موضوع: "پارکینگ معرفت"
لا یکون العبد مومنا حتى یعرف الله و رسوله و الائمة کلهم و امام زمانه
سه شنبه 96/06/07
لا یکون العبد مومنا حتى یعرف الله و رسوله و الائمة کلهم و امام زمانه
حسن بن علی وشاء روایت می کند به امام رضا(ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام باقى می ماند؟ حضرت رضا فرمود: خیر، گفتم: براى ما راویت شده که زمین باقى می ماند ولی خداى تعالى بر اهل زمین خشمگین است. امام فرمود: نه، باقى نخواهد ماند، در صورتی که امام نباشد زمین فرو می رود و نابود می شود.
عن الوشّاء قال: سألت أبا الحسن الرّضا (ع) هل تبقى الأرض بغیر إمام؟
قال(ع) : لا، قلت: إنّا نروى أنّها لا تبقى إلّا أن یسخط اللّه عزوجل على العباد
قال(ع) : لا تبقى إذا لساخت.
الکافی ج 1 ص 179 ح 13 سند صحیح
چند راوی از عمر بن اذینه روایت می کنند که یکى از دو امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرمود: انسان در شمار مؤمنین نباشد تا آن که خدا و رسول خدا و همه ائمه و امام زمان خود را بشناسد و در امورش به [دستورات] امام زمان ش رجوع کند و تسلیم اوامرش باشد، سپس فرمود: چگونه ممکن است کسى امام آخر را [بتواند] بشناسد [یا ادعا کند که می شناسم] و امام اول را [با وجود آن همه دلائل و معجزات و آن همه گذر زمان و دور شدن از محل نزاع] نشناسد؟ [پس طبیعتا کسی که مقابل امام اول و دیگر ائمه تسلیم نیست ادعای شناخت امام آخر دردی از او دوا نمی کند. چون چنین ادعایی یا خدعه است یا جهالت]
عن ابن أذینة عن غیر واحد عن أحدهما أنه قال(ع) : لا یکون العبد مؤمنا
حتى یعرف اللّه و رسوله و الأئمة کلهم و إمام زمانه و یرد إلیه و یسلم له
ثم قال(ع) : کیف یعرف الآخر و هو یجهل الأول؟
الکافی ج 1 ص 180 ح 2 سند صحیح
برخی نکات :
1_روایات متعدد و مکرری وارد شده که زمین هرگز از حجت الهی و امام معصوم خالی نخواهد بود. سنت خداوند است که زمین از حجت زنده خالی نباشد و سنت خداست که زمین با وجود او آرام گیرد.
2_وجود امام به معنای تولد در صدها سال بعد نیست. یا طوری نیست که هیچ دسترسی به او نباشد. خیر بلکه او برای درجات بالای علم و ایمان مشهود است و حتی اهل اضطرار از او بهره مند هستند. موضوع رد مشاهده سندا ضعیف و درباره اشخاص دغلکار و دکان دار و فاقد صلاحیت شرعی است.
3_ورود به دایره ایمان، توحید و نبوت و امامت و اطاعت از دستورات انبیاء و اوصیاء را می طلبد. 4_پذیرش برخی انبیاء و اوصیاء و برخی از ائمه و و رد بقیه، به معنای خروج از دایره ایمان است.
5_پذیرش برخی دستورات شرعی و انکار آگاهانه اوامر دیگر ، نیز به معنای خروج از ایمان است. 6_این از مسلمات روایات سنی و شیعه است که “من مات ولم یعرف إمام زمانه، مات میتة جاهلیة" و این معرفت در قدم اول شناخت اسم و رسم و سپس اعتقاد به ولایت او و سپس اطاعت از اوست.
والسلام علیکم و رحمه الله.
ما هم شهید می شویم !
چهارشنبه 96/06/01
وقتی در قتلگاه_دنیا …
لذت گناهانش را
حراممان می کنیم…
و به جرم حزب اللهی بودن هم ،
سرزنش می شویم !
جهاد اکبر … بیش از …
جهاد اصغر … شهید دارد …
شهدایی از جنس ذوب شدن های …
چندین ساله … ذره ذره …
.
.
اما امان از قتلگاه_مجازی …
چه خوب هایی آمدند و غرق شدند!
و آن هم ، ذره ذره …
اینجا هم میتواند سکوی پرش باشد
و هم مرداب شیطان …
بنگر_که_چگونه_ایی؟
پر از لبخند خدا و اهل بیت علیه السلام و شهداء
پر از انرژی مثبت
پر از بصیرت
چرا من از اسلام خجالت بکشم بلکه افتخار من است
دوشنبه 96/05/30
1⃣ -وقتی مردم از گوش دادن موسیقی باصدای بلند در اتومبیل خجالت نمی کشند.
چرا من از گوش دادن قرآن در اتومبیلم خجالت بکشم؟…❗️
2⃣ - وقتی پسران از برداشتن
ابروی خود و بند انداختن بصورتشان خجالت نمیکشند؟…
❓
چرا من از گذاشتن محاسن
و ریش خجالت بکشم؟…
❗️
3⃣ - وقتی دختران از نشان
دادن زینت واندامشان
به مردم
خجالت نمیکشند.
❓
چرا من از پوشاندن بدنم و رعایت حجاب ، خجالت بکشم؟…! ⁉️⁉️⁉️
4⃣ - وقتی پسران و دختران از
تقلید از هنرپیشگان فاسد غربی خجالت نمیکشند..
❓
چرا من از پیروی از سنت 14 معصوم(ع) خجالت بکشم… ❗️
5⃣ - وقتی مردم از هر خزعبلاتی در جمع
خجالت نمیکشند…… ⁉️
پس چرا من از یاد کردن الله و سنت رسول الله (ص)واهل بیت مطهرش(ع) در جمع خجالت بکشم…….⁉️
6⃣ - وقتی جاهلان ازآیین های خرافی و پوسیده ای مانند مجوسیت و ,,,,,,,,,,,,,,
خجالت نمیکشند. ❓
چرا من در دفاع از اسلام پاک خجالت بکشم…
7⃣ - وقتی پسران و دختران از نگاه کردن
به نامحرمان در خیابان خجالت نمیکشند
چرا من از نگاه نکردن به نامحرم و پایین انداختن سر خویش جلوی نامحرم خجالت بکشم؟.. ❗️
8⃣ -وقتی جوانان فاسد از فساد و
هرزگی خجالت نمیکشند.
شما را به هفتاد سال عبادت دعوت میکنم
شنبه 96/05/28
لحظه ای تفکر
◀️چه کسی زمین را مامور کرده اینچنین دقیق و حساب شده بدور خورشید دوران داشته باشد تا ما حساب سال های عمرمان را داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده اینچنین دقیق و حساب شده بدور خود دوران داشته باشد تا ما گردش شب و روز را داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده به صورت مورب و بیضی شکل به دور خورشید دوران داشته باشد تا ما چهار فصل گرم و سرد و معتدل با آن همه تغییرات آب و هوایی مختلف داشته باشیم؟
◀️چه کسی زمین را مامور کرده که با سرعت ثابت ۱۶۶۹ کیلومتر در ساعت بدور خود و سرعت ثابت ۳۰ کیلومتر در ثانیه بدور خورشید دوران داشته باشد تا حساب صدم ثانیه های روزها و ماه ها و سالها بعد از گذشت این عمر طولانی کائنات را هم بدون کوچکترین تغییری داشته باشیم؟
◀️حال چه کسی ماه را مامور این چرخش حساب شده و منظم با همان توصیف چرخهای بالا گفته ،بدور زمین کرده است تا حساب ماه های عمرمان را داشته باشیم؟
◀️چه کسی یازده سیاره منظومه شمسی را مامور کرده تا اینچنین دقیق تسلیم آمر خود باشند و بدون کوچکترین مزاحمتی برای یکدیگر بدور مرکز منظومه در چرخش باشند؟
