بالاترین کمال آدمى
بالاترین کمال آدمى آن است که به ادب حق، مؤدّب شود، کمالات انسانى در او ظهور یابد، فطرتِ کمالخواهِ او به کمالِ مطلوب برسد و تا آنجا که مىتواند، منشأ خیرات گردد. در تعریف ادب گفتهاند:
الأَدَبُ کلُّ رِیاضَهٍ مَحْمُودَهٍ یَتَخَرَّجُ بهَا الإِنْسَانُ فى فَضِیلَهٍ مِنَ الفَضَائِلِ.[۱]
ادب، ورزیدنهاى ستوده] و دگرگون کردن حالت بد نَفْس به حالت نیک [است که انسان در پى آن، صاحب یکى از فضیلتها] ى اخلاقى و نَفْسى [گردد.
اگر انسان به ادب کمالى و صفاتى انسانى متصف نشود، و کمالات انسانى در او
ظهورننماید و به لطافت وجودى دست نیابد، در صورت انسانى فاسق جلوه مىکند که از محتواى انسانى بهدور است و از او جز تباهگرى، خشونتورزى و خونریزى، عملى برنمىخیزد.
عَدَمُ الأَدَب سَبَبُ کُلِّ شَرٍّ.[۲]
فقدان ادب سبب هر شر و بدى است.
امیرمؤمنان على (ع) بیشترین همتش بر این بود که موانع راه کسب کمالات انسانى را از پیش پاى مردمان بردارد و زمینه لازم براى رسیدن آنان به ادب کمالى را فراهم نماید؛ و این مسئله را از حقوق مردم مىدانست:
وَ لَکمْ عَلَى حَقٌّ، فَأَمَّا حَقُّکمْ عَلَى … تَعْلیمُکمْ کَیْلًا تَجْهَلُوا، وَ تَأْدِیبُکمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا.[۳]
شما را بر من حقّى است. بر من است … که شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم، تا بدانید.
على (ع) همگان را سفارش مىکند که بدین امر حیاتى قیام کنند و وجود خود را به ادب کمالى شعلهور سازند:
ذَکِّ قَلْبَکَ بالأَدَب کَمَا تُذَکِّى النَّارُ بالحَطَب.[۴]
قلب و وجود خود را با ادب شعلهور ساز و برافروز؛ چنانکه آتش با هیزم شعلهور و برافروخته مىشود.
نهجالبلاغه، آموزگار کمالات انسانى است. ازاینرو به مهمترین شاخصههاى ادب کمالى در آن پرداخته مىشود.
[۱] . الفیّومى، المصباح المنیر، ص ۹؛ العینى، عمده القارى( شرح صحیح البخارى)، ج ۲۴، ص ۲۳؛ حکیمى، ادبیات و تعهد در اسلام، ص ۳۹٫
[۲] . ابن أبىالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۲۵۸٫
[۳] . سید رضى، نهجالبلاغه، خطبه ۳۴٫
[۴] . ابن أبىالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۲۷۱؛ المحمودى، نهجالسعاده فى مستدرک نهجالبلاغه، ج ۵، ص ۹، خطاب به محمد بن حنفیه؛ و« أَذْک» آمده است.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/06/15 ساعت 07:16:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |