پاپ منکر جهنم شد!
دوشنبه 97/03/07
رهبر کاتولیکهای جهان اعلام کرد: کلیسا دیگر به جهنمی که انسانها در آن زجر بکشند اعتقادی ندارد!
پاپ فرانسیس در خطبهای که در آن تعجب همگان را برانگیخت .
اعلام کرد: کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست، زیرا این موضوع با عشق خداوندی تعارض دارد و آدم و حوا و طوفان نوح و یا طبقات هفتگانه آسمان و …. که در انجیل قران تورات وبسیاری از کتب مقدس ادیان دیگر امده داستانی بیش نیستند که علم امروزه بشر و تمام دانشمندان بزرگ دنیا با هزاران دلایل صددرصد علمی آنها را قاطعانه مردود و دروغ میدانند
پاپ در آخرین خطاب خود تاکید کرد: ما با تفکر و دعا فهم جدیدی از برخی عقاید به دست آوردیم؛ کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این موضوع، عشق الهی را زیر سؤال میبرد. همچنین خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است.
وی در ادامه تصریح کرد:
خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد، علاوه بر آن داستان آدم وحوا تنها یک اسطوره است و جهنم تنها کنایهای از روح تنها است.
پاپ فرانسوا با بیان اینکه تمام ادیان در ذهن افراد صحت دارند زیرا از قلب تمام افرادی سرچشمه گرفتهاند که به وجود خداوند ایمان دارند، تصریح کرد:
کلیسا و روحانیون ادیان دیگر در گذشته در مورد اکثر مسایل با علوم و کشفیات جدید علمی شدیدا دشمنی و مخالفت میورزیدند.
ولی امروزه در کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پیشرفته هر جوان دبیرستانی و دانشگاهی میداند که ادم و حوا افسانه ایی بیش نیست که علم زیست شناسی انرا مردود میداند و یا داستان نوح که علم زمین شناسی و نجوم که چگونگی پیدایش زمین و همه کاینات را تا چهارده میلیارد سال پیش (بیگ بنگ)بطور کامل کشف کرده اند داستانی کودکانه تلقی میکنند.
ما و روحانیون دیگر ادیان هنوز هم میتوانیم درصد زیادی از مردم جهان را در جهل و خرافات معتقد و متدین نگهداریم اما امروز به نقش خود به عنوان قاضی پایان داده و آغوش خود را به روی تمام علوم میگشایم.
وی در ادامه تاکید کرد:
وقت آن رسیده است که تعصب را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که حقیقت دین قابلیت تغییر و پیشرفت دارد، به طوری که حتی بیدینان و کافران نیز با دیدن محبت الهی؛ وجود خداوند را به رسمیت بشناسند.
پاپ فرانسیس با اشاره به این که انجیل کتاب مقدس مسیحیان است؛ بیان کرد: با وجود آنکه انجیل کتاب زیبایی است، اما در آن کلمات و عباراتی وجود دارد که همگان را به تعصب و محاکمه دعوت میکند، در حالی که زمان آن رسیده است تا این بخشها مورد بازبینی قرار گیرند!وی در ادامه اظهار امیدواری کرد در آینده یک زن به مقام پاپی برسد.
شاگردت را عاشق کن
یکشنبه 97/03/06
خدا خیلی از کارهای مقطعی بدش میآید. حتی گاهی مقطعیکاران را عهدشکن و ناسپاس میخواند. از جمله آنها که در کشتی توفان میبینند و خالصانه به خدا پناه میبرند؛ اما چون به خشکی میرسند، آن کار دیگر میکنند! حالا واقعا ما از آنها نیستیم؟
فرق ما با آنها چیست وقتی که دهه اول محرم خالصانه حسین حسین میگوییم و اندکی بعد، به غفلت گذشتهمان باز میگردیم؟
این مشکل برای ما مربیان آشکارتر است.
