موضوع: "افشاگری"
از انقلاب پابرهنگان تا مکتب نیاوران!
چهارشنبه 96/06/15
مکتب نیاوران مانند میدان انقلاب که با دانشگاه تهران شناخته میشود، پاستور که با دولت عجین شده است، مکتب نیاوران هم یک سبک زندگی است، سبک زندگی از جنس ژن خوب، دختر مظلوم وزیر، بنز و مازراتی، چادرهایی با جنس پارچه حریر و ترکیب یقه دیپلمات و سر آستین
«پابرهنگان» را همه میشناسند، همانهایی که سال 57 برای تحقق آرمان انقلابی خود و به امید روزهای بهتر، بر رژیم سلطنتی حاکم شوریدند. اهداف اصلی آنها در آن زمان استقرار استقلال، عدالت و آزادی بود که نهایتا تبلور انقلاب پابرهنگان به نام جمهوری اسلامی محقق شد.
هر چقدر مفهوم انقلاب پابرهنگان شفاف و ملموس است، سخن گفتن درباره نیاوران سخت است، مخصوصا وقتی پای یک مکتب هم در میان باشد؛ مکتبی که پدیدآورندگان آن همان پابرهنههای انقلابی چهل سال پیش باشند.
برای پاسخ به این سوال که آیا پا برهنگان انقلاب، نیاوران نشین شده اند؟ یا نیاوران محل زندگی پابرهنههای انقلابی شده است؟، ابتدا باید پرسید نام مکتب نیاوران از کجا آمده است؟
نام مکتب نیاوران هیچ ارتباطی با ساختمان تشخیص مصلحت ندارد، مکتب نیاوران مانند میدان انقلاب که با دانشگاه تهران شناخته میشود؛ پاستور که با دولت عجین شده است؛ مکتب نیاوران هم یک نوع نگاه است؛ نگاه از بالا به پایین؛ یک سبک زندگی است؛ سبک زندگی از جنس ژن خوب، دختر مظلوم وزیر، بنز و مازراتی، چادرهایی با جنس پارچه حریر و ترکیب یقه دیپلمات و سر آستین!
در راس تئوری پردازان مکتب نیاوران مسعود نیلی حضور دارد و در این مسیر محمد علی نهاوندیان، رضا صالحی امیری، عباس آخوندی، مسعود کرباسیان و طرفدارانشان آنها را یاری میکنند.
*عدالت یا توسعه مسئله این است!
با وجود اینکه اغلب ایده پردازان مکتب نیاوران، روزی خود جزو پابرهنگان بودند و سینه میدریدند برای عدالت، امروز ورق برای آنها برگشته است.
یعنی پس از اینکه سهم خود را از عدالت، به اسم انقلاب گرفتند حالا به دنبال توسعه هستند، فارغ از اینکه کشور هنوز تشنه عدالت است، منطق آنها هم این است که عدالت بدون توسعه، یعنی تقسیم فقر، ایضا که درست هم میگویند، اما هیچوقت نگفتند توسعه بدون عدالت هم میشود اختلاف طبقاتی؛ میشود شکاف طبقاتی، میشود دره طبقاتی، میشود آینه بغل ماشین شما پس انداز سی ساله ما و در یک کلمه میشود حال روز امروز تهران و شهرهای بزرگ.
دولت یازدهم مانند تمام دولتهای پس از انقلاب به دنبال بزرگ کردن کیک اقتصاد بود و الحق و الانصاف که با رشد 12 درصدی توانست این کیک را به بزرگترین شکل ممکن تبدیل کند.
عقل اقتصادی حکم میکند با بزرگتر شدن یک کیک، سهم مصرف کنندگان آن هم بیشتر شود، اما داستان اقتصاد ایران به شکلی دیگر است، با وجود رشد اقتصادی، ضریب جینی یا همان شاخص توزیع درآمد هم افزایش پیدا کرده است که نشانگر فقیرتر شدن فقرا و ثروتمند شدن اغنیا است.
ضریب جینی از سی و شش دهم درصد در سال 90 و 91، به سی و هشت دهم در سال 93 و به سی و نه دهم در سال 94 درصد رسیده است که به عقیده کارشناسان این روند در امسال نیز ادامه خواهد داشت.
به این ترتیب هر آنچه کیک اقتصاد ایران بزرگتر و بزرگتر شود، اگر عدالت رعایت نشود به حال اقشار کم درآمد هیچ تاثیری ندارد، زیرا نسبت سهم درآمدی آنها نسبت به گذشته تغییری نداشته است.
*فاصله مکتب نیاوران تا مکتب جماران*
با وجود اینکه فاصله جغرافیایی نیاوران تا جماران زیاد نیست، اما بین مکتب نیاوران تا مکتب جماران فرسنگها فاصله وجود دارد.
نگاه اقتصادی امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی، نفی تبعیض، حمایت از مستضعفین و رسیدن به عدالت اقتصادی است:
«سرچشمۀ همۀ مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آنها باشد. و آنها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها میکنند، رفتار عبید با موالی باشد؛ تمام افکارشان متوجه به این مسائل است.
باید حتماً چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران، در تهران، در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم ـ عرض میکنم که ـ نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا. و اینها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت میدانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالی میدانستند، به قدرتهای دیگر میدانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند.» (1361/6/7) ایشان در جایی دیگر می فرمایند: «همه آرمان و آروزی ملت و دولت و مسولین کشور ما است که روزی فقر و تهیدستی از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزیز و صبور و غیرتمند کشور از رفاه
در زندگی مادی و معنوی برخوردار باشند.» صحیفه امام” ج 20 ص 340
اینها بخشی از نگاه امام خمینی(ره) به موضوع عدالت، توسعه و سبک زندگی مسئولان است، حال با شاخص قرار دادن بیانات امام راحل، ارزیابی عملکرد دولتمردان راحتتر میشود؛ دولت مردانی که ابایی از زندگی اشرافی، آقازادگی، حقوقهای نجومی و نمایش آن برای مردم ندارند.
اقداماتی که همه و همه برآمده از تفکر، مقدم بودن توسعه بر عدالت یا همان مکتب نیاوران نشات گرفته است، این مکتب که واکسینه شده لیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد است ابایی از این ندارد که بگوید له شدن مستضعفان زیر چرخ توسعه امری بدیهی است، همانند قانون جنگل، درندگان، حیوانات اهلی را میدرند./
مراقبت آگاهانه یا مراقبت پلیسی...
دوشنبه 96/06/13
ممكن است بچه ها مورد آزار_جنسی قرار بگيرند. اگر كودكي مورد اين آزار قرار گرفت مهمترين كار حمايت كامل از او است. مطلقاً در مورد او اعمال خشونت نكنيد. بچه ها را نبايد به خاطر سوء استفاده ي جنسي مجازات هاي شديد كرد و مطلقاً نبايد ترس و وحشت ايجاد كرد حتي بايد چند برابر بيشتر از او حمايت كرد تا به امنيت برسد. بچه هايي كه آزار جنسي ديده اند و دچار خشونت والدين مي شوند، در آينده خود طعمه هايي مي شوند كه مورد حمله قرار خواند گرفت.
اگر كودكي مورد آزار جنسي قرار گرفت بدون خشونت بايد از او حمايت شود تا ترميم شود حتي به روانپزشك مراجعه شود تا دستورالعمل داشته باشيم كه آثار سوء آن در طول زمان ترميم شود. در اين مواقع بايد حمايت تام و كمال كنيم تا اعتماد كودك به والدين حفظ و حتي تشديد شود.
بايد حواسمان به فرزندمان باشد و مراقبت آگاهانه از آن ها داشته باشيم. بچه ها را به امان خدا رها نكنيم. در مهماني يا پارك و هر جاي ديگر بايد هر لحظه بدانيم كودك ما كجاست؟ چه اتفاقي دارد مي افتد؟ حتي اگر چند كودك در اتاق با هم باشند بايد مراقبت آگاهانه داشته باشيم. نه مراقبت پليسي و كارآگاه بازي، اين گونه مراقبت منجر به عدم اعتماد مي شود.
استاد_سلطانی
آزادی به سبک غرب
دوشنبه 96/06/13
آزادی در غرب ، یعنی آزادی شهوت ، آزادی هوای نفس ……
بر اساس مکتب لیبرالیسم غرب ، انسان آزاد است از هر چیزی که لذت میبرد استفاده کند …….هیچ خط قرمزی برای لذتجویی انسان غربی وجود ندارد……..
اینکه می گویند بگذارید زنان آزاد باشند ، برای مردان غربی است…..تا به هوسرانی خودشان بپردازند…..وگرنه کسی دلش برای زن نسوخته…….حتی غربیها زن را گنهکار می دانند و تجاوز به زن را نوعی پاک شدن آنها از گناه می دانند!!!
آزادی در غرب یعنی آزادی مشروبخواری ، فساد و تجاوز جنسی ، قماربازی ، و خانه های فساد …….
آیا این آزادی به نفع بشریت است؟!!
خیر…….
این آزادی در نهایت به نابودی نسل بشر منتهی میشود و این خواسته شیطان رجیم است.
دین آزادی را محدود و مشروط می کند……نه بخاطر ظلم به انسان…..بلکه برای نجات انسان و حفظ نسل بشریت.
لذا در قوانین و مقررات اجتماعی اندکی سختگیری کرده تا انسان از حدش خارج نشود و خودش را کنترل کند.
چرا رهبری جلوی مفاسد اقتصادی و اختلاسها را نمی گیرد ؟! آیا ایشان وظیفه ای در اینمورد ندارد ؟!!
