اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام  از کتب اهل تسنن (سند ۶)


 يحيي بن جعده از زيد بن ارقم روايت كرده است :

 ” همراه رسول خدا صلّى الله عليه و آله به راه خويش ادامه ی‌داديم تا به غدير خم رسيديم . در آنجا درختى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن درخت اشاره كرد و اصحاب زير آن درخت را تميز و مرتب ساختند و آن روز به اندازه اى هوا گرم بود كه ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز نديده بوديم .

 رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود :

 هيچ پيغمبرى مبعوث نمی‌شود مگر آنكه نيمى از مقدار زندگى پيغمبر پيشين خود را عهده دار می‌شود ؛ طولى نمی‌كشد ، دعوت الهى را اجابت می‌كنم و دو اثر گرانبار (يا گرانبها) در ميان شما به جاى می‌گذارم كه اگر از آنان پيروى نماييد، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من است.

 سپس دست على عليه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه كسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى الله عليه و آله داناتر و سزاوارتر به جان و مال است، آنگاه فرمود:

 بر هر كسی من ولايت دارم ، علی نيز مولای اوست.”

 مستدرک علی الصحیحین ج3 ص613

 ادامه دارد …

دلنوشته برای محسن حجیی

سلام محسن حججی


چند روز است مرا بیچاره کرده ای!!
داشتیم زندگیمان را میکردیم، چه کارمان داشتی که وسط اینهمه سرگرمی آمدی و معادلات زندگی ما را خراب کردی؟!، ما دنبال فینال خنداننده شو بودیم، هنوز نیمی از ناهارمان تمام نشده بود به فکر تهیه شامی متنوع بودیم، اینکه بالاخره چه کسی در کاخ شهرداری تهران و اصفهان سلطنت می کند، سلفی های با خواهر موگیرینی چه شد؟، وزرای دولت از چه جناحی هستند، قیمت مرغ پایین آمد یا نه؟!!!، چند نفر را گیر بیاوریم و عضو اسنپ کنیم تا یک سفر رایگان گیرمان بیاید، با این نتیجه های کنکورمان چه رشته ای را انتخاب کنیم، ببینیم سرنوشت شهرزاد چه می شود، نگاه کنیم کی قیمت گلابی کمی پایین می آید تا بخریمش…
محسن جان
چرا معادلات زندگی ما را بهم ریختی؟!!
با خودمان که تعارف نداریم، ما همگی برای خودمان داریم مرثیه خوانی می کنیم، تو حقارت ما را بر ما نمایاندی، اینکه با ۲۵ سال سن چقدر بزرگی و به قول حامد عسکری  اگر به تو می گویند مرد، ما “میم” مذکر هم نیستیم.
چند روز است بچه هایم را بغل نکرده ام، تا می گویند: بابا، خدا میداند بند دلم پاره می شود، مثل رگ های گلوی تو، لبهایت که به کویر ظهر عاشورا می ماند یک بند جلوی چشمانم رژه می رود، بعد از هر بار آب خوردنم وقتی میگویم: به فدای لب عطشان حسین، بیشتر از همیشه به دلم می نشیند، اینهمه صلابت در نگاه را از کجا آوردی؟
راستی این کفتار نامرد آبت داد و سرت را برید؟!
خدا کند نداده باشد تا بیشتر مثل اربابت شده باشی.
مدتی است خیلی کم مطلب می گذارم اما تو مرا بیچاره کرده ای، چقدر این عکس را دوست دارم، ساعت دو نصفه شب است و دارم اشک می ریزم و برای تو که نه، برای دلریش ریش خودم می نویسم.
ای معناگر انسانیت، ای پدری که وقتی پسرت زبان باز کند بابا گفتن هایش را از بهشت می شنوی، ای لب تشنه ای که دیشب به دست عباس و حسین سیراب شدی، ای عصاره فضایل ملت، ای تربیت یافته مکتب حسین و پیرخمین،
ما اسیران خاک را دعا کن.

شما را به هفتاد سال عبادت دعوت میکنم

لحظه ای تفکر


◀️چه کسی زمین را مامور کرده اینچنین دقیق و حساب شده بدور خورشید دوران داشته باشد تا ما حساب سال های عمرمان را داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده اینچنین دقیق و حساب شده بدور خود دوران داشته باشد تا ما گردش شب و روز را داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده به صورت مورب و بیضی شکل به دور خورشید دوران داشته باشد تا ما چهار فصل گرم و سرد و معتدل با آن همه تغییرات آب و هوایی مختلف داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده که با سرعت ثابت ۱۶۶۹ کیلومتر در ساعت بدور خود و سرعت ثابت ۳۰ کیلومتر در ثانیه بدور خورشید دوران داشته باشد تا حساب صدم ثانیه های روزها و ماه ها و سالها بعد از گذشت این عمر طولانی کائنات را هم بدون کوچکترین تغییری داشته باشیم؟
◀️حال چه کسی ماه را مامور این چرخش حساب شده و منظم با همان توصیف چرخهای بالا گفته ،بدور زمین کرده است تا حساب ماه های عمرمان را داشته باشیم؟
◀️چه کسی یازده سیاره منظومه شمسی را مامور کرده تا اینچنین دقیق تسلیم آمر خود باشند و بدون کوچکترین مزاحمتی برای یکدیگر بدور مرکز منظومه در چرخش باشند؟
◀️چه کسی مانع شده با وجود بی نهایت ستاره ها و سیاره های عالم آنها مزاحمتی برای ما نداشته باشند در صورتی که با برخورد هر یک از آنها با زمین ما الان وجود نداشتیم و ما الان روزانه شاهد برخورد صدها شهاب سنگ بی خطر با زمین هستیم؟
◀️چه کسی این انرژی عظیم و لایتناهی که خاموشی ندارد را به خورشید داده تا موجودات از آن بهره ببرند؟و همان کس زمین را اینچنین سرد و مطبوع نموده است؟
◀️چه کسی نیروی گرانشی با منشاء مرموز و ناشناخته را به زمین داده تا اجرام و اجسام را بر پشت خود اینچنین محترمانه سواری دهد؟

اگر خلافت یک وظیفه الهی است چرا بعداز عثمان امیرالمومنین از قبول آن خودداری کردند که نوبت به اصرار رسید؟

یکى از شبهاتى که وهابى ها زیاد مطرح مى‌کنند این است که:

اگر خلافت و امامت یک وظیفه الهى و انتصابى بود؛ پس چرا بعد از عثمان امیرمؤمنان علیه السلام از قبول آن خوددارى مى‌کرد؟ تا این که نوبت به اصرار رسید و فرمود:

دعونی والتمسوا غیری … وأنا لکم وز`یراً خیراً لکم منی امیراً وان ترکتمونی فأنا کاحدکم وأسمعکم وأطوعکم

مرا رها کنید و به سراغ دیگرى بروید ،  وزیر و مشاور بودن من براى شما بهتر از آن است که امیر و زمامدار باشم؟

نهج البلاغه صبحی صالح، ج ۱، ص۱۳۶٫

اصل خطبه:
دَعُونِى وَالَْتمِسُوا غَیْرِى فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَأََلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَلَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ وَ إِنَّ الآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَالَْمحَجَّهَ قَدْ تَنَکَّرَتْ. وَاعْلَمُوا أَنِّى إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَلَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَعَتْبِ الْعَاتِبِ وَإِِنْ تَرَکْتُمُونِى فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ ولَعَلِّى أَسْمَعُکُمْ وَأَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ وَأَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّى أَمِیراً.

مرا رها کنید و به سراغ دیگرى بروید که ما به کارى روى آورده‏ایم که داراى رنگ‌هاى گوناگون است. دلها بر آن قرار نمى‏گیرد و عقابها پایدار نمى‏ماند. به راستى که همه جا را ابر فتنه پر کرده و راه راست ناشناخته مانده است.

