دانشمندان برای اولین بار موفق به اصلاح ژن یک رویان انسان شدند

کریسپر (CRISPR) تکنیکی برای اصلاح ژن می­باشد که به کمک آن می توان هر ناحیه از ژنوم هر گونه را با دقت بالا اصلاح کرد. از جمله ویژگی های این روش این است که می توان این عمل را بدون آسیب رساندن به سایر ژن ها انجام داد. روزی کریسپر به ما این امکان را خواهد داد تا به منظور ریشه کن کردن بیماری های ژنتیکی، ژن هایی را حذف کنیم، برای بهبود عملکرد های زیستی مختلف ژن هایی را اضافه کنیم و یا حتی رویان انسان (یاخته رشد کننده در انسان را تا پیش از ۸ هفتگی و جنینی رویان می گویند ) را به منظور ایجاد نوع کاملا جدیدی از انسان ها یا ابر انسان ها، اصلاح کنیم.

گزارش هایی به تازگی از MIT منتشر شده است که نشان می دهند گروهی از محققان در پورتلند موفق شده اند برای اولین بار در آمریکا رویان انسان را اصلاح کنند. ژون وو، یکی از افرادی که در این پروژه نقش داشته است به MIT گفته است: « تا آنجا که من میدانم ، این نخستین مطالعه گزارش شده این حوزه در آمریکا خواهد بود.»

به گفته MIT، این پروژه توسط شوکهارت میتالیپوف از دانشگاه علوم و سلامت واقع در اورگن پورتلند رهبری شده است. اگرچه درحال حاضر اطلاعات چندانی در دسترس نمی باشد، منابع نزدیک به این پروژه اعلام کرده اند که این این تحقیقات شامل تغییر DNA یک رویان تک سلولی، با استفاده از فناوری اصلاح ژن کریسپر بوده است. علاوه بر این به نظر می رسد میتالیپوف دو رکورد قابل توجه به نام خودش ثبت کرده است:

۱ – او رکورد تعداد رویان های آزمایش شده را شکست.

۲- او تبدیل به نخستین محققی شد که تابحال توانسته است بدون تردید ثابت کند که اصلاح ایمن ژن های معیوب که عامل بیماری های ارثی هستند، ممکن است.

این رکورد ها قابل توجه هستند زیرا با وجود این که این فناوری چند سالی است که وجود دارد، همچنان به طرز باورنکردنی ای یک ابزار جدید به شمار می رود و البته میتواند عواقب ناخواسته ای را نیز به همراه داشته باشد.

از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟

اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.

حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.

مثلا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خداست.

اما اگر ربا را می‌خوریم و در عین حال، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم می‌کنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود، می‌فهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است.

علت آن که برخی از مسئولان و کارگزاران آرام آرام بد می شوند چیست؟!!

كمى دقت بفرماييد! دور و بر زندگى خود را نگاه كنيد؛ ببينيد چطور مى شود كه اگر در جامعه اى امر به معروف و نهى از منكر و پاسدارى عمومى از حق و عدل كساد و راكد شد و عملى نشد، نتيجه اجتناب ناپذيرش اين است كه همه مسئولان و كارگزاران جامعه، آرام آرام به افراد بد آن جامعه تبديل مى شوند. چرا و چطور؟!

وقتى حكومت، حكومت_حق و عدل است، وقتى كارهاى اجتماعى و سياست داخلى و خارجى يك جامعه بر محور حق و عدل مى چرخد، وقتى خصلت و سرشت حكومت يك جامعه خصلت و سرشت الهى، خصلت و سرشت عدل و انصاف و حمايت از حقوق عامه و حق خدا و خلق خداست، در چنين حالتى عناصر خوب و پايبند، عناصرى كه خدا را مى شناسند، عناصرى كه خداترس اند، رغبت مى كنند تا كارى را در اين حكومت بپذيرند. طبيعى است كه در چنين نظامى وقتى براى هر كارى آگهى كنند اول آدمهاى با پدر و مادر، آدمهايى با پرنسيپ اصولى، آدمهاى خداترس باايمان، آدمهايى كه دلشان در عشق خدمت به خدا و خلق مى تپد پيشقدم مى شوند.

