بررسی نحوه شکل گیری حکومت پس از رحلت پیامبر(ص)قسمت دوم(کتاب خوانی نوروز)
سه شنبه 97/01/07
سقیفه برنامه ای از پیش تعیین شده:
علامه سید مرتضی عسکری در کتاب پیش رو سقیفه را در یک روز و با طراحی یک نفر برای خلافت خلاصه نمی کند بلکه آغاز بروز و ظهور اجرای نقشه ای حساب شده می داند که طی آن افرادی معین از قریش می بایست یکی پس از دیگری زمام حکومت را به دست گیرند تا آن را پیوسته از اهل بیت پیامبر(ع)که بنا برنص ایشان ،جانشینان بر حق پیامبر بودند دور دارند ونهایتا آن را به بنی امیه بسپارند.
آقای محمد باقر بهبودی در کتاب سیره علوی،حوادث پس از رحلت پیامبراکرم(ص)را تا شهادت امیرالمومنین مورد بررسی قرار دادهاو سقیفه را حاصل نقشه ای از پیش ظراحی شده می داند که مسلمانان را در مقابل کار انجام شده قرار داده اند.
عبدالفتاح عبدالمقصود(از نویسندگان و دانشمندان مصری و از اهل سنت) سقیفه را محل ظهور عملیاتی از پیش طراحی شده می داند که در آن خبری از شورا بود و نه جایی برای حاکمیت شورا.از نظر او سقیفه می تواند آغاز حکمرانی کسانی باشد که می خواستند حکومت را چون گویی در میان خویش به گردش آورند.*
ویلفرد مادلونگ مستشرق آلمانی الاصل ،در کتاب خود ابتدا نظریه لامنس را درباره مثلث قدرت (ابوبکر،عبمر،ابوعبیده جراح)مطرح میکندواز قول کایتانی تصریح میکند که در این مثلث الهام بخش اصلی عمر بوده است.**
وی موکدا تصریح میکند که جایگاه ممتاز حاکمیت بر جامعه اسلامی که ابوبکر آن را به قریش اختصاص داده است هیچ مبنایی در قرآن نداشت.***
این نقشه اجرا شد اما با قتل عثمان و خلافت امیرالمومنین(ع)نا تمام ماند.
*خواستگاه خلافت ص241 به بعد.
**جانشین حضرت محمد(ص)صفحه 18
***همان ص84
بررسی نحوه شکل گیری حکومت پس از رحلت پیامبر(ص)قسمت اول(کتاب خوانی نوروز)
دوشنبه 97/01/06
بنام خدا
بنام خدای کهکشان اول…
این کتاب با ارزش در واقع سخنرانی هایی بوده که در مجالس عزاداری محرم و صفر سال 1419هجری قمری ایراد شده بود و پس از پیاده کردن سخنرانی های ضبط شده برنوارهای کاست توسط دو نفر از شیعیان اهل بیت(ع)که نخواستند نامشان در مقدمه ذکر شود.جناب آقای دکتر مهدی دشتی زحمت تدوین و تحقیق مستندات آن را بر عهده گرفتن ………….
سقیفه یعنی چی؟
شیوخ عرب همراه افراد قبیله در مهمان خانه ای دورهم جمع میشدند و درباره همه امور قبیله صحبت میکردند…
این مهمان خانه سایبانی داشته که عرب به آن سایبان سقیفه میگویند
سقیفه مشهور در تاریخ،محل اجتماع خزرج از انصاردرمدینه بوده…………..
اما یه چیزی که خیلی مهمه:
اگر میخواید بدونید: دگرگون شدن شریعت اسلام پس از پیامبر اکرم (ص)در اثرچی بود؟
اگر میخوایدبدونید: چرا تاریخ اسلام دگرگون شد؟
اگرمیخواید بدونید: چرا به در خانه فاطمه زهرا(س)آتش بردند وشد آنچه شد.
اگر میخواید بدونید: چرا شمشیر ابن ملجم،بر فرق امیرالمومنین(ع)فرود آمد؟
اگر میخواید بدونید: چرا امام حسن(ع)با زهر شهید شد؟
اگر میخوایدبدونید: چرا امام حسین(ع)شهید شد؟
اگر میخواید بدونید: چرا مسیر تاریخ بشریت دگرگون شد؟
کتاب سقیفه (بررسی شکل گیری حکومت بعد از رحلت پیامبر(ص))
بخونید
که تمام جوابهاتون در سقیفه شدو شد آنچه نباید میشد…………
در ادامه بحث..بطرورخلاصه و دسته بندی و بادقت خواهیم گفت{پی ریزی سقیفه_چگونگی برپایی سقیفه و…در آخر آشنایی کامل با کتاب فوق….}
استعداد بهشتی شدن را نکشیم
یکشنبه 97/01/05
من یک رفیق داشتم پسرش جزء نوابغ بود. این پسر عجیب بود، در دانشگاه سر کلاس، استاد سختترین درس را که میداد این درس را میگرفت دیگر نیاز به تمرین نداشت، عین خود آن استاد خیلی قوی میشد. من پدرش را میشناختم خودش را شاید یکی دو بار دیده بودم، خیلی پسر خوش تیپی بود، خیلی خوب بود. یک سال مشهد از حرم آمدم خیابان دیدم یک کسی با دمپایی پاره آمد جلو سلام کرد. گفت: من را میشناسی؟ گفتم: نه، خیلی قیافهاش عوض شده بود. گفت: من فلانی پسر فلانی هستم. گفتم: با من کاری داری؟ گفت: اگر پول داری پنج شش تومن به من بده. گفتم: اگر میخواهی شام بخوری بیا برویم یک جا بهترین شام را به تو بدهم. گفت: نه، اگر نیم ساعت دیگر مواد به من نرسد میمیرم آخرش هم در خیابان مرد. خودت خودت را کشتی، خانم نوح خدا تو را آفریده بود از نظر محرمیت با مردها ظرفیتت هیچ فرقی نمیکرد، خودزنی کردی، زن لوط خودزنی کردی. یک زن و شوهر هم بودند هر دو خودزنی کردند، برای رفتن به جهنم خیلی به هم کمک دادند، در آن حال آدم که متوجه نیست که به جهنم میرود، به قول قرآن مجید «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا»(کهف، 104) گمان میکند که خوب زندگی میکند این گمان دروغ است. این گمان نه دلیل عقلی دارد نه دلیل فلسفی، نه دلیل شرعی و قرآنی دارد، دروغ است. زن و شوهر بودند تا نزدیکیهای پیری، این دو تا زن و شوهر هم با هم میروند ته جهنم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ (1) ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ (2) سَیَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ (3) وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4)»(سوره مسد) زن ابولهب قیامت هیزمکش جهنم است، بار میگذارند. این زن و شوهر کنار چه منبعی بودند؟ کنار خاتم انبیاء، عموی خاتم انبیاء، زن عموی خاتم انبیاء، کنار علم، کنار حکمت، کنار دین، کنار ایمان، کنار بهشت، کنار رضایت الله، از این پیغمبر هیچ بهره نگرفتند. عموی تنی او هم بود، خدا این دو تا زن و شوهر را نمرده مارک جهنمی شدن زده بود چون خدا میدانست اینها آدم نمیشوند. حالا اینکه پیغمبر قیامت پسر داداش ابولهب است سودی برای ابولهب دارد؟ نه، چه سودی دارد، هیچ سودی ندارد. مگر پیغمبر اولوالعزم اول برای زنش قیامت سودی دارد یا لوط برای زنش سودی دارد؟ نه. یک زن و شوهر هم در قرآن هستند که اسم شوهر چهار بار و اسم زن به کنایه در سوره انشراح برده شده است. اینها هم زن و شوهر هستند، در دنیا با هم بودند، خود شوهر میگوید قیامت هم کامل با هم هستیم. حالا شما فکر کن جای پیغمبر قیامت کجاست، این زن را خدا تا آنجا میبرد. این زن و شوهر رسول خدا و خدیجه کبری هستند. بقیه زنها نه. بقیه زنها غیر از دو تایشان خوب بودند، مؤمنه بودند، پیغمبر از ایشان رضایت داشت ولی بین این زنانی که خدا اجازه داده بود ازدواج کند ـ نه اینکه خودش انتخاب بکند ـ خدیجه کبری قیامت کنار پیغمبر است. برادران و خواهران، ما یک نهال هستیم کمتر از درخت گردو و پرتقال و سیب که نیستیم، هستیم؟ آن یک چوب است و چند تا نخل، چهل سال پنجاه سال شصت سال در باغها درخت گردو سالی ده هزار پنج هزار هفت هزار میوه میدهد. سیب بیست سال است، گیلاس، آلبالو ما کمتر از آن درختها هستیم؟ ما که معروف است گل سرسبد هستیم، یعنی بهتر از ما آفریده نشده، فردای قیامت برویم جهنم؟ حسرت جهنم رفتنمان عذابش بیشتر از آتش نیست که ما میتوانستیم بهشت برویم چرا آمدیم جهنم؟ ما میتوانستیم مورد رضای خدا باشیم چرا مورد غضب شدیم؟ غیر المغضوب علیهم. تا فردا شب اگر خدا بخواهد. ببینیم این چهار زن که پیغمبر میگوید بهشت مشتاقشان است با نهال وجودشان چه کار کردند که شدند درخت ابدی باغ رحمت، باغ مغفرت، باغ کرامت، درخت باغ جنت، چه کار کردند؟ خوب است جوابش را بدانید که چه کار کردند.
خواستههای حضرت زهرا برای برزخ و قیامت
یکشنبه 97/01/05
حضرت زهرا(س) راجع به برزخ و قیامت صحبت میکند، درباره خودش، که خدایا من برای برزخم و برای قیامتم یعنی بعد از مردنم چه میخواهم. عجب عقلی داشته صدیقه کبری عقلش هم وزن عقل انبیاء خدا بوده و این مسئله از درخواستهای ایشان پیداست، از خواستههایش پیداست.
حالا متن را گوش بدهید تا بعد توضیحش را بدهم چون حیف است تکه پاره بشود، توضیح را یک جا بشنوید مطلب خوب گیرتان میآید. «إِذَا تَوَفَّیْتَ نَفْسِی وَ قَبَضْتَ رُوحِی» (بحار الأنوار/ ج83/ ص67) خدایا وقتی من را منتقل به عالم بعد کردی؛
1ـ «فَاجْعَلْ رُوحِی فِی الْأَرْوَاحِ الرَّائِحَةِ»، من را بعد از انتقال فقط در گروه بندگان شایستهات قرار بده، من را در تیپ دیگر نبر.
2ـ «وَ اجْعَلْ نَفْسِی فِی الْأَنْفُسِ الصَّالِحَةِ»، از آنهایی نباشم که روحم آمد برزخ به من بگویی بخواب قیامت بیدارت میکنم، روح من را روحی قرار بده که در برزخ تا قیامت دائم از تو سود بگیرند آن سود دیگر چیست.
حافظ میگوید:
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو/دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
فهم این مطالب برادران خیلی مشکل است حتی برای بعضی از ما آخوندها که چند سالی قم درس خواندیم و مقداری به قرآن و روایت وارد هستیم خیلی مشکل است.
3ـ «وَ اجْعَلْ جَسَدِی فِی الْأَجْسَادِ الْمُطَهَّرَةِ»، بدن من را در عالم بعد با بدنهایی قرار بده که یک بار در عمر آن بدن را آلوده نکردی.
4ـ «وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِی الْأَعْمَالِ الْمُتَقَبَّلَةِ»، و چهارمی که خیلی مهم است، اعمال دوره عمر من را در عملهای قبول شده قرار بده. طوری نباشد پرونده شصت سالهام را به تو ارائه دهم ظاهرش همه خوب باشد اما به من بگویی بنده من، این پرونده را ببند و بزن بر سرت که قبول نمیکنم. این چهار خواسته حضرت بود.
خدایا واقعاً به حقیقت صدیقه کبری(س) فهم ما را از قرآن و روایات قوی کن. بفهم که بالاترین نعمت فهمیدن است، بفهمیم. شب شنبه است ما روزی را طی کردیم که در روایاتمان در زیاراتمان آمده متعلق به وجود مبارک امام عصر(عج) بوده، نمیدانم این گریه بر ابیعبدالله(ع) نمیدانم یعنی این باطنش اصلاً برای ما معلوم نیست که امام زمان امام معصوم، بیاید قسم بخورد در پیشگاه ابیعبدالله «لاندبنک صباحاً و مساء» و الله قسم حسین جان هم روز برایت گریه میکنم هم شب گریه میکنم والله. نه اینکه حالا همه دوازده ساعت را بنشینم گریه کنم، نه یک بخش گریهام را میگذارم برای روز، یک بخش گریهام را برای شب. هر روز چند سال است دارد گریه میکند؟ بیش از هزار و دویست سال است، نمیدانم دل چقدر سوخته که این گریه بند نمیآید.
خودش که کربلا نبوده ببیند حالا زینب کبری(س) بود دید ایشان نزدیک یک قرن و نیم بیشتر با کربلا فاصله داشته، نبوده تا ببیند، اجدادش برایش تعریف کردند که کربلا چه شده. اولین کسی که از این هشتاد و چهار زن و بچه ـ که یک مرد بیشتر در آنها نمانده بود، آن هم زین العابدین(ع) بود ـ بیرون آمد دختر سیزده سالهات سکینه بود، تا چشمش به اسب افتاد دید یال اسب غرق خون است، زین اسب برگشته، چنان ناله زد این هشتاد و چهار زن و بچه پابرهنه ریختند بیرون. اینجایش خیلی دلسوز است امام زمان(عج) میگوید با دست به صورتها لطمه میزدند، موهای سرشان را میکندند، با پای برهنه دویدند به طرف میدان کربلا، وقتی رسیدند دیدند و الشمر جالس علی صدره
ریشه تکبرآدم در کجاست؟
یکشنبه 97/01/05
اخلاق کبرمنشانه هم ریشهاش در ما نیست در ابلیس بوده، ما اگر تکبر بکنیم اقتدا به ابلیس کردیم. تکبر ابلیس چه بوده؟ یعنی در مقابل حضرت آدم دست به سینه نگذاشته؟ نه دست هم به سینه میگذاشت تواضع هم میکرد، تکبرش در مقابل آدم این بوده که مثلاً با یک قیافه خاصی به آدم گفته که ببین من اصلاً خودم را با تو قابل نسبت نمیدانم تو چه کسی هستی این هم خیلی تکبر چرب و روغنی نیست، تکبر ابلیس در برابر امر و خواسته خدا بوده، همین، «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِین»﴿البقرة، 34﴾ اصلاً کاری به آدم ندارد آیه را دقیق شدید؟ اصلاً صحبت آدم در آیه عنوان کبر ابلیس را مطرح نمیکند. من به کل فرشتگان امر کردم سجده کنید حالا یا رو به قبله یا رو به آدم یا غیر از قبله و آدم اصلاً برای من سجده کنید «ابی» رو برگرداند و «استکبر» سجده نکرد این معنی تکبر.
یعنی آن رأس مخلوط تکبر این است که من انسان خاکی هشتاد نود کیلویی ضعیف که هیچ چرخی هم در این عالم دست من نیست هیچ چرخی که حالا به ابر بگویم فردا شب هم بیا تهران خیلی ببار نیم متر هم برف ببار اصلاً دست من نیست، یا به رودخانه بگویم آبت را سربالا ببر یا به خورشید بگویم فتیلهات را بکش پایین گرمایت را زیاد نده، اصلاً هیچی دست من نیست الآن امروز روز جمعه بود الآن نزدیک ساعت ده است، از ده صبح تا الآن دوازده ساعت عمر ما را از ما گرفت، دستمان هم نبود که نپردازیم دوازده ساعت ما را از زن و بچه و دنیا و دانشگاه دور کردند دوازده ساعت به بهشت زهرا نزدیکمان کردند هیچ کاری هم نمیتوانیم بکنیم هیچی دست ما نیست.
منی که هیچی دستم نیست، منی که پنجاه شصت هفتاد صد کیلو هستم، منی که ساختمانم از خاک است، بعد از خاک از نطفه است، خداوند من را از یک چنین آب نجس متعفنی ساخته، حالا من بیایم در مقابل پروردگار سینه سپر بکنم نه من روزه نمیگیرم، من نماز نمیخوانم، من به دین کاری ندارم، من به انبیائت کاری ندارم، من به خودت هم کاری ندارم، من خودم برای خودم یک کسی هستم این تکبر ابلیسی است.
فرعون یک اسم عام است ـ مثل شیطان ـ که فقط آن پادشاه مصر را میگویند. فرعونیان یعنی کسانی که تا روز قیامت اهل تکبر در برابر خدا هستند. آنها حالا مردند و رفتند در برزخ، ائمه(ع) ما که آگاه به برزخ هستند میگویند در برزخ یک بدن به هر روحی داده میشود نه با استخوان و پوست و گوشت و خون، اسم آن بدن، بدن مثالی است یعنی شکل همین بدن را دارد ولی وزن ندارد اما با این بدن روح در برزخ زندگی میکند. چه نوع زندگی میکند؟ برادرانم خواهرانم بستگی دارد زندگی به نوع اعتقادات اخلاق، و اعمال، بستگی به این سه قسمت دارد. حالا اگر اعتقادات من باطل باشد، اعمال من منکر باشد، اخلاق من زشت باشد، زندگی من با آن بدن مثالی در عالم برزخ در آتش است.
درس اخلاق استاد انصاری زاده/حوزه فرهنگ واندیشه