موضوع: "اولین کهکشان حیدری"

خطبه نودم نهج البلاغه اين خطبه معروف به خطبه اشباح است
پنجشنبه 96/06/23
و از اين خطبه است در وصف فرشتگان
صاحب عرش را براى روز نيازمندى خود ذخيره گرفته اند، و به وقت انقطاع خلق از خدا وتوجهشان به مخلوقات فقط خدا را مورد توجه قرار مى دهند.
روزگارِ عباداتشان را پايان نمى دهند، رغبتشان به عبادت پروردگار آنان را به هيچ سويى متوجه نمى سازد، مگر به سوى سرچشمه هاى اميد به رحمت حق و ترس از عذاب او كه هيچ گاه از دلهاشان قطع نمى شود
آنچه علّت ترس از عذاب است از دلشان زدوده نمى شود تا از كوشش در عبادت دست بردارند، طمع آنان را به اسارت درنياورده تا سعى در امور ظاهر را بر كوشش در امر آخرت مقدم بدارند
اعمال گذشته خود را بزرگ نشمارند، زيرا اگر بزرگ شمارند اميد آنان به حق باعث زدودن رشته هاى خوف آنان از عذاب مى شود
محض وسوسه هاى شيطانى در رابطه با حضرت حق اختلاف نكرده اند، قهرهاى ناگوار آنان را از هم جدا نساخته، و كينه هاى حسدورزى بر آنان غالب نشده و عوامل شک و بددلى آنان را دسته دسته ننموده و انديشه هاى گوناگون آنان را تقسيم نكرده.
فرشتگان اسير و پايبند ايمانند
نه انحرافى آنان را از ريسمان محكم ايمان بريده و نه سستى و تنبلى ايشان را از رشته حق جدا كرده
در طبقات آسمانها جاى پوست تختى نيست مگر اينكه فرشته اى بر آن در سجود است، يا در حال سير و سرعت در بندگى خدا
با طول عبادتشان بر معرفتشان مى افزايند و بدانوسيله عزّت و جلال خدا در دلشان افزايش مى يابد.

امام رضا علیه السلام: هر موجودی که در پذیرش ولایت امیرالمومنین سبقت گرفت از طرف خداوند زینت یافت
دوشنبه 96/06/20
الامام الرضا علیه السلام :
فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ عَرَضَ اللَّهُ الْوَلَايَةَ عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ فَتَسْبِقُ إِلَيْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فَزَيَّنَ بِهَا الْعَرْشَ ثُمَّ سَبَقَ إِلَيْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَزَيَّنَهَا بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ سَبَقَ إِلَيْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ الدُّنْيَا فَزَيَّنَهَا بِالْكَوَاكِب.
امام رضا علیه السلام :
خداوند ولایت امیرالمومنین را در روز غدیر به اهل آسمانها عرضه کرد،اهل آسمان هفتم در پذیرش ولایت از همه سبقت گرفتند، خداوند هم آسمان هفتم را با عرش، زینت داد
سپس اهل آسمان چهارم سبقت گرفت و خداوند آسمان چهارم را با بیت المعمور زینت داد
سپس اهل آسمان اول سبقت گرفت و خداوند آسمان اول را با ستارگان زینت داد.
ادامه دارد…
? إقبال الأعمال ،ج1،ص465.