شهید_بهشتی

 

 

 

پندانه

مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود.

تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت. اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد. تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟

درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم.

مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود! علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم.

از آنجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم.

مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود.

علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سرسبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم.
پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم.


 اگر هستید یعنی بهترین آفریننده ها در وجود شما گوهری نهاده است
بجای اینکه به دیگران بیاندیشید و حسرت بخورید و دائم خودتان را با آنها مقایسه کنید به آن گوهر فکر کنید و هرگز دو نکته فراموشتان نشود :

اول اینکه خدا کار بیهوده نمی کند پس در خلقت و وجود شخص شما حکمتی عظیم نهفته است

چه کسی به دختران ایرانی گفت که باید لب هایشان رابرجسته کنند

گیف
شما را نمی دانم.

اما برای من دردناک است وقتی می بینم زنان ایرانی در باشگاه نه برای سلامتی، بلکه برای “برجسته کردنجایی از بدن خود ” ورزش می کنند!و نه برای اصلاح یک عیب کوچک، که برای کن فیکون کردن کل ظاهرشان به آرایشگاه مراجعه می کنند.

دردم می آید که دیگر هیچ دختری مجال نمی دهد که ببیند بینی اش در بیست سالگی چه شکلی خواهد شد؟!

دردم می آید که برخی پزشکان ایرانی برای پول به راحتی دختران 17ساله را جراحی_زیبایی می کنند و منتظر تکمیل رشد و جا افتادن چهره به عنوان یک جوان نمی شوند

نمی دانم چه کسی به دختران ایرانی گفت که باید لب هایشان رابرجسته کنند و چه کسی گفت که این ظاهر زیباست؟

چه کسی گفت که دختری که هنوز موهای ابرو در چهره اش وجود دارند، باید همه را از ته بتراشد تا ابرویی غیر واقعی و نازیبا برای خود بسازد؟
دردم می آید که وقتی کسی با مطالعه به این ظواهر انتقاد می کند، او را به “عهدقجری” بودن متهم می کنند

نمی دانم شما چند کشور را دیده اید؟!

اگر در جهان گشتی میزدند ، و یا لااقل کمی مطالعه می داشتند، می دیدند که در کشورهای جهان اول، تنها زنان معدودی که مشکل روان و اعتماد به نفس، یا بیماری اعتیاد به جراحی زیبایی دارند برای خود چنین شمایلی می سازند.

هیچ انسان عادی تکرار می کنم هیچ انسان عادی فرانسوی یا آلمانی و.‌…
در کشورهای اروپا این چنین به آرایش های غلیظ و جراحی های زیبایی متوسل نمی شود که در ایران می شود

وقتی می گویم “در اروپا” سخنم حاصل از یک سفر یک هفته ای به خارج نیست، بلکه از ماه ها و ماه ها سفر به بالای پانزده کشور اروپایی و غیر اروپایی و شرق و غرب هست

در اروپا تنها برخی از دختران نوجوان که دوران طبیعی دمدمی مزاجی را می گذرانند، و نیز زنان محترم سالخورده کمی آرایش می کنند.
ما بقی نه

حتی خیلی ها در روز ازدواجشان تنها لباس سفید می پوشند و بازهم آرایشی نمی کنند


ما نمی گوییم آرایش نکنید.
آرایش و زیبایی خیلی هم دلپذیرست.
این بدن شماست و خود صاحب اختیارش هستید.

اما یادتان باشد، که “جهان سوم” را من و شما می سازیم.
با کارهای “جهان سومی” خودمان.
دستکاری تمام بدن برای خوشامد مردان یک حرکت جهان سومی و مردسالارانه است.

مردها هم آدم های معمولی هستند، قصد اهانت به آنهارا ندارم ولی درست نیست که خود را زیر تیغ و سوزن ببرید تا آن ها “خوششان بیاید

وقتی برای خوشامد آن ها خود را شبیه به ستارگان …می کنید، درواقع تبدیل به کالای جنسی شده اید.

“پلنگ شدن” به راستی یک اصطلاح مختص خاورمیانه و جهان سوم است.

زهره امجدی طبار
استادیار روانشناسی