موضوع: "افشاگری"
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن (سند ۷)
شنبه 96/05/28
اعتراف به صحت حديث غدير
ترمذي از أبو طفيل
أبي سريحه و يا زيد بن أرقم (ترديد از شعبه است) از رسول خدا نقل كردهاند كه آن حضرت فرمود :
«هركس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .
اين حديث حسن و صحيح است
شعبه اين روايت را از ميمون بن عبد الله از زيد بن أرقم از رسول خدا صلي الله عليه واله نقل كرده است . أبو سريحه همان حذيفة بن أسيد غفاري صحابي رسول خدا است .الترمذي ، محمد بن عيسى أبو عيسى السلمي (متوفاي279هـ) ،
سنن الترمذي ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه ، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت .
محمد ناصر الباني بعد از نقل اين روايت میگويد :
أخرجه الترمذي و قال : «حديث حسن صحيح» .قلت : وإسناده صحيح على شرط الشيخين .
ترمذي آن را نقل كرده و گفته است كه اين روايت حسن و صحيح است و من میگويم كه سند آن با شرائطي كه بخاری و مسلم برای صحت روايت قائل هستند ، صحيح است.الألباني ، محمد ناصر ، سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مكتبة المعارف ـ الرياض .
ادامه دارد…
.:: Shia idea…دیدگاه شیعه ::.
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام از کتب اهل تسنن (سند ۶)
شنبه 96/05/28
يحيي بن جعده از زيد بن ارقم روايت كرده است :
” همراه رسول خدا صلّى الله عليه و آله به راه خويش ادامه یداديم تا به غدير خم رسيديم . در آنجا درختى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن درخت اشاره كرد و اصحاب زير آن درخت را تميز و مرتب ساختند و آن روز به اندازه اى هوا گرم بود كه ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز نديده بوديم .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود :
هيچ پيغمبرى مبعوث نمیشود مگر آنكه نيمى از مقدار زندگى پيغمبر پيشين خود را عهده دار میشود ؛ طولى نمیكشد ، دعوت الهى را اجابت میكنم و دو اثر گرانبار (يا گرانبها) در ميان شما به جاى میگذارم كه اگر از آنان پيروى نماييد، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من است.
سپس دست على عليه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه كسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى الله عليه و آله داناتر و سزاوارتر به جان و مال است، آنگاه فرمود:
بر هر كسی من ولايت دارم ، علی نيز مولای اوست.”
مستدرک علی الصحیحین ج3 ص613
ادامه دارد …
دلنوشته برای محسن حجیی
شنبه 96/05/28
سلام محسن حججی
چند روز است مرا بیچاره کرده ای!!
داشتیم زندگیمان را میکردیم، چه کارمان داشتی که وسط اینهمه سرگرمی آمدی و معادلات زندگی ما را خراب کردی؟!، ما دنبال فینال خنداننده شو بودیم، هنوز نیمی از ناهارمان تمام نشده بود به فکر تهیه شامی متنوع بودیم، اینکه بالاخره چه کسی در کاخ شهرداری تهران و اصفهان سلطنت می کند، سلفی های با خواهر موگیرینی چه شد؟، وزرای دولت از چه جناحی هستند، قیمت مرغ پایین آمد یا نه؟!!!، چند نفر را گیر بیاوریم و عضو اسنپ کنیم تا یک سفر رایگان گیرمان بیاید، با این نتیجه های کنکورمان چه رشته ای را انتخاب کنیم، ببینیم سرنوشت شهرزاد چه می شود، نگاه کنیم کی قیمت گلابی کمی پایین می آید تا بخریمش…
محسن جان
چرا معادلات زندگی ما را بهم ریختی؟!!
با خودمان که تعارف نداریم، ما همگی برای خودمان داریم مرثیه خوانی می کنیم، تو حقارت ما را بر ما نمایاندی، اینکه با ۲۵ سال سن چقدر بزرگی و به قول حامد عسکری اگر به تو می گویند مرد، ما “میم” مذکر هم نیستیم.
