تئوري توطئه يا توهم توطئه؟


تئوري توطئه يا توهم توطئه را شرح داده و بگوييد چه اختلالاتي باعث ان ميشود؟
با سلام، تئوري توطئه يا توهم توطئه يكي از تئوري‌هاي مطرح در بين نظريه‌پردازان و تحليل‌گران سياسي است كه علاوه بر رواج در بين بسياري از سياستمداران و صاحبان قدرت، بسياري از افراد جامعه نيز در تحليل‌هاي عاميانه خود آن را به كار مي‌گيرند؛ به‌گونه‌اي كه به فرهنگ سياسي در جامعه تبديل شده است.
از اين تئوري تعاريف متعددي ارائه شده است كه حاصل همه اين تعاريف اين است كه تئوري توطئه نظريه‌اي است كه حوادث تاريخي و تحولات آشكار اجتماعي را محصول مستقيم دسيسه‌هاي پشت پرده‌ي گروهي معدود از توطئه‌گران مي‌داند و فرض را بر اين مي گذارد كه دست‌هاي آشكار ـ و بيشتر ـ پنهان رقم زننده مقدرات فرد، جامعه و يا يك ملت هستند. اين نوع تبيين معمولا داراي سه ويژگي بنيادي است كه بارزترين آن انتساب حوادث به عوامل خارجي است؛ خواه اين عامل خارجي يك قدرت بيگانه باشد يا يكي از احزاب و جناح‌هاي رقيب باشد. ويژگي ديگر اين تئوري فراگيري آن نسبت به همه حوادث سياسي و اجتماعي و حتي فرهنگي و مذهبي است. از ديدگاه طرفداران اين تئوري همه انقلاب‌ها، شورش‌ها، جنگ‌ها، عقب‌ماندگي‌ها و وابستگي‌هاي سياسي و اقتصادي، ترورهاي سياسي و كمبودهاي اقتصادي و… را دست پنهان بيگانه كارگرداني مي‌كند. ويژگي ديگر اين تئوري فقدان استدلال و تحليل علمي در آن است. همه كساني كه بر اين اساس به تحليل حوادث مي‌پردازند بسياري از وقايع اجتماعي را بدون كاوش‌هاي علمي‌ و كشف علل حادثه به توطئه ديگران نسبت مي‌دهند به‌طوري كه گويا حوادث عالم به غير از توطئه نمي‌تواند علل ديگري داشته باشد. به عنوان نمونه در تبيين علي انقلاب‌ها هوادران انقلاب يا كساني كه از آن سود جسته‌اند انقلاب را به قيام دليرانه توده‌هاي ناراضي مردم نسبت مي‌دهند ولي مخالفان انقلاب‌ها و محافظه‌كاران سياسي غالبا علت انقلاب را به دست پنهان و توطئه‌گر بيگانه نسبت مي‌دهند و فراماسون‌ها و صهيونيزم بين‌المللي و كارتل‌هاي نفتي و دستگاه‌هاي جاسوس و ابرقدرتها يا تركيبي از آنان را عامل وقوع انقلاب مي‌دانند.
به اعتقاد برخي‏ صاحب‏نظران، تئوري توطئه در خاورميانه، بيش از ديگر مناطق جهان و در ايران بيش از كشورهاي‏ ديگر خاورميانه مطرح است. در ايران اين نوع تفكر را «دايي جان ناپلئوني» مي‌نامند كه برگرفته از رمان و مجموعه تلويزيوني معروفي به اين نام است. به‌طور كلي دو رويكرد افراطي و منطقي در زمينه تبيين پديده‌هاي سياسي و اجتماعي ايران بر اساس توطئه و دخالت بيگانگان وجود دارد. در رويكرد افراطي اولويت دادن به نقش عوامل خارجي به صورت مطلق در نظر گرفته مي‌شود. بر اين اساس تمامي‌ رويدادها، عزل و نصب‌ها، تغيير دولت‌ها و حتي جنبش‌هاي بزرگ انقلابي در ايران از جمله انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي ‌1357 از ابتدا تا انتها به وسيله بيگانگان طراحي گرديده و توسط عناصر داخلي آنان به اجرا درآمده است. از اين ديدگاه هر اتفاقي، حتي بي‌اهميت‌ترين اتفاقات، برخاسته از تباني و توطئه‌چيني قدرت‌هاي خارجي است و دست‌هاي پنهان پشت پرده آن را ترتيب داده‌است. اما با رويكرد متعادل و منطقي، رويدادهاي مهم و برجسته بر اساس دخالت موثر و تعيين‌كننده‌ عواملي داخلي تحليل مي‌شود و در سطح پايين‌تري براي عوامل خارجي نيز استقلال و تأثير قائل است.
علل گرايش به تئوري توطئه
گرايش به كاربرد اين تئوري در تحليل‌هاي سياسي و اجتماعي در دو سطح عام و خاص قابل بررسي است. به طور عموم كساني كه به اين نوع تحليل روي مي‌آورند به منظور فرافكني و توجيه عدم موفقيت‌هاي خود مي‌باشد. بسياري از حاكمان نالايق شكست‌ها، عقب‌ماندگي‌ها و مشكلات دروني‌شان را با فرافكني به جوامع بيروني و عوامل خارج از مرزهاي ملي نسبت مي‌دهند. سياستمداران فعال در حوزه قدرت غالبا از آن به عنوان سپر بلا و يا ضد حمله‌هايي عليه مخالفان بهره مي‌گيرند. به علاوه رژيم‌هاي سركوبگر براي حذف و نابودي مخالفان، آنان را بر پايه ترويج توطئه‌گرايي در ميان جامعه به آساني به بالاترين جنايات سياسي مانند خيانت، جاسوسي و براندازي خارجي متهم نمايند. در كنار عللي مانند توجيه ضعف‌هاي داخلي و سركوب مخالفان، اهداف ديگري مانند ساده كردن تحليل حوادث و ايجاد حالت اقناع و كاستن از انتقاد به بهانه‌ي بهره‌گيري بيگانگان مي‌تواند از علل گرايش دولت‌ها و گروه‌هاي سياسي و تحليلگران اجتماعي وابسته به آنان به تئوري توطئه باشد.
اما به طور خاص و در مورد ايران، علل و زمينه‌هاي مختلفي براي توطئه‌پنداري وجود دارد. عوامل مؤثر در جذابيت توهم توطئه در فكر ايراني را مي‌توان در عوامل سياسي، فرهنگي و رواني ـ اجتماعي بررسي كرد، اما در اين ميان نقش عوامل سياسي بسيار برجسته و ديگر عوامل، مكمل و تقويت‌كننده‌ي عوامل سياسي هستند.
مهم‌ترين علل و زمينه‌هاي توطئه‌پنداري در ايران عبارتند از:
1. فرار عمدي از بحران براي گروهي كه انديشه‌هاي آرماني را اعلام مي‌نمايند ولي از عملي كردن اين انديشه‌ها ناتوان هستند. در اين موارد تنها راه حل براي توجيه ناسازگاري آرمان‌ها با واقعيات بيروني جامعه تمسك به عوامل بيروني به عنوان مانع دستيابي به آرمان‌ها مي‌باشد.
2. اطلاعات محدود، سانسور و فقدان آزادي بيان و تعامل آزادانه آراء و عقايد گوناگون نيز موجب آسيب‌پذيري مردم در برابر شايعات گوناگون توطئه‌پردازان مي‌شود.
3. ساختارهاي قدرت مطلقه در ايران و استبداد سياسي.
4. برخي عوامل تاريخي و جامعه‌شناختي نظير سابقه تاريخي دخالت و نفوذ سياسي قدرت هاي خارجي در ايران.
5. فقدان روحيه كندوكاو در تحقيقات اجتماعي ـ تاريخي نيز كمك زيادي به شكل‌گيري اين فرهنگ و باور اجتماعي نموده و فرهنگ سياسي جامعه به طور فزاينده‌اي متاثر از ذهنيت توطئه‌اي در تمامي‌ ابعاد گرديده است.
برخي از نويسندگان علل دوام تئوري توطئه را علي رغم ضعف‌هاي بارز در مباني روش‌شناختي در آن، وجود حجم بالايي از اسناد تاريخي مبتني بر دسيسه‌ها و توطئه‌گري‌ها در ايران است. همچنين نقاط قوت اين تئوري در قبال تئوري‌هاي ساختارگرايانه كه صرفا خود را منحصر در حصار تنگ ساختارهاي اجتماعي نموده‌اند از ديگر علل تقويت‌كننده اين تئوري مي‌باشد. افرادي مانند مهدي بازرگانان‏، ماروين‏ زونيس‏، گراهام فولر و دانيل پاييز نيز به عامل‏ «دخالت قدرت‏هاي خارجي»در ترويج تئوري‏ توطئه در فرهنگ سياسي معاصر ايران اشاره‏ دارند.
نقد تئوري توطئه
تئوري توطئه از مباحث «تبيين علي» در علوم انساني و اجتماعي است كه به دنبال يافتن علت براي رويدادهاي اجتماعي است، لكن در اين راستا ره به خطا برده و همه علت‌ها را به توطئه منتهي مي‌كند. اينگونه تحليل‌ها بدون توجه به عوامل داخلي زمينه‌ساز توطئه خارجي و نقش نيروهاي اجتماعي، هيچ‌گونه جايگاهي براي رقابت، حوادث عادي و طبيعي و كنش و واكنش انسان‌ها و جوامع در سطوح عقلاني و عاطفي در نظر نمي‌گيرند. در حاليكه ماهيت بسياري از حوادث و مسايل سياسي و اجتماعي اين‌گونه است كه ارتباط تنگاتنگي با ساير پديده‌هاي اجتماعي و با بسترهاي تاريخي دارد. بنابراين منحصر دانستن علل و عوامل پيچيده پديده‌هاي مختلف اجتماعي در توطئه بيگانه روشي نادرست است كه امكان درك و تبيين صحيح از تحولات و رويدادهاي اجتماعي را از بين مي‌برد. البته رد تئوري توطئه بدين معنا نيست كه اساسا هيچ توطئه‌اي در هيچ موردي در كار نيست و آنچه كه توطئه خوانده مي‌شود همه خواب و خيال و توهم است بلكه منظور آن است كه در تبيين‌هاي علي از حوادث سياسي و اجتماعي بايد ابعاد و جنبه‌هاي گوناگون را به صورت علمي ‌مورد بررسي قرار داد. در برداشت علمي، «توطئه» به عنوان فرضيه‌اي در نظر مي‌آيد كه قابل رد يا اثبات است و در پرتو داده‌هاي عيني و اسناد و مدارك تاريخي و بدون جانبداري عاطفي مورد بررسي و تحليل علمي‌ قرار مي‌گيرد و از اين رو قابل اثبات و يا رد و انكار است. اما با نگاه جزم‌گرايانه و غيرعلمي‌ راهي جز توطئه بيگانه براي تبيين حوادث وجود ندارد.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- آبراهاميان، يرواند؛ و اشرف، احمد؛ و همايون كاتوزيان، محمدعلي؛ جستارهايي درباره تئوري توطئه در ايران، ترجمه محمدابراهيم فتاحي، تهران، نشر ني، 1382، چاپ اول.
2- كاشي، غلامرضا؛ تئوري توطئه يا فرايندهاي پنهان سياسي، فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ش 3، پاييز 1376.
3- تربتي، سروناز؛ تئوري توطئه، تهران، گفتمان، چاپ اول، 1378.
4-غفاري هشجين، زاهد؛ «نقش نيروهاي بيگانه در پاگيري و گسترش تئوري توطئه در ايران از مشروطيت تا انقلاب اسلامي»، اطلاعات سياسي اقتصادي، 29 شهريور 1382، سال 17، ش 191ـ 192.
5- رمزي، رابين؛ تئوريهاي توطئه، ترجمه احمد سيف، تهران، فصل سبز، چاپ اول، 1382.

