موضوع: "درخشش آیات قرآن"
راز ماندگاری(درک لحظه ها)
شنبه 96/06/11
بنای عمر انسان برپایه لحظات است، لحظاتی که گذشته، حال وآینده را می سازد، و با ایجاد رابطه معنادار بین آنها فرآیند زندگی شکل می گیرد. زندگی ای که آغازش از رحم مادر وسپس دنیای ماده و امتدادش به بی نهایت می رسد.سرنوشت انسان در آن بی نهایت به نحوه زیستن او در این دنیا بستگی دارد. فرصت ها وامکاناتی که به لطف پروردگار هستی در این دنیای فانی موجود است. (1) ولحظاتی که زمان را تولید می کنند، ابزاری هستند که به واسطه آنها سعادت یا شقاوت در ابدیت رقم می خورد. به این ترتیب انسانها صاحب زمان هستند و با درایت و عقل خدادادی می توانند به گونه ای لحظات عمر خود را مدیریت نمایند که موجب حسرت آنان در آخرت نگردد.
چنانکه امام حسن مجتبی (ع) می فرماید:«فرزند آدم از روزی که شکم مادر را ترک می کند و به زمین قدم می گذارد پیوسته سرگرم نابود ساختن عمر خویش است در حالی که باید از فرصت زندگی استفاده کند و برای منازلی که در پیش دارد بهره بردارد»
باید بدانیم فرصتها “زمان حال” زندگی اند، زیرا گذشته لحظاتی هستند که از دست رفته اند و آینده لحظاتی می باشند که از” اکنون ” حاصل می شوند.در روایات زیادی استفاده از زمان حال را غنیمت حساب آورده اند(2) و گفته شده که باید از تک تک فرصت های فعلی استفاده شود ؛ چرا که فرصت ها مثل ابر گذرا هستند.(3)
امام سجاد(ع) فرمود: «یک مصیبت، این است که انسان با از دست دادن مال ـ که جایگزین دارد ـ غمگین می شود ؛ ولی برای عمرش ـ که از دست می رود و قابل جبران نیست ـ نگران نمی شود. مصیبت دیگر این که هر روز که به شب می رساند، یک قوم به سوی آخرت پای می گذارد ؛ ولی نمی داند به سوی بهشت روانه است یا جهنم… اگر انسان از این امر پند بگیرد دچار سختی و مشکلی نمی شود»(4)
انسان عاقل واندیشمند کسی است که در استفاده از ساعات ونه بلکه ثانیه های زندگی اش خساست به خرج داده وبا الگوپذیری از تعالیم حیات بخش دین و کوشش وتلاش در این مسیر، به منظور دریافت سهم خویش «درآینده » زمان حال را دریابد.
امیر المؤمنین درخطبه102نهج البلاغه با بیانی بسیار شیوا در همین زمینه می فرماید:«به مانند بى رغبت هاى به دنيا، و اعراض كنندگان از آن به دنيا بنگريد، كه به خدا قسم دنيا به زودى اهل اقامت و ساكنانش را از ميان برمى دارد، و عيّاشان بى خيال را دچار حادثه و بلا مى نمايد.آنچه از دنيا از دست رفته و پشت كرده بازنمى گردد، و آينده آن هم روشن نيست چه مى شود تا به انتظارش باشند.شادى آن آميخته به اندوه است، و قدرت و قوت مردان آن رو به سستى و ضعف مى رود.پس فراوانى آنچه كه شما را خوشايند است فريبتان ندهد، زيرا آنچه از دنيا با شما خواهد بود اندك است.رحمت خداوند بر كسى كه انديشه كند و عبرت گيرد، و عبرت بگيرد و بيناى به امور شود. آنچه از دنيا موجود بوده پس از اندك زمانى كه بر آن بگذرد گويى وجود نداشته، و آنچه از آخرت وجود خواهد يافت گويى پس از اندك زمانى ابدى و هميشگى خواهد بود. آنچه به شماره آيد (ساعات عمر) پايان پذير است، و هرچه را انتظار برند آمدنى است، و هرچه آمدنى است نزديك و در حال رسيدن است.»