◀️چه کسی مانع شده با وجود بی نهایت ستاره ها و سیاره های عالم آنها مزاحمتی برای ما نداشته باشند در صورتی که با برخورد هر یک از آنها با زمین ما الان وجود نداشتیم و ما الان روزانه شاهد برخورد صدها شهاب سنگ بی خطر با زمین هستیم؟
◀️چه کسی این انرژی عظیم و لایتناهی که خاموشی ندارد را به خورشید داده تا موجودات از آن بهره ببرند؟و همان کس زمین را اینچنین سرد و مطبوع نموده است؟
◀️چه کسی نیروی گرانشی با منشاء مرموز و ناشناخته را به زمین داده تا اجرام و اجسام را بر پشت خود اینچنین محترمانه سواری دهد؟
برداشتی ازنامه هاى بلوغ، ص: 30آاستاد صفایی حایری)
جمعه 96/05/27
ما مجهولات زيادى داريم و براى شروع، بايد روى معلوماتمان كار كنيم و آنها را بزايانيم و بايد از آنجايى شروع كنيم كه شكّ و ترديد آن را فاسد نكرده باشد.
وجود خود من و اين احساس، اساس معلومات ماست و همانطور كه گذشت، احتياج به استدلال ندارد كه «من فكر مى كنم، پس هستم»؛ چون درك ما از خودمان، بلاواسطه است. در همين جمله آمده: «من فكر مى كنم»، پس وجود من و فكر و عمل من، بلاواسطه احساس شده. ديگر معنا ندارد كه با اين همه راه، دوباره به اوّل برگردم و خودم را اثبات كنم.
من هستم.
مرحله ى دوم، اين است كه آيا جهانى بيرون از ذهن من، وجود دارد؟ بعضى ايده آليست ها معتقدند هيچ چيز بيرون از خيال و ذهن ما نيست و تمامى اينها، تصوّرات ما هستند.
جواب ساده ى اينها، در اين نكته هست كه اگر آتشى بيرون از ذهن و تصوّر ما وجود ندارد، پس چرا تصوّر آتش، با دست زدن به آتش، در ما دو احساس ايجاد مى كند. با دست زدن به بخارى مى سوزيم، ولى تصوّر آتش، اين سوزش را ندارد. تفاوت اين دو احساس، نشان مى دهد كه بيرون از ذهن ما، دنيايى ديگر هم هست.
من هستم و دنيايى بيرون از ذهن من هست.
سؤال بعد اين است، آيا اين جهان قابل ادراك هست؟ بعضى از سوفسطايى ها معتقدند؛ چون ما اين جهان را با حواس درك مى كنيم و چون حواس ما خطاكارند، پس نمى توان به ادراك حواسمان اعتماد داشت. اينها نمونه هاى زيادى از خطاى حواس را دليل مى آورند. و با وجود اين واسطه هاى خطاكار، امكان شناخت و ادراكى نيست.
در جواب اينها مى گويند كه ما، گذشته از حواس، از مغز و فكر و عقل هم برخورداريم و با كمك همين نيروهاست كه مى توانيم خطاى حواس را كشف كنيم و شرايط ادراك را در نظر بياوريم و همين طور قضاوت نكنيم.
تا به حال يافته ايم كه «من هستم»، «دنيايى بيرون از من هست» و اين دنيا، قابل ادراك هم هست.
مرحله ى بعد، اين سؤال مطرح مى شود، بر فرض قابل ادراك باشد، آيا قابل بيان هست؟ آيا مى توانيم ادراكاتمان را همانطور كه هست به ديگران منتقل كنيم و يا اين كه ما و ديگران، هر كدام بدون آنكه حرف ديگرى را بفهميم، در ذهنيّت خود برداشتى داريم.
در اين قسمت، زبان رياضى، علمى و قراردادها، زبان مشترك را مشخص مى كنند.
نامه هاى بلوغ، ص: 30