برای کسی که بهترین مکانش پارتی است، من چگونه از لحظاتم که در هیات سپری شده بنویسم..؟!



برای کسی که بهترین سفرش تایلند و ترکیه س..
من چگونه از عاشقانه های بین الحرمین بگویم …؟!
چگونه از شب های حرم …
از #صحن_انقلاب …از سکوت اروند بگویم …؟!
.
.
برای کسی که عمیق ترین عشقش دوست_دختر یا دوست_پسر یه که هرروز با یکی میگرده …
من چگونه از عاشقانه_های_دونفره زوج های مذهبی بگویم..؟!؟ چگونه از تعهد زوج های مذهبی بگویم؟؟
.
.
برای کسی که مدام به فکر اینه که چه آرایشی بکنه و لباسی بپوشه که بیشتر جلب توجه کنه …
چگونه بگویم که چقدر لذت دارد که بین لباس هایت دنبال چیزی بگردی که جلب توجه نکنه …؟!
.
.
برای کسی که شاخص ترین شخصیت براش مانکن های غربیست …
من چگونه از بزرگی و مردانگی شهدا بگویم …؟!
.
.
برای کسی که قشنگ ترین نوا براش موزیکه …
من چگونه توضیح بدهم که با گوش کردن نوای حسین حسین…
با گوش کردن مداحی اهل بیت و شهدا چه حال خوشی پیدا میکنم…؟!
.
.
برای کسی که بهترین مکانش پارتی است. . .
من چگونه از قشنگترین لحظاتم که در هیات سپری شده بنویسم..؟!
.
.
به کسی که چشمش مدام دنبال ناموس مردم است
من چگونه توضیح بدهم که کنترل_نگاه علاوه بر سختی اش چه لذت عمیقی دارد….؟!
.
.
برای کسی که نهایت روشنفکری اش تقلید از غربه
من چگونه از زیبایی سبک_زندگی_اسلامی بگویم …؟!
.
.
زیباترین زیبایی دنیا مذهبی_بودنه ….
با_خدا بودنه…
به دنبال تقوا بودنه ….
.

تقدیمت میکنم یا باقرالعلوم


دله بی تاب دیگه شد آب

که تو آفتاب نه سایبونی داره

نه یه خادم نه یه زائر

نه کنارش یه روضه خونی داره

امون ای دل

 

یه عده هستن یه گوشه منتظر نشستن،یه آخوندی یه ریشویی کار اشتباهی بکنه، اینا سریع از اسلام متنفر بشن

مثلا یه مداح اشتباه کرد، اینا مثل اسکرین سیور که تا موس و تکون میدادی محو میشد! … اینا هم به همون سرعت از اسلام متنفر میشن! … فقط من نمیدونم چرا از چیزهای دیگه متنفر نمیشن!

مثلا کرور کرور فیلم و سند از فساد اخلاقی و اوردوز و مست لایعقل کردن تو کنسرت بعضی از مثلا سلبریتی های این ور آبی و اون ورآبی اگه منتشر بشه هیچ کس ازشون متنفر نمیشه!
تا یه کلیپی در میاد که یه پلیس با خشونت یه خلافکار و میکنه تو ماشین،سریع پونصد نفر از اسلام متنفر میشن!

بعد هزاران کلیپ از خشونت پلیس آمریکا منتشر میشه که شهروند سیاه پوست و وسط خیابون به گلوله میبندند یا با شوکر برقی بچه رو میگیرن هیچکس متنفر نمیشه! صف ویزا هم شلوغ تر میشه!

فقط کافیه یه ماشین پلاک دولتی چراغ قرمز رد کنه!
پشت چهار راه ۱۶ نفر از اسلام متنفر میشن!
بعد شرکت های خصوصی تو دبی وقتی دنبال منشی خانم میگردن، قبل از رزومه باید عکس برهنه بفرستی شاید استخدامت کنن!
فقط نمیدونم اینجا چرا کسی متنفر نمیشه!
?صبح تا شب اگه تو ولنتاین و هالوین و کریسمس و کوفت و زهر مار صدای دابس دابس و ساب ووفر دی جی ننه قمر تو مخشون باشه کسی اذیت نمیشه!
کسی هم متنفر نمیشه
ولی به مجرد اینکه سالی یه بار تو محرم صدای روضه بره خونه همسایه یه محله از اسلام متنفر میشن!
?یه پیمانکار ریشوی شهردای اگه بساط یه دست فروش خراب نکنه، مغازه دارها زنگ میزنن سد معبر شهرداری که: “مالیاتشو ما میدیم سودش برای ایناست ! ” شروع میکنن به متنفر شدن از اسلام!
ولی صدها جوان رعنا و رشید #مدافع_حرم، اگه ترک خانواده کنند و برای ایجاد امنیت شهید بشن، یا برای پول رفتن یا کلا نباید میرفتن!

?روزی صدتا پورشه و مازراتی و لکسوز اگه کنار خیابون ترمز بزنن و دختر مردم و سوار کنن و ببرن تو باغ خارج شهر و مثل گله کفتار بیوفتن به جونش از اینا متنفر نمیشن!
ولی همین که ماشین بسیج یا پلیس امنیت یه خانمی و به خاطر #هنجار_شکنی یا عدم رعایت قانون مملکت ببره کلانتری یه تعهد بگیره!… آقا همینجوری گله گله روشنفکر شروع میکنن به متنفر شدن از اسلام!
اصلا بعضیها مثل سنسورهای موزه که تکون بخوری آلارم میده منتظرن یکی تکون بخوره اینا از اسلام متنفر بشن!

 

تفاوت مصلحت در انديشه سياسي اسلام با مصلحت در مكاتب سكولاريستي چيست؟

مفاهيم مشابه مصلحت را بررسي كنيد؟
(مصلحت) از ماده(صلح) گرفته شده و(صلاح) به معنايِ(ضد فساد) است. لذا(مصلحت) يعنى(صلاح) كه جمع آن(مصالح) مى باشد. اصلاح نيز به معناى (راست نمودن و به راه آوردن امر و يا چيزى است, آن هم بعد از آن كه از راه به در شده و دچار فساد گرديده است). [در لسان العرب اين مثال آمده كه](اصلح الدّابه)(يعنى در حق چارپا نيكى كرد و او را به سامان ساخت). و(صلح) به معناى(سلم) آمده است.در اين ارتباط نگاه كنيد به ماده(صلح) در:
ـ لسان العرب, ابوالفضل جمال الدين محمدبن منظور(بيروت, دارصاد);
ـ المفردات في غريب القرآن, الراغب الاصفهانى;
ـ القاموس المحيط, فيروز آبادى, المطبعةاليمنية بمصر, د.ت. بديهى است كه محور اصلى اين واژه و مشتقات آن عبارت است از(نفع) و(فرق نمى كند كه اين نفع از طريق تلاش براى فرد حاصل آمده باشد, مثل اكتسابِ فوايد و لذايد, و يا اين كه از طريق دورى كردن و پرهيز نمودن از چيزى به دست آمده باشد; مثل اين كه فرد خود را از شرّ مضار و يا رنج هايى به دور دارد). د. محمدسعيد رمضان البوطى, ضوابط المصلحة فى الشريعة الاسلامية(بيروت, مؤسسه الرسالة, ط5, 1986)ص23.
به همين خاطر است كه مى بينم تقابل بين دو مفهوم(اِصلاح) و(اِفساد) در بيش تر از يك مورد در قرآن كرم آمده است. به عنوان مثال در آيه 220 از سوره مباركه(بقره) مى خوانيم:(واللّه يعلم المُفسدَ مِنَ المصلِح) نك: اعراف(7) آيه56; يونس(10) آيه81.
[در انديشه اسلامى] از مصالح و مفاسد با مفاهيمى هم چون(خير و شر), (نفع و ضرر), (حسنات و سيّئات) نيز ياد شده است, چرا كه مصالح, همگى(موارد نافعى هستند) كه در زمره خوبى ها قرار دارند و بالعكس(مفاسد تماماً بد و مضر) هستند. در قرآن كريم كاربرد واژه(حَسَنات) براى(مصالح) و(سيّئات) براى(مفاسد) رايج و غالب است.العز بن عبدالسلام, قواعدالاحكام فى مصالح الآنام, راجعة طه عبدالرؤوف سعد(القاهرة, مكتبه الكليات الازهرية, 1968) ج1, ص5.
كاربردهاى موجود نشان مى دهند كه بين(مصلحت), (صلاح), (استصلاح) از يك طرف, و مصلحت و مفهوم(سياست شرعى) از طرف ديگر, نوعى ارتباط وجود دارد. پس اگر واژه(مصلحت) به صورت مصدرى و به معناى(صلاح) و بر وزن(مفعله) استعمال شود, دلالت معنوى آن بر(صلاح) بيش تر مى باشد; بدين معنا كه مصلحت عبارت است از5:(كارى كه داراى خير زياد است). (استصلاح) نيز از حيث لغوى به معناى(طلب خير) آمده است و اين هدف تأمين نمى شود مگر از طريق عمل بر طبق(مصلحت).
(مصلحت شرعى) مبتنى بر ادله[متعددى] از قرآن و سنّت است و اين مطلبى است كه خواننده با رجوع به كتب اصول فقه, كه در اين زمينه بحث مفصّلى نموده اند و بر اهميت اين عنوان در مواضع مختلف اشاره كرده اند, برايش روشن و مسجّل مى شود. خواننده خواهد ديد كه در اين آثار تعاريف متنوع و بعضاً شبيه به همى, همراه با تعيين حدود مشابهى از مفهوم مصلحت, ارائه گرديده است.به عنوان مثال نگاه كنيد به تعريف(غزالى) كه در منبع ذيل آمده:
ـ غزالى, المستصفى من علم اصول الفقه, القاهره(مطبعة مصطفى محمد, 1356هـ), ج1, ص139 ـ 140;
ـ العزبن عبدالسلام, قواعدالاحكام فى مصالح الآنام, ج1, ص11 ـ 14.
همچنين به تعاريفى كه محمدمصطفى شلبى در منبع ذيل آورده, مراجعه شود:
ـ محمدمصطفى شلبى, عرض و تحليل لطريقه التعليل و تطوراتها فى عصورالاجتهاد والتقليد(بيروت, دارالنهضة العربية, ط2, 1981هـ) ص378.

ادامه »