این دل دیوانه مارا علی آباد کن از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت
بخشی از خطبه 192 نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام:
همانا من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشى نمى ترسند ،
كسانى كه سيماى آنها سيماى صدّيقان ،
و سخنانشان ، سخنان نيكان است ،
شب زنده داران و روشنى بخشان روزند ،
به دامن قرآن پناه برده سنّت هاى خدا و رسولش را زنده مى كنند ،
نه تكبّر و خود پسندى دارند ،
و نه بر كسى برترى مى جويند ،
نه خيانتكارند و نه در زمين فساد مى كنند ،
قلب هايشان در بهشت ، و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است .
آوای منادی
مناجات تائبين:
معصوم عليه السلام در عالم بشري احساس مي كند كه بالاخره من به زبان قلب هرگز جسارت نمي كنم، ولي وجود مي گويد كه ” من ” و “خدا “، ولو به زبان حال تكويني، و از اين حال زجر مي كشد .
معصوم عليه السلام تمام لحظات عمرش در چنين وضعي در محضر خدا است و ما را تربيت مي كند تا به هوش بياييم ."و اَمات قَلْبى عظيم جِنايتى” جنايت بزرگ من، قلب مرا كشت.
” فَاَحيِه بِتَوبةٍ منْك، يا اَملى و بغْيتى” : و زنده كن آن را به توبه اي از طرف خودت تا بيدار شود. معصوم عليه السلام مي گويد آرزوي من، مقصد من، اصلاً سوال من، مطلب من تويي.
پس سالك در مرحله اول، عمر خودش را بررسي مي كند و گذشته خود را جبران مي كند و غسل و نماز توبه انجام مي دهد كه اين ها مرحله ابتدايي توبه مي باشد. در روش هاي سير و سلوكي عملي و در عرفان عملي سالک مي گويد كه من پنج سال پيش محاسبه عمر كردم ولي اين بار با دلي نوراني تر خطا ها و مسائل جديدي كشف مي شود .
پس در سيرعملي، تكرار نيست و درست برعكس عرفان نظري، نه تنها تكرار نيست بلكه هر چه قدر تكرارمي شود يك چيز جديدتر و عميق تر كشف مي شود. فلاني دكتراي عرفان گرفته ولي شايد فردي متوسط الحال در عرفان عملي، چيزهايي مي فهمد كه غير قابل بيان است . پس توبه نه تنها تمام نمي شود، بلكه عميق تر هم مي شود و تا آخرين لحظه عمر ادامه دارد و بايد توبه كنيم.
محضر خدا به روایت تصویر
نام حق
جبّار، یعنی جبران کننده نقصها و کمبودها. بر این اساس مشخص میگردد که اگر جبّار، از نگهدارندگی عالَم و فقراء دست بردارد، قائمین به فقر میرسند. خداوند متعال با اسم جبّارش جبران شکستگی و ضعف و نقص ما را مینماید. واقعیت انسان، چیزی جز نیاز نیست. یعنی انسان فقط مالک نیاز است یعنی مالک هیچ، و این یعنی انسان اصلا مالک نیست. قرآن میفرماید انسان فقیر است امّا ما انسانها، احساس فقر نمیکنیم. وقتی که انسان، احساس فقر نکند، احساس نیاز هم نمیکند و نهایتاً احساس بینیازی مینماید، و در نتیجة این احساس، طغیان میکند. معصیت و گناه، موجب سقوط آدمی میگردد و ایمان و عمل صالح، موجب صعود او میشود.
حدیث دهم: امام محمد باقر (ع) فرمود:
جَاءَ جَبْرَئِيلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ طُوبَى لِمَنْ قَالَ مِنْ أُمَّتِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَه؛ جبرئيل بخدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد كه يا محمد خوشا بحال كسى يا درخت طوبى از براى كسى است كه بگويد از امت دست تو كه لا اله الا اللَّه وحده وحده وحده. [1]
مضمون این روایات این است که هر که این جمله را بگوید جایگاه والا و بالایی نزد خدا دارد. به وضوح بدست میآید که قول لا اله الاّ الله وحده وحده وحده جایگاه والایی دارد.
[1]. صدوق، التوحيد، ص21.
کوله راه
کوله بارت را ببند…
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم!
بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم.