارت دارد و این کاروان عظیم با محوریت او به سمت این آینده مقدس در حرکت است. اتفاقاً در شهادت شهیدان هم همین دیده میشود. مثال آن ماجرای علی اکبر است دیگر، پیغمبر حاکم بر صحنه است. این موضوع در آیات سوره صف و توبه و فتح و دیگر آیات هم مشهود است.
اما ما همین بحث را از زاویه دیگری مورد مطالعه قرار بدهیم. یعنی بعثت را به عنوان یک نقطهای که گذشته نبینیم. به عنوان یک شروع ببینیم اما نه شروعی که در صدر اسلام و در فلان تاریخ مشخصی که دیده شده و امروز به نوعی سالروز آن است. نه این که این را بدون پشتوانه ببینیم. بیبنیم اصلاً جریان از کجا شروع میشود.
این بعثت یک اتفاق بود؟ این بعثت یک ماجرایی بود که مثلاً ریشه یک ساله و دو ساله داشت؟ این بعثت یک ریشه بیست ساله و سی ساله و چهل ساله داشت؟ باید پیامبر اکرم چهل سالش میشد و بعد ایشان مبعوث میشد؟ چون سن چهل سالگی سن پختگی مرد است؟ این استدلالهایی که مطرح میشود. ماجرا یک ماجرای فراتر است. ریشه در برنامههای خدای متعال در عالم دارد و بسیار اعجابآور است…
تدبیر امام رضا(ع) برای شکلگیری مدنیت شیعی در ایران
پنجشنبه 96/05/12
در محضر آیتالله میرباقری
«اگرچه جمعیت جامعه شیعه در زمان ولایت امام رضا(ع) از کثرت قابل توجهی برخوردار شده بودند، اما متفرق در دنیای اسلام بوده و مرکزیت خاصی نداشتند.
در چنین شرایطی بود که امام رضا(ع) به مرو هجرت فرمودند و تدابیری اندیشیدند که مأمون مجبور شد به بغداد کوچ کند. بخش دیگری از تدابیر تاریخی ثامنالحجج(ع) فراخواندن امامزادهها به سمت خراسان بود؛ هجرت این بزرگواران موجب شد تا مدنیت شیعه در ایران، حول امامزادهها شکل بگیرد.
شهرسازی در ایران، حول بیوت نور ائمه اطهار(ع) توسعه یافته است؛ یعنی، مردم به جای آن که حول آب و مرتع و علفزار خوب _مانند سایر اقوام و ملل_ جمع شوند؛ حول نسل نورانی نبی اکرم(ص) گردآمدهاند. از این روست که بنیان جامعه شیعه، علیالتقواست.»
کانون فتنه در جهان اسلام از نگاه امام خمینی
پنجشنبه 96/05/12
اگر از نگاه افراد ظاهر بین و غیر عمیق و یا از نگاه تحلیل گران و افرادی که بیرون از حوزه اسلام هستند به اوضاع کنونی جهان اسلام نگاه کنیم در چشم انداز اولیه چنین به نظر می رسد که جهان اسلام علاوه بر اینکه مشغول مبارزه ای سخت با دشمنان جهانی و استعمارگران می باشد در درون خود نیز مشکلاتی دارد که مهم ترین آن تفرقه و درگیری هایی است که بین خود مسلمانان دیده می شود و هر روز در گوشه و کنار جهان اسلام آثاری از این تفرقه و درگیری های درونی مشهود است . تفرقه و درگیری هایی که از یک سو از توان عمومی جهان اسلام در مقابله با دشمنان جهانی و استعمارگران می کاهد و از سوی دیگر سبب آسیب های فراوان فرهنگی سیاسی روحی و حتی اقتصادی در میان جوامع در ملل مسلمان می گردد. یک نمونه روشن از چنین وقایعی همان است که اخیرا اتفاق افتاد و در حرم مطهر دو امام بزرگوار شیعه (امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام ) بمب گذاری و تخریب عظیم صورت گرفت . همچنان که اشاره شد پدید آمدن وقایعی همچون بمب گذاری در حرم دو امام بزرگوار شیعه در ظاهر نتیجه تنش ها و درگیریهای درونی جوامع و فرق اسلامی است ولی اگر بخواهیم سطحی نگر نباشیم و به عمق مسائل و رویدادها بنگریم باید بپذیریم که درگیری ها و اختلافات درونی جوامع مسلمان نه تنها مساله جدا و متفاوتی از تقابل کلی جهان اسلام با استعمار گران نمی باشد بلکه صورت دیگری از همان تقابل و به عبارت دیگر دنباله تقابل اسلام با دشمنان می باشد زیرا در روزگاری که جهان اسلام با جهان کفر به رویارویی سرنوشت ساز مشغول است آن هایی که بر طبل درگیری های درونی جوامع و فرق اسلامی می کوبند و به تشدید اختلافات درونی مسلمانان می اندیشند هیچ ماهیتی غیر از وابستگی به اردوگاه دشمن ندارند و قطعا از عوامل آگاه و یا ناآگاه دشمنان محسوب می شوند.
نهضتی که امام خمینی آغازگر آن بود از همان ابتدا و در صورت ظاهر مواجه با دو دشمن شد. اول دشمنی که شناسنامه واقعی دشمن را داشت و دوم دشمنی که در ظاهر شناسنامه دشمن را نداشت و شناسنامه دیگری برای خود دست و پاکرده بود ولی ماهیت آن و نتایج رفتار و افکار آن به گونه ای بود که ماهیتش و شناسنامه اش غیرمنفک از شناسنامه و ماهیت دشمن نبود. اکنون هم که نهضت امام خمینی کاملا ابعاد جهانی یافته و چهارگوشه جهان اسلام به عرصه نبرد بی امان اسلام ناب محمدی و استعمارگران تبدیل شده است همان وضعیت باگستردگی بیشتر رخ نموده است و عوامل دشمن با ساختن شناسنامه جعلی برای خود سعی می کند بخش قابل توجهی از توان جوامع اسلامی را صرف درگیری ها واختلافات درونی مسلمانان بنماید و با این روش اوضاع را به نفع استعمارگران تغییر دهد.