زیرا علاوه بر توبههای مقطعی و توبهشکستن های پیدرپی خود، با شاگردانی سروکار داریم که خوبیها و بدیهایشان برای مان روشن است و وقتی میخواهیم اصلاحشان کنیم، انتظار داریم دیگر مرتکب خطای گذشته نشوند. برای همین هم تکرار خطا را جرمی نابخشودنی تلقی میکنیم و به مجازات و طرد شاگردمان میاندیشیم؛ غافل از این که خودمان روزی هزاربار توبه میکنیم و توبه میشکنیم.
برای حل این مسئله دو راهکار را پیشنهاد میکنیم.
🔶 اول این که اصل را بر «استمرار» بگذاریم، اگرچه بارها و بارها شکست بخوریم. یعنی اگر تصمیم گرفتیم یک بدی را کنار بگذاریم یا یک خوبی را انجام دهیم بر آن مداومت کنیم، حتی اگر چندین بار مرتکب آن بشویم: « قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْه»
🔷دوم ما که از مورچه کمتر نیستیم! پس اگر هفتادها بار هم ناکام ماندیم، جا برای جبران داریم. این حرف را اول باید خودمان باور و اجرا کنیم و بعد به متربیان بفهمانیم.
چه راه حل سختی!
بله؛ هر که طاووس خواهد، باید جور هندوستان کشد! البته راهکار دومی هم هست که تاثیر شگفتآوری دارد.
در این راه به جای تهذیب و ریاضت عملی، باید به قلب صاف و پاک پرداخت و چشمه آن را از درون جوشاند.
آن وقت دیگر عمل به سادگی انجام میگیرد و بیهیچ زور و اجباری خود را تقویت میکند. یعنی تا چشمه قلب «عشق» میجوشاند، «استمرار عمل» از کار نمیافتد و دیگر کار مقطعی انجام نمیشود.
اما همه مساله این است که قلب را چطور باید به تکاپو انداخت…
این جا دیگر دست من و تو نیست. قلب پیچیدهتر از این حرفهاست که به هر کسی اذن ورود دهد. برای همین هر کسی نمیتواند به آن نفوذ کند؛ مگر اویی که راهبلدِ دلِ ما باشد؛ اویی که برای نرم کردن این قلب از عزیزترینهایش گذشته است؛ او که نامش حسین است…
حالا دیگر نیازی نیست که نگران مقطعیکاری دل باشی. زیرا دل که گره خورد، دیگر محبوب خود را رها نمیکند. پس کافی است که تو دل خود و شاگردت را به حسین(ع) گره بزنی و باقیاش را به ارباب بسپاری. برای همین بعد محرم انسانها بهتر و مهربانتر میشوند. اصلا چه کسی گفته همه به غفلت خود باز میگردند؟ مگر قلب حسینی میتواند از آقای خود زیاد فاصله بگیرد؟
البته گرهزدن دل هم کار تو نیست. تو فقط باید روضه بخوانی. برای خودت؛ و برای شاگردت.
✍م.انصاری
رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
یکشنبه 97/03/06
مقصود و غایت اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، بوجود آوردن یک زندگی هدفمند و ارزشمند است، هر چند که گذران زندگی با آلارم و رنج هایی همراه است، البته با هشیاری تمام می توان به این چنین زندگی هدفداری دست یافت.
(ACT) رفتار درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ست که ترکیبی از مهارت های تمرکز ذهن را بهمراه گستره وسیعی از تمرینات ورزشی و مداخله گرهای درمانی مورد استفاده قرار می دهد.سرینامی که به طور خلاصه و کوته وار قسمت های تشکیل دهنده مدل (ACT) را بیان می کند:
(A: (Accept : پذیرش افکار و احساسات و زندگی در زمان حال
(C: (Choose : انتخاب اولویت ها و حرکتی هدفمند به سوی ارزش ها
(T: (Take Action : اقدام کرد و با قدم های استوار به پیش رفتن
درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (Acceptance and CommitmenTherapy) که به اختصار ACT نامیده میشود، یکی از رفتاردرمانیهای مبتنی بر توجه آگاهی است که اثربخشی آن برای درمان طیف گستردهای از وضعیتهای بالینی معلوم شده است.