چند روز است بچه هایم را بغل نکرده ام، تا می گویند: بابا، خدا میداند بند دلم پاره می شود، مثل رگ های گلوی تو، لبهایت که به کویر ظهر عاشورا می ماند یک بند جلوی چشمانم رژه می رود، بعد از هر بار آب خوردنم وقتی میگویم: به فدای لب عطشان حسین، بیشتر از همیشه به دلم می نشیند، اینهمه صلابت در نگاه را از کجا آوردی؟
راستی این کفتار نامرد آبت داد و سرت را برید؟!
خدا کند نداده باشد تا بیشتر مثل اربابت شده باشی.
مدتی است خیلی کم مطلب می گذارم اما تو مرا بیچاره کرده ای، چقدر این عکس را دوست دارم، ساعت دو نصفه شب است و دارم اشک می ریزم و برای تو که نه، برای دلریش ریش خودم می نویسم.
ای معناگر انسانیت، ای پدری که وقتی پسرت زبان باز کند بابا گفتن هایش را از بهشت می شنوی، ای لب تشنه ای که دیشب به دست عباس و حسین سیراب شدی، ای عصاره فضایل ملت، ای تربیت یافته مکتب حسین و پیرخمین،
ما اسیران خاک را دعا کن.
دلنوشته فرزند رزمنده مدافع حرم
جمعه 96/05/27
آسمان می غرد…
زمین فریاد می زند…
عرش ندا می دهد…
تمام سواری بر اسبی سفید،
برای بلندای هستی ایستاده…
به خاکیان می نگرد…
بعضی به دنبال آب اند بعضی به دنبال نان،
بعضی به دنبال شراب اند عیش را نوش می کنند
و بعضی آنقدر ختم مفاتيح برداشته اند که یادشان رفته نمازشان قضا می شود
بعضی آنقدر یکی رادوتا و دوتا راچهارتا کرده اند که ده تاهم برایشان کافی نیست…
بعضی شده اند ماشین فقط کار….
به گونه ای خوی ماشینی گرفته اند که ماشین هم نزدشان لنگ انداخته…
گویی فقط برخی اند که صدای عالم را می شنوند…
آنان که چشم دوخته اند به دستان آقایشان،
که انگشت سبابه اش را به کجا اشاره می کند…
گویی این برخی ها که امثال ما بعضی ها
دیوانه می خوانیمشان…
ازاین باتلاق دنیا خوب بلدند بیرون بیایند ،
….. بایک یا علی…..
آنان که عباس گونه…
حسین وار…
پا برگلیم حفاظت از حریم امن ولایت می گذارند.
که شاید ، مادرشان گوشه چشمی به آنان نیز بیندازد.
این ها را گفتم تا بدانی این دیوانگان از جنس خاک ، فرشتگانی از سلاله پاک آسمان اند.
اگر بی هدف پای اینترنت نشستم چه اتفاقی مییافته؟
جمعه 96/05/27
اگر بی هدف
پای اینترنت نشستم
سر از اونترنت در میارم..
اگر بی هدف هم
توی شبکه های مجازی رفتم
به خودم اجازه میدم
هر جایی سر بزنم
و به هر کسی
اجازه میدم
تا به من سر بزنه و
وارد حریم خصوصیم بشه.
دیگه اونجاس که کم کم
دست به کار حرام میزنم
و حُرمت میشکنم و
کلام خدا رو میشکنم
تا دلِ کسی رو نشکنم
وااااااای
چه بشکن بشکنی راه میندازم
نتیجه اش هم این میشه که به زودی
دلِ خودم هم خواهد شکست
پس خدایا
کمکم کن تا
همیشه ، همه جا
با یک هدف مقدس
حرکت کنم تا ارزش و قِداسَتَم
حفظ بشه و حُرمتم شکسته نشه