شتابگر فاش كننده[ ى اسرار] نباشيد

امام على عليه السلام:

شتابگر فاش كننده[ ى اسرار] نباشيد
لا تَكونوا عُجُلاً مَذاييعَ

کافی، جلد ۲، صفحه ۲۲۵

شرح حکمت 104نهج البلاغه(روزانه با نهج البلاغه)

و قال علیه‏السلام‏
یَا نَوْفُ، طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا، الرَّاغِبِینَ فِی الْآخِرَهِ، أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً، وَتُرَابَهَا فِرَاشاً، وَمَاءَهَا طِیباً، وَالْقُرْآنَ شِعَاراً، وَالدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلى‏ مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ، یَا نَوْفُ، إِنَّ دَاوُدَ علیه السلام قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَهِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ: إِنَّهَا لَسَاعَهٌ لَایَدْعُو فِیهَاعَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ، إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً، أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَهٍ.

«نوف بکالى» مى‏گوید: امیرمؤمنان علیه السلام را در یکى از شب‏ها دیدم که براى عبادت از بستر خود خارج شده بود. نگاهى به ستارگان آسمان افکند سپس به من فرمود: اى نوف! خوابى یا بیدار؟ عرض کردم: بیدارم.

 

اى نوف! خوشا به حال زاهدان در دنیا که راغب در آخرتند، همان‏ها که زمین را فرش و خاک آن را بستر و آبش را نوشیدنى گواراى خود قرار دادند.

قرآن را همچون لباس زیرین و دعا را همچون لباس رویین خویش ساختند سپس دنیا را بر روش مسیح سپرى کردند. اى نوف! داود (پیامبر علیه السلام) در چنین ساعتى از خواب برخاست و گفت این همان ساعتى است که هیچ بنده‏اى در آن دعا نمى‏کند جز این‏که به اجابت مى‏رسد مگر آنکه مأمور جمع مالیات (براى حاکم ظالم) بوده باشد یا جاسوس گزارش‏گر یا مأمور انتظامى‏اش، و یا نوازنده طنبور و یا طبل باشد.[۱]

مرحوم سیّد رضى «عَرْطَبه» را به «طنبور» و «کَوْبه» را به «طبل» تفسیر کرده و مى‏افزاید بعضى به عکس گفته‏اند: «عَرْطَبه» «طبل» است و «کَوْبه» «طنبور»؛

(وَهِیَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ کَوْبَهٍ وَهِیَ الطَّبْلُ. وَقَدْ قِیلَ أَیْضاً: إِنَّ الْعَرْطَبَهَ الطَّبْلُ وَالْکَوْبَهَ الطُّنْبُورُ)

شرح و تفسیر زاهدان در دنیا

این کلام نورانى هنگامى از امام علیه السلام صادر شد که «نوف بکالى مى‏گوید: امیر مؤمنان علیه السلام را در یکى از شب‏ها دیدم براى عبادت از بستر خود خارج شده بود.

نگاهى به ستارگان آسمان افکند سپس به من فرمود: اى نوف! خوابى یا بیدار؟

عرض کردم: بیدارم» (آن‏گاه این سخن نورانى که نهایت زهد در دنیا را در عباراتى کوتاه شرح مى‏دهد بیان فرمود)؛

(وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ قَالَ: رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ذَاتَ لَیْلَهٍ، وَقَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ، فَنَظَرَ فِی النُّجُومِ فَقَالَ لِی: یَا نَوْفُ، أَرَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ: بَلْ رَامِقٌ)

. نوف چنانچه خواهد آمد از دوستان نزدیک یا خادمان امیر مؤمنان بوده که حتى شب‏ها در خدمتش به سر مى‏برده است.

«فرمود: اى نوف! خوشا به حال زاهدان در دنیا که راغبان در آخرتند، همان‏ها که زمین را فرش و خاک آن را بستر و آبش را نوشیدنى گواراى خود قرار دادند.

قرآن را همچون لباس زیرین و دعا را همچون لباس رویین خویش ساختند سپس دنیا را بر روش مسیح سپرى کردند»؛

(قَالَ یَا نَوْفُ طُوبى‏ لِلزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا، الرَّاغِبِینَ فِی الْآخِرَهِ، أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً، وَتُرَابَهَا فِرَاشاً، وَمَاءَهَا طِیباً، وَالْقُرْآنَ شِعَاراً، وَالدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلى‏ مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ)

. تعبیر زمین را فرش و خاک را بستر و … کنایه از ساده زیستن در حد اعلى است.