در واقع، هدف ACT ایجاد یک زندگی غنی و پرمعنا در حالی است که فرد رنج ناگزیر موجود در آن را میپذیرد و برای زندگی با آن آماده و متعهد میشود.
البته همین که فرد شروع میکند تا خود را برای ساختن چنان زندگیای آماده کند، با انواع و اقسام موانع به شکل تجربههای درونی ناخواسته و نامطلوب روبرو خواهد شد (افکار، تصورات، احساسات، حسهای بدنی، تکانهها و خاطرات).
درست در همین نقطه است که ACT برای اداره این تجربههای درونی مهارتهای موثر توجه آگاهی را به ما میآموزد. توجه آگاهی یعنی اینکه هوشیارانه و با پذیرش، آگاهی خود را به تجربهای که اینجا و اکنون از سر میگذرانیم، معطوف کنیم.
با این تکنیکها میآموزیم در لحظه اکنون زندگی کنیم، به جای غرق شدن در افکار، کاملا درگیر آنچه که باید انجام دهیم، شویم؛ به احساسات خود اجازه دهیم تا همانطور که هستند، باشند و به جای کنترل کردنشان اجازه بدهیم تا بیایند و بروند.
وقتی تجربههای درونی خود را با پذیرش نظاره میکنیم حتی خاطرات، احساسات، افکار و حسهای بدنی دردناک نیز کمتر تهدیدکننده و تحملناپذیر به نظر میرسند.
چون تو نگاه بعضی هامون بانک ها از خدا قویتر هستن!
شنبه 97/03/05
به بابام گفتم:
میخوام زن بگیرم…
چش غره ای بهم رفت و گفت:
“چقد درآمد داری…؟!”
گفتم:
“هعییی…سر جمع یه هشتصد نهصد تومنی میشه…”
زد زیر خنده و گفت: “پاشو برو بچهههه…
با هشتصد نهصد تومن میشه زندگی کرد آخهههه…؟
میخوای دختر مردمو بدبخت کنی…؟”
گفتم :
“اگه یه پولدار بیاد و بهتون بگه…
واسه پسرت زن بگیر…
امضا و تضمین هم بده که…
ماهانه خرج زندگیشو میدم…
قبول میکنی…؟”
نذاشت حرف از دهنم بیفته…زودی گفت:
“خب معلومه که قبول میکنم…!”
گفتم:
“آخه پدر مننن…
قربون اون شکل ماهت بشم من…❤”
تو حرف و امضای یه پولدارو…
که نه میشناسیش و نه میدونی چه جور آدمیه…
قبول میکنی و…
فقط و فقط…
به پشتوانه اینکه قول داده زندگی پسرتو تأمین کنه…
واسه بچه ت زن میگیری…
ولی قربونش برم…
ضمانت خدا رو قبول نمیکنی…؟”
انگار بهش برخورده بود…
اخماش رفت تو هم و گفت: “یعنی چی…؟”
گفتم:"خدا تو قرآنش گفته…
.
#وَ_أَنکِحُواْ_الْأَیَامَي_مِنکمُْ…
#و_َالصَّالِحِینَ_مِنْ_عِبَادِکمُ_وَ_إِمَائکُم…ْ
#إِن_یَکُونُواْ_فُقَرَاءَ_یُغْنِهِمُ_اللَّهُ_مِن_فَضْلِهِ…
#و_َاللَّهُ_وَاسِع_ٌعَلِیم…
(نور_۳۲)ْ
.
“اون وقت شما……!!!!”
