موضوع: "امیر دل"
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن سند ۹
چهارشنبه 96/06/01
.
ابن ماجه قزويني از براء بن عازب
عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل كرده است كه در «حجة الوداع» كه افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را داشتيم ، در بازگشت ، در يكى از مسيرها دستور داد براى نماز جمع شويم و در آنجا دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود :
«ألست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛
▫️آيا من سزاوارتر نيستم به مؤمنان از خود آنها؟ »
همگى تصديق كرده و بله گفتند .
▫️باز فرمود :
«ألست أولى بكلّ مؤمن من نفسه ؛
▫️آيا من نسبت به تك تك مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نيستم ؟ » .
▫️باز هم تصديق كرده و بله گفتند .
سپس اشاره به حضرت على عليه السّلام كرده و فرمود:
«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اكنون كه فرموده مرا تصديق كرديد ، بدانيد كه على به هر مؤمنى همان مقام اولويت را دارد كه من نسبت به آن مؤمن دارم.
▫️سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على عليه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذليل فرما » .
▫️ابن ماجه القزويني ، محمد بن يزيد (متوفاي275 هـ) ،
سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، ناشر : دار الفكر - بيروت .
آلبانی بعد از نقل اين روايت ميگويد :صحيح .
محمّد ناصر الألباني ، صحيح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المكتبة الشاملة
ادامه دارد…
شتابگر فاش كننده[ ى اسرار] نباشيد
یکشنبه 96/05/29
امام على عليه السلام:
شتابگر فاش كننده[ ى اسرار] نباشيد
لا تَكونوا عُجُلاً مَذاييعَ
کافی، جلد ۲، صفحه ۲۲۵
حصر بدون محاکمه ؛ در سیره امیرالمومنین علیه السلام
شنبه 96/05/28
امیرمومنان علیه السلام ، یزید بن حُجَیَّة را فرماندار دَشتَبی کردند. شهر دَشتَبی (که به آن دَستبا ، دستبنا و دشتابی هم گفته می شد) منطقه ای آباد و پرآب در غرب ری بود که شهر «بوئین زهرا»ی امروزی را در بر می گرفت.
یزید بن حُجَیّة ، با خوارج جنگید ولی غنائم را بین مسلمین تقسیم نکرد و همه را برای خود برداشت. علی علیه السلام دستور به حبس خانگی او دادند و «سعد» غلام یزید بن حجیّة را مامور به نگهبانی از او کردند.
ولی عاقبت ، شبی هنگام خواب «سعد» ، «یزید بن حُجَیّة» به اسبش نزدیک شد و به سوی معاویه گریخت
«زیاد بن خصفة تیمی» از امیرالمومنین علیه السلام درخواست ماموریت کرد تا به دنبال یزید بن حجَیّة رود و او را بازگرداند.
یزید بن حجیة نامه ای به مردم عراق (مرکز حکومت علی ع) نوشت و در آن ، در قالب شعر به امیرالمومنین علیه السلام اهانت کرد.
امیرالمومنین علیه السلام ، پس از نماز به اصحابش فرمود همگی دست به دعا بردارید. من یزید بن حجیَة را نفرین می کنم و شما آمین بگویید. سپس حضرت اینگونه دعا کردند: «خدایا! یزید بن حجیّة با مال مسلمین گریخت و به قوم فاسقین ملحق شد! تو ما را از مکر و کید او در امان دار! و مجازات او را مجازات ظالمین قرار ده!»
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن (سند ۷)
شنبه 96/05/28
اعتراف به صحت حديث غدير
ترمذي از أبو طفيل
أبي سريحه و يا زيد بن أرقم (ترديد از شعبه است) از رسول خدا نقل كردهاند كه آن حضرت فرمود :
«هركس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است» .
اين حديث حسن و صحيح است
شعبه اين روايت را از ميمون بن عبد الله از زيد بن أرقم از رسول خدا صلي الله عليه واله نقل كرده است . أبو سريحه همان حذيفة بن أسيد غفاري صحابي رسول خدا است .الترمذي ، محمد بن عيسى أبو عيسى السلمي (متوفاي279هـ) ،
سنن الترمذي ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه ، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت .
محمد ناصر الباني بعد از نقل اين روايت میگويد :
أخرجه الترمذي و قال : «حديث حسن صحيح» .قلت : وإسناده صحيح على شرط الشيخين .
ترمذي آن را نقل كرده و گفته است كه اين روايت حسن و صحيح است و من میگويم كه سند آن با شرائطي كه بخاری و مسلم برای صحت روايت قائل هستند ، صحيح است.الألباني ، محمد ناصر ، سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مكتبة المعارف ـ الرياض .
ادامه دارد…
.:: Shia idea…دیدگاه شیعه ::.
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام از کتب اهل تسنن (سند ۶)
شنبه 96/05/28
يحيي بن جعده از زيد بن ارقم روايت كرده است :
” همراه رسول خدا صلّى الله عليه و آله به راه خويش ادامه یداديم تا به غدير خم رسيديم . در آنجا درختى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن درخت اشاره كرد و اصحاب زير آن درخت را تميز و مرتب ساختند و