تعبیر به قرآن را لباس زیرین و دعا را لباس رویین قرار دادند، کنایه از این است که دستورات قرآن در درون دل و جان و روحشان قرار دارد و دعا ورد زبانشان است همواره به هنگام قیام و قعود و هرگونه حرکت فردى و اجتماعى از خدا یارى مى‏طلبند و براى توفیق بیشتر دعا مى‏کنند و از این طریق هرگز خدا را از یاد نمى‏برند.

افزون بر این، بدن انسان در حال عادى بسیار آسیب‏پذیر است و لباس، او را از بسیارى آسیب‏ها حفظ مى‏کند، پس دعا را لباس رویین قرار دادن اشاره به این است که آنها در سایه دعا، خود را از خطرات مختلف و عذاب‏هاى دنیا و آخرت و انحرافات اخلاقى حفظ مى‏کنند.

تعبیر به «قَرَضُوا الدُّنْیا ..». اشاره به پیمودن و طى کردن دنیا بر روش بسیار زاهدانه حضرت مسیح است (قرض هم به معناى قطع کردن و بریدن آمده و هم به معناى گذشتن و عبور کردن).

اشاره امام در اینجا به زندگى زاهدانه حضرت عیسى به طور مشروح‏تر در خطبه ۱۶۰ آمده است که فرمود: «و اگر بخواهى (براى نمونه دیگرى) زندگى عیسى بن مریم- که درود خدا بر او باد- را برایت بازگو مى‏کنم؛ او سنگ را بالش خود قرار مى‏داد، لباس خشن مى‏پوشید، غذاى ناگوار (مانند نان خشک) مى‏خورد، نان خورش او گرسنگى، چراغ شب‏هایش ماه، سر پناه او در زمستان مشرق و مغرب زمین بود (صبح‏ها در طرف غرب و عصرها در طرف شرق رو به آفتاب قرار مى‏گرفت) میوه و گل او گیاهانى بود که زمین براى چهارپایان مى‏رویاند. نه همسرى داشت که او را بفریبد و نه فرزندى که (مشکلاتش) او را غمگین سازد، نه مالى داشت که او را به خود مشغول دارد و نه طمعى که خوارش کند؛ مرکبش پاهایش بود و خادمش دست‏هایش!»

(وَإِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِی عِیسَى‏ بْنِ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَلَقَدْ کَانَ یَتَوَسَّدُ الْحَجَرَ، وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ، وَیَأْکُلُ‏ الْجَشِبَ، وَکَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ، وَسِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ، وَظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقُ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا، وَفَاکِهَتُهُ وَرَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ؛ وَلَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَهٌ تَفْتِنُهُ، وَلَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ، وَلَا مَالٌ یَلْفِتُهُ، وَلَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ، دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ، وَخَادِمُهُ یَدَاهُ!)

ادامه »

کدشناسی دشمنان اهل البیت در قرآن.


 امام صادق (علیه السلام) فرمودند؛
 عَدُوُّنَا فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ الْفَحْشَاءُ وَ الْمُنْکَرُ وَ الْبَغْیُ وَ الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ وَ الْأَصْنَامُ وَ الْأَوْثَانُ وَ الْجِبْتُ وَ الطَّاغُوتُ وَ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ.


شرح حدیث؛
 دشمنان ما اهل البیت (علیهم السلام) در قرآن تحت عناوین؛ فحشاء، منکر، بغی، خمر، میسر، انصاب، ازلام، اصنام، اوثان، جبت، طاغوت، میته، دم و گوشت خوک معرفی شده‌اند.


 پیشنهاد؛ پس هرگاه حین تلاوت قرآن با این لغات مواجه شدید (خصوصاً جبت و طاغوت)، به اعداء الله و قتله اهل البیت لعنت  کنید.

آدم‌های امن،چه کسانی هستند ؟!

 آدم های امن، افرادی هستند كه همه چیز را می‌توانی بهشان بگویی و بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند، میتوانی کنارشان احساس بودن کنی .

 اینها تا لباسی تازه تنت ببینند نمی‌پرسند از کدام مغازه خریدی؟ مارکش چیه؟ چند خریدی؟
می‌گویند: چقدر قشنگه، بهت می‌آید، من عاشق این جنس ژاکتم.

 از سفر که برگردی
نمی‌پرسند با کی و چرا رفتی؟ اسم هتلش؟ چه‌قدر هزینه شد؟
می‌گویند :خوش گذشت؟ سرحال شدی؟

 دانشگاه قبول شوی،
نمی‌پرسند شهریه‌اش چه قدره؟ وای چقدر دوره!
می‌گویند چه رشته‌ای به سلامتی؟ این رشته بازار کار خوبی دارد، اگر تلاش کنی.

 مشغول کاری تازه‌ شوی،
نمی‌پرسند حقوقت چه قدره؟ اسم شرکتش چیه؟ جایش کجاست؟
می‌گویند شغلت را دوست داری؟ صاحبکارت یا همکارهایت آدم‌های خوبی هستند؟ این‌جور شغل‌ها جای پیشرفت دارد …

 آدم های امنی باشیم

رواج پديده محافظ شخصي در بين هنرمندان ايراني/ باديگارد‌هاي عضلاني آپشن جديد هنرمند بودن

انتشار تصاوير متعدد از افرادي مانند احسان عليخاني، محمدرضا گلزار و مهران مدیری يا بعضي خواننده‌هاي زير‌زميني با مردان قوي هيكلي كه وظيفه محافظت از آنها را بر عهده گرفته‌اند، اين سؤال را به وجود آورده كه مثلاً به غير از درخواست امضا يا عكس سلفي، مردم چه خواسته‌اي از شخصي مانند عليخاني خواهند داشت كه وي براي فاصله گرفتن از مردم سراغ باديگار رفته است؟ در عوض هم افراد وقتي جلوي دوربين تلويزيون قرار مي‌گيرند، قربان صدقه همان مردمي مي‌روند كه براي دور ماندن از آنها باديگارد استخدام كرده‌اند! پارادوكس مردمي بودن در شعار و محافظ شخصي داشتن براي دور شدن از عامه مردم مسئله‌اي است كه چهره‌هاي به اصطلاح هنرمند با آن درگير هستند.

شايد فردي مثل آنجلينا جولي حق داشته باشد در مقابل باندهاي تبهكاري كه ممكن است فرزندانش را بربايند، قهرمان حرفه‌اي بوكس را به عنوان باديگارد استخدام كند. يا خانواده ثروتمند ديويد بكهام، فوتباليست سابق تيم ملي انگلستان براي اينكه خانواده پر‌جمعيتش از شر پاپاراتزي‌ها و مزاحم‌هاي خياباني در لندن در امان باشد، سراغ باديگاردي رزمي‌كار با قد 2 متر قد برود كه تنها تماشاي چهره‌اش دلهره‌آور است.

اما در مقابل وقتي يك چهره نا‌آشنا و تازه ظهور كرده در فضاي موسيقي زير‌زميني ايران با باديگارد در محافل عمومي ظاهر مي‌شود، اين به چه معنا است؟ آيا قرار است مافياي روسي شهر نيويورك برنامه‌اي براي اخاذي از يك خواننده زير‌زميني در تهران داشته باشد يا پاپاراتزي‌ها برايشان مهم است كه چهره نا‌آشنايي كه در گوشه‌اي از يك مراسم ختم نشسته، كيست و عكس‌هاي شخصي وي را منتشر كنند؟
قريباً هيچ‌كدام از اين موارد در ايران وجود ندارد، حتي در بعد بين‌المللي وقتي به وب‌سايت‌هاي شركت‌هاي امنيتي مراجعه مي‌كنيم به مشتريانشان توصيه مي‌كنند كه براي سفر به مناطق نا‌امني چون سوريه، محافظ امنيتي استفاده كنند، ولي ما در ايران براي ايجاد امنيت در سوريه نيروي داوطلب اعزام مي‌كنيم. تفاوت معناي امنيت در ايران و غرب آنقدر گسترده است كه استفاده از محافظ براي چهره‌هاي غيرحاكميتي را كه الزامات و ملاحظات امنيتي برايشان اجباري است، بي‌معنا مي‌كند.

اينكه اكنون مؤسساتي در ايران اقدام به آموزش محافظ شخصي مي‌كنند و براي مشتريان داخلي محافظ در نظر مي‌گيرند، كاري است كه حتماً توجيهي دارد، اما اينكه چهره‌هاي هنرمند در رأس مشتريان اين محافظان قرار مي‌گيرند، جاي تعجب دارد.

مسئله وقتي جالب مي‌شود كه اغلب كساني كه با باديگارد در محافل عمومي ظاهر مي‌شوند جزو هنرمندان ريشه‌دار و مردمي نيستند و در عوض چهره‌هاي سوپر‌استار و ستاره‌هاي يك‌شبه سينما سراغ اين‌گونه رفتار‌هاي لاكچري‌مآبانه مي‌روند. اين روزها مردم تصوير حضور مهران مديري در مشهد را با محافظ و اسكورت نگاه مي‌كنند و آن را با عبور و مرور ساده دولتمردان برخي كشورهاي خارجي مقايسه مي‌كنند و در نهايت به جوگير بودن برخي از ما در مواجهه با هنرمندان مي‌خندند!

 
مداحی های محرم