شرح حکمت 116نهج البلاغه(روزانه با نهج البلاغه)
چهارشنبه 96/06/15
و قال علیه السلام کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ، وَمَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَمَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ! وَمَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ.
چه بسیارند کسانى که به سبب نعمتى که به آنها داده شده در غفلت فرو مىروند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب مىخورند و خداوند هیچ کس را به چیزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) آزمایش نکرده است.[۱]
شرح و تفسیر هشدار به چهار چیز
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه و هشدار دهنده به چهار نکته مهم اشاره مىکند که بر محور چهار واژه معنادار: «مستدرج»، «مغرور»، «مفتون» و «املاء» دور مىزند. مىفرماید: «چه بسیارند کسانى که به وسیله نعمتى که به آنها داده شده غافل مىشوند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب مىخورند و خداوند هیچ کس را به چیزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) آزمایش نکرده است»؛
(کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ، وَمَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَمَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ! وَمَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ)
. «مستدرج» از ریشه «استدراج» به معناى چیزى را تدریجاً به سمت و سویى بردن آمده است. در قرآن مجید این تعبیر در دو آیه (۱۸۲ سوره «اعراف»، و ۴۴ سوره «قلم») ذکر شده و مفهوم آن در هر دو مورد یکى است و آن اینکه کسى را مرحله به مرحله بدون اینکه خود متوجه شود در دام مجازات گرفتار کنند درست مثل اینکه کسى از بیراهه به سوى پرتگاه مىرود اما نه تنها او را از این کار نهى نکنیم بلکه به دلیل آنکه مستحق مجازات و کیفر است او را نیز تشویق کنیم. ناگهان به لب پرتگاه مىرسد و خود را در دام مجازات مىبیند، وحشت مىکند و راه بازگشت در برابر خود نمىبیند و از همان جا مىلغزد و در پرتگاه سقوط مىکند. خدا به افرادى که طغیان را به اوج خود مىرسانند نیکى مىکند، نعمت مىبخشد، مقام مىدهد و ناگهان در میان ناز و نعمت گرفتار مجازاتشان مىسازد، مجازاتى که در آن حالت بسیار دردناک است.
در آیه ۴۴ سوره «انعام» مىخوانیم: « «فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَىْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَهً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ»؛ هنگامى که آنچه را به آنها تذکر داده شده فراموش کردند ما درهاى همهگونه نعمت را بر آنها گشودیم تا زمانى که (کاملًا) به آنچه به آنها داده شده بود خوشحال شدند.
ناگهان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم و یکباره نومید شدند».[۲]
دومین جمله اشاره به کسانى است که مورد آزمون الهى از طریق پردهپوشى خداوند نسبت به گناهان آنها قرار مىگیرند. خدا، ستار العیوب است و تا آنجا که ممکن باشد بر گناهان بندگانش پرده مىافکند تا بیدار شوند و توبه کنند و به راه حق باز گردند ولى گروهى به عکس، مغرور مىشوند و از این ستر الهى فریب مىخورند و بر شدت و کثرت گناه مىافزایند. با توجه به اینکه «چون که از حد بگذرد رسوا کند» سرانجام پردهها بالا مىرود و آنها رسواى خاص و عام مىشوند.
جمله سوم اشاره به یکى دیگر از راههاى نفوذ شیطان و هواى نفس در انسان است؛ گاه مردم از روى حسن ظن و گاه از طریق تملق و چاپلوسى به مدح و ثناى افرادى مىپردازند؛ ولى گاه آنها که از حال خود باخبرند و وضع خود را با آنچه به صورت مدح و تمجید گفته مىشود کاملًا متفاوت مىبینند بیدار شده و سعى مىکنند خود را با حسن ظن مردم موافق کنند، گاهى با این سخنان، فریب مىخورند و خود را مقرب درگاه الهى و در اوج فضیلت و اخلاق مىپندارند، درحالى که در دام شیطان و هواى نفس گرفتارند.
چهارمین جمله اشاره به حال کسانى است که خداوندِ حلیم و غفور آنها را از طریق بخشیدن نعمت و گسترش روزى و مانند آن مىآزماید شاید به پاس نعمتهاى الهى بیدار شوند و باز گردند؛ این گسترش نعمتها سبب غفلت و بىخبریشان شده و همچنان راه خطا را با شتاب ادامه مىدهند، ناگهان خدا آنها را گرفته و مجازات مىکند؛ مجازاتى که بسیار دردناک است، زیرا در میان نعمتهاى الهى غوطهور و سرگرم لذاتند که در یک لحظه همه چیز دگرگون مىشود و همچون «قارون» که با داشتن آن همه امکانات در اوج غرور و غفلت قرار داشت، گرفتار عذاب ناگهانى الهى شده و در یک لحظه همه چیز خود را از دست مىدهند.
قرآن مجید در شرح حال قوم «سبا» و سرگذشت آنها به همین معنا اشاره کرده است؛ خدا آنها را مشمول انواع نعمتها قرار داد، سرزمینى پر از نعمت و خدایى آمرزنده داشتند «بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ»[۳] اما هواى نفس و شیطان کار خود را کرد و آنها را به ناسپاسى و طغیان واداشت. ناگهان سد عظیمِ «مأرب» بر اثر نفوذ آب و جانوران در آن شکست و سیلاب عظیمى به راه افتاد و باغها و زراعتها و کاخها را در هم کوبید و در هم برد و تنها زمینى بایر و ویران به جاى ماند به گونهاى که باقى مانده جمعیت مجبور شدند از آن سرزمین کوچ کنند.
قرآن مجید درباره این گروه مىفرماید: « «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لّاَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ»؛ کافران هرگز گمان نکنند مهلتى که به آنان مىدهیم به نفع آنها است تنها به این سبب به آنها مهلت مىدهیم که (اگر بیدار نمىشوند) بر گناهان خود بیفزایند و (سرانجام) براى آنها عذابى خوار کننده است».[۴]
در این آیه شریفه نیز از واژه «املاء» (همچون کلام حکیمانه بالا) استفاده شده که به معناى «کمک دادن» و گاه به معناى «مهلت دادن» است که آن نیز نوعى کمک به شمار مىآید؛ ولى معمولا در قرآن مجید به مهلت دادنى اطلاق شده که مقدمه عذاب دردناک است.
[۱] . سند گفتار حکیمانه:
نویسنده مصادر مىگوید: این کلام حکمتآمیز پیش از نهجالبلاغه در کتاب تحف العقول و روضه کافى و تاریخ یعقوبى و تذکره سبط بن جوزى آمده است.( مصادر نهجالبلاغه، ج ۴، ص ۱۰۷).
در ضمن، این گفتار حکیمانه تحت حکمت شماره ۲۶۰ نیز عیناً تکرار شده و در حکمت ۴۶۲ نیز سومین جمله آن« رب مفتون بحسن القول فیه» به طور مکرر آمده است.
[۲] . براى توضیح بیشتر درمورد عذاب« استدراج» مىتوانید به تفسیر نمونه، جلد ۵، صفحه ۲۹۸ ذیل آیه ۴۴ سوره« انعام» مراجعه کنید.
[۳] . سبأ، آیه ۱۵٫
[۴] . آل عمران، آیه ۱۷۸٫

حسرت کم کاری برای امام...
چهارشنبه 96/06/15
«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ»
«(ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭﻫﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ) ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻛﺴﻰ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻛﻮﺗﺎﻫﻴﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻛﺮﺩم ﻭ ﺍﺯ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ (ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻭ) ﺑﻮﺩم!»
?زمر ۵۶
آری هنگامیکه انسان وارد محشر میشود و نتیجه خلاف کاری ها و آسان گرفتن و شوخی گرفتنِ جدّی ها را برابر خود میبیند، فریادش به “واحسرتا” بلند میشود. حال جَنْبِ اللّٰه به چه معناست؟
امام کاظم در تفسیرش میفرمایند: جَنْبُ اللّٰه، امیرالمومنین و جانشینان او هستند که مقام والایی دارند تا به آخرین نفر آن ها (حضرت مهدی) برسد.
? تفسیر نمونه، ج ۱۹ ص ۵۱۴
http://l1l.ir/2366
آیت الله وحیدخراسانی: امام زمان یعنی عصاره تمام انبیا، خدمت به او، کار کردن برایش، نشر مناقبش، گسترش فضائلش، آن هم در عصر غیبتش، گوهری ناشناختست و فردای قیامت در حسرت آنیم که چرا یک قدم بیشتر میتوانستیم و برنداشتیم.
نیمه شعبان ۱۳۸۹

اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن( سند ۱۹)
شنبه 96/06/11
اعتراف بزرگان اهل تسنن به تواتر حدیث غدیر:
جلال الدين سيوطی (متوفای 911هـ)
نویسنده کتاب می نویسد:
“اين حديث را امام احمد و مسلم از براء بن عازم نقل كرده اند و احمد مجدداً آن را از بريده بن حصيب و ترمذی و نسائی و ضياء مقدسی از زيد بن ارقم آن را نقل كرده اند.
هيثمی می گويد: رجال سند احمد همه ثقه هستند و در مورد ديگری گفته است راويان آن راويان صحيح بخاری هستند. سيوطی میگويد: حديث غدير متواتر است.
علت ايراد اين حديث آن است كه اسامه به علی (ع) گفت: تو مولای من نيستی، بلكه مولای من پيامبر است. رسول خدا صلی الله عليه و آله پس از شنيدن اين سخن فرمود: هر كس من مولای او هستم، علی نيز مولای او است.”
ادامه دارد…