بدانید اگر من درخواست شما را پذیرا باشم با شما آن گونه که خود مى‏دانم رفتار خواهم کرد و به حرف ملامت‌گرها و این و آن گوش نمى‏دهم. و اگر دست از من بردارید من همانند یکى از شما خواهم بود. و در میان کسانى که ولایت امور را بدو مى‏سپارید من شنواتر و فرمانبردارتر مى‏باشم. من اگر وزیر شما باشم بهتر است از آنکه امیر شما باشم.»‏

نهج البلاغه صبحی صالح، ج ۱، ص۱۳۶٫

ادامه »

امیرمؤمنان (ع) بیشترین همتش این بود که موانع راه کسب کمالات انسانى را از پیش پاى مردمان بردارد

بالاترین کمال آدمی چیست؟

بالاترین کمال آدمى آن است که به ادب حق، مؤدّب شود، کمالات انسانى در او ظهور یابد، فطرتِ کمال‏خواهِ او به کمالِ مطلوب برسد و تا آنجا که مى‏تواند، منشأ خیرات گردد. در تعریف ادب گفته‏اند:

الأَدَبُ کلُّ رِیاضَهٍ مَحْمُودَهٍ یَتَخَرَّجُ بهَا الإِنْسَانُ فى فَضِیلَهٍ مِنَ الفَضَائِلِ‏.[۱]

ادب، ورزیدن‏هاى ستوده‏] و دگرگون کردن حالت بد نَفْس به حالت نیک [است که انسان در پى آن، صاحب یکى از فضیلت‏ها] ى اخلاقى و نَفْسى [گردد.

اگر انسان به ادب کمالى و صفاتى انسانى متصف نشود، و کمالات انسانى در او

ظهورننماید و به لطافت وجودى دست نیابد، در صورت انسانى فاسق جلوه مى‏کند که از محتواى انسانى به‏دور است و از او جز تباه‏گرى، خشونت‏ورزى و خون‏ریزى، عملى برنمى‏خیزد.

عَدَمُ الأَدَب سَبَبُ کُلِّ شَرٍّ.[۲]

فقدان ادب سبب هر شر و بدى است.

امیرمؤمنان على (ع) بیشترین همتش بر این بود که موانع راه کسب کمالات انسانى را از پیش پاى مردمان بردارد و زمینه لازم براى رسیدن آنان به ادب کمالى را فراهم نماید؛ و این مسئله را از حقوق مردم مى‏دانست:

وَ لَکمْ عَلَى حَقٌّ، فَأَمَّا حَقُّکمْ عَلَى … تَعْلیمُکمْ کَیْلًا تَجْهَلُوا، وَ تَأْدِیبُکمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا.[۳]

شما را بر من حقّى است. بر من است … که شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم، تا بدانید.

على (ع) همگان را سفارش مى‏کند که بدین امر حیاتى قیام کنند و وجود خود را به ادب کمالى شعله‏ور سازند:

ذَکِّ قَلْبَکَ بالأَدَب کَمَا تُذَکِّى النَّارُ بالحَطَب‏.[۴]

قلب و وجود خود را با ادب شعله‏ور ساز و برافروز؛ چنان‏که آتش با هیزم شعله‏ور و برافروخته مى‏شود.

نهج‏البلاغه، آموزگار کمالات انسانى است. ازاین‏رو به مهم‏ترین شاخصه‏هاى ادب کمالى در آن پرداخته مى‏شود.


 

[۱] . الفیّومى، المصباح المنیر، ص ۹؛ العینى، عمده القارى( شرح صحیح البخارى)، ج ۲۴، ص ۲۳؛ حکیمى، ادبیات و تعهد در اسلام، ص ۳۹٫
[۲] . ابن أبى‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج ۲۰، ص ۲۵۸٫
[۳] . سید رضى، نهج‏البلاغه، خطبه ۳۴٫
[۴] . ابن أبى‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج ۲۰، ص ۲۷۱؛ المحمودى، نهج‏السعاده فى مستدرک نهج‏البلاغه، ج ۵، ص ۹، خطاب به محمد بن حنفیه؛ و« أَذْک» آمده است.
 

 
مداحی های محرم