دوشنبه 96/06/13
جواب:
در کشور ما قانون اساسی حرف اول و آخر را میزند. ولایت فقیه یا همان رهبر معظم انقلاب نیز در چارچوب قانون اساسی عمل می کند و نمیتواند و نباید خارج از قانون اساسی عمل کند. یعنی رهبری نمیتواند همه را به اجرای قانون اساسی دعوت کند و سپس خودش قانون شکنی کند!!
در قانون اساسی ایران مبارزه با مفاسد اقتصادی و اختلاسها کار رهبری نیست. بلکه بعهده دولت ، مجلس و قوه قضاییه است.
در تمامی دستگاههای دولتی واحد نظارت و بازرسی وجود دارد که اگر درست عمل کند احتمال وقوع دزدی و اختلاس بسیار کمتر است.
در مجلس ، دیوان محاسبات وجود دارد که باید نحوه هزینه کرد دولت در بودجه تصویبی را بررسی کند و تخلفات دولت را رسیدگی کند.
سازمان بازرسی کل کشور هم وظیفه مهمی در بازرسی از ادارات دولتی ، بانکها و… دارد تا اگر تخلفی صورت گرفت برخورد کنند.
مفاسد اقتصادی در کشور ما یک زنجیره طولانی دارد که بهم ارتباط دارند. ساختار معیوب سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی اقتصادی ما در طول زمان و بتدریج راه را برای رانتخواران و مفسدان اقتصادی باز کرده است.
در اینحا مجلس شورای اسلامی با تصویب قوانین بازدارنده نقش مهمی دارد. قوه قضاییه در نحوه برخورد با مفسدان اقتصادی و مجازات آنها نقش مهمی دارد.
وقتی اکثر این دستگاههای دولتی دچار نقص هستند آیا توقع داریم که رهبری شمشیر کشیده و یک تنه به مبارزه با مفاسد اقتصادی بیاید.
آنوقت می گویند رهبری دیکتاتور است. رهبری قانون شکن است. رهبری نمیگذارد ما کارمان را کنیم. اصلا ما برویم کنار رهبری خودش مملکت را اداره کند و……
اگر دقت کنیم رهبر معظم انقلاب دایما به دستگاههای مسؤل تذکر میدهد ، راهنمایی و ارشاد می کند ، اخطار میدهد ، اما ……چندان توجهی نمیشود و مدیریتها غیرفعال ، کند ، خسته و غیر انقلابی عمل می کنند و حرف رهبری بر زمین میماند.??
چرا رهبری جلوی مفاسد اقتصادی و اختلاسها را نمی گیرد ؟! آیا ایشان وظیفه ای در اینمورد ندارد ؟!!
دوشنبه 96/06/13
جواب:
در کشور ما قانون اساسی حرف اول و آخر را میزند. ولایت فقیه یا همان رهبر معظم انقلاب نیز در چارچوب قانون اساسی عمل می کند و نمیتواند و نباید خارج از قانون اساسی عمل کند. یعنی رهبری نمیتواند همه را به اجرای قانون اساسی دعوت کند و سپس خودش قانون شکنی کند!!
در قانون اساسی ایران مبارزه با مفاسد اقتصادی و اختلاسها کار رهبری نیست. بلکه بعهده دولت ، مجلس و قوه قضاییه است.
در تمامی دستگاههای دولتی واحد نظارت و بازرسی وجود دارد که اگر درست عمل کند احتمال وقوع دزدی و اختلاس بسیار کمتر است.
در مجلس ، دیوان محاسبات وجود دارد که باید نحوه هزینه کرد دولت در بودجه تصویبی را بررسی کند و تخلفات دولت را رسیدگی کند.
سازمان بازرسی کل کشور هم وظیفه مهمی در بازرسی از ادارات دولتی ، بانکها و… دارد تا اگر تخلفی صورت گرفت برخورد کنند.
مفاسد اقتصادی در کشور ما یک زنجیره طولانی دارد که بهم ارتباط دارند. ساختار معیوب سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی اقتصادی ما در طول زمان و بتدریج راه را برای رانتخواران و مفسدان اقتصادی باز کرده است.
در اینحا مجلس شورای اسلامی با تصویب قوانین بازدارنده نقش مهمی دارد. قوه قضاییه در نحوه برخورد با مفسدان اقتصادی و مجازات آنها نقش مهمی دارد.
وقتی اکثر این دستگاههای دولتی دچار نقص هستند آیا توقع داریم که رهبری شمشیر کشیده و یک تنه به مبارزه با مفاسد اقتصادی بیاید.
آنوقت می گویند رهبری دیکتاتور است. رهبری قانون شکن است. رهبری نمیگذارد ما کارمان را کنیم. اصلا ما برویم کنار رهبری خودش مملکت را اداره کند و……
اگر دقت کنیم رهبر معظم انقلاب دایما به دستگاههای مسؤل تذکر میدهد ، راهنمایی و ارشاد می کند ، اخطار میدهد ، اما ……چندان توجهی نمیشود و مدیریتها غیرفعال ، کند ، خسته و غیر انقلابی عمل می کنند و حرف رهبری بر زمین میماند.??