رفت تو فکر و هیچی نگفت…
صبح روز بعد به مامانم گفت:
“به فکر یه عروس خوب واسه پسرت باش…”
خلاااصههه تحقیق کردیم و…
یه دختر مناسب و هم سطح خودمون پیدا کردیم…
ازدواجمون سر گرفت و الان…
یه زندگی خوب و پُر از عشق رو کنار همسرم دارم…💕
اگه اون موقع شنیده بودم خدا روزی رسونه…
الان با همه وجودم درکش میکنم…
.
(راوی: گمنام)
.
پ.ن:
به جوونه میگیم بیا ازدواج کن،
میگه با کدوم پول؟
میگیم خدا قول داده کمکت کنه
میگه نمیشه که، آخه چجوری؟؟؟
حالا اگه یه بانکی بیاد بگه من فلان قدر بهت پول میدم ، نگران نباش، برو ازدواج کن،
میره ازدواج میکنه
چون تو نگاهش بانک ها از خدا قویتر هستن!
ما توکلمون مشکل داره….
.
تجربه هایی که باید از برجام بگیریم از منظر رهبر انقلاب:
جمعه 97/03/04
✅چندین تجربه در مقابل ماست؛ من حالا چند تجربهی واضح را که عرض بکنم همه تصدیق خواهید کرد. اینها، هم برای تصمیمگیری امروز ما مهم است هم برای آیندگان مهم است.
1️⃣تجربهی اول این است که دولت جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل بکند؛ این تجربه اول. چرا؟ برای خاطر اینکه آمریکا پابند به تعهدات خودش نیست. نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است. نه! دولت قبل آمریکا هم که با ما نشست و صحبت کرد؛ آنها هم همینجور عمل کردند … به شکل دیگری نقض کردند. آنها هم تهدید کردند، آنها هم برخلاف تعهدات خودشان عمل کردند. این، جواب آن کسانی که بارها و بارها به ما در طول زمان میگفتند که آقا چرا با آمریکا مذاکره نمیکنید، چرا با آمریکا تعامل نمیکنید، این جوابش.
2️⃣تجربهی دوم، عمق دشمنی آمریکا با ایران است. دشمنی آمریکا بر محور مسئلهای مثل اتمی نیست، بحث فراتر است: نظامی که قد برافراشته و نسبت به آمریکا هیچ ملاحظهکاریای نمیکند و پرچم اسلام را در دست گرفته است. آمریکا با چنین نظامی عمیقاً مخالف است. آمریکا میخواهد مؤلفههای قدرت را در جمهوری اسلامی از بین ببرد.
3️⃣تجربهی سوم این است که انعطاف در برابر این دشمن، تیغ او را کُند نخواهد کرد بلکه او را گستاختر خواهد کرد؛ همان بوش دوم در مقابل انعطاف دولت وقت، اسم محور شرارت را روی او گذاشت. اگر میخواهید کاری کنید که دشمنی کم شود، انجام بدهید ولی راهش نرمش و انعطاف نیست.
4️⃣تجربهی چهارم این است که ایستادگی در مقابل آمریکا باعث عقب نشاندن او میشود. اینکه سازمان ملل حق غنیسازی ما را امروز به رسمیت شناخته، منشأش مذاکره نیست، منشأش پیشرفت ما در زمینهی هستهای است که اینها حالا به تب راضی شدهاند.
5️⃣تجربهی پنجم، تجربهی همراهی اروپا با آمریکا در مسائل مهم است. ما بنای دعوا با اروپا نداریم اما این سه کشور نشان دادهاند در حساسترین موارد با آمریکا همراهند. حرکت زشت فرانسه در نقش پلیس بد مذاکرات هستهای و کارشکنی انگلیسیها در تهیهی کیک زرد از این موارد بود.
6️⃣تجربهی ششم، گره نزدن مسائل کشور به برجام و مسائل خارجی است… ما نباید مسائل کشورمان را به امری که از اختیارمان خارج است گره بزنیم.
۹۷/۳/۲