ادامه »در قرآن کریم خداوند وجود سه صفت در انسان را موجب فسق او می داند؛
سه شنبه 96/05/31
« الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ [ بقره/27] (فاسقان ) كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم بستند مى شكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مى نمايند، و در زمين فساد مى كنند، قطعا آنان زيان كارانند.»
1 : کسانی که به عهد الهی پایبند نیستند.
2 : کسانی که قطع صله ی رحم می کنند.
3 : کسانی که در زمین فساد می کنند.
عهد الهی در این آیه برای هر کس متفاوت می باشد؛ به عنوان مثال در خصوص پیامبران، خداوند از آنان پیمان گرفته تا آیات الهی را مردم بیان کنند[1] و همچنین از اهل کتاب تعهد گرفته شده تا کتمان حق ننمایند و به بشارت هایی که درباره ی حضرت رسول صلوات الله علیه آمده عمل کنند[2] و همچنین از عامه ی مردم نیز عهدی مبنی بر عمل به دستورات الهی و رهایی راه شیطان گرفته شده است.[3]
سوالی که در اینجا مطرح است این است که این عهد و پیمان چه زمانی از انسان گرفته شده است؟
در واقع خداوند هر نعمتی که به انسان داده است، عملا همراه با آن پیمانی با زبان آفرینش از او گرفته است، به عنوان مثال وقتی به او نعمت چشم را می دهد یعنی اینکه در مقابل تو باید بوسیله ی آن حقایق را ببینی و وقتی به نعمت گوش را ارزانی می کند یعنی اینکه بوسیله ی آن باید صدای حق را بشنوی و به همین ترتیب.
بنابراین هر زمان که انسان از انچه درون فطرت اوست بهره نگیرد و یا در راستای غیر الهی بکار گیرد در چنین صورتی او پیمان الهی را نقض کرده و همه یا قسمتی از این پیمان ها را نادیده گرفته است.[4]
خصوصیت دومی که در این آیه به عنوان نشانه ایی بر فاسقان بیان شده است، قطع ارتباط با کسانی است که خداوند دستور به ارتباط و رفت و آمد با آنها را داده است.
علّامه مجلسى رحمه الله علیه ذیل آيهى «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» يكصد و ده حديث درباره اهميت صله رحم، بيان فرموده و آنها را مورد بحث و تفصیل قرار داده است.[5] که در اینجا به مختصری در این باره اکتفاء می کنیم.
« صله رحم، عمر را زياد و فقر را دور مى سازد.
صله رحم، رزق توسعه مى يابد.
بهترين قدمها، قدمى است كه براى صلهى رحم و ديدار اقوام برداشته مى شود.
در اثر صله رحم، به مقام مخصوصى در بهشت دست مى يابيد.
به سراغ بستگان برويد، گرچه آنها بى اعتنايى كنند.
صله رحم كنيد هر چند فاميل از نيكان نباشد.
صله رحم كنيد، گرچه با سلام كردن باشد.
صلهى رحم، مرگ و حساب روز قيامت را آسان مى كند.
صلهى رحم باعث تزكيه عمل و رشد اموال مى شود.
صله رحم كنيد، گرچه يك سال راه برويد.»
خصوصیت سوم این دسته از افراد این است که بر روی زمین به فکر اصلاح زمین نبوده و در آن به فساد می پردازند.
و در انتهاء نیز قرآن کریم، نتیجه ی اعمال آنها را خسران و زیان می داند. وچه زیانی بالاتر از این که آدمی تمامی سرمایه های مادی و معنوی خویش را در راه غیر الهی و عاقبت به شری بکار برد!؟
پی نوشت
[1]. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ» احزاب/ 7.
[2]. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ» آل عمران/187.
[3]. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ» اعراف/ 172.
[4]. برگزيده تفسير نمونه/ج1، ص/ 57
[5]. بحار، ج 71، ص 87.
منابع:
تفسیر المیزان
تفسیر برگزیده ی نمونه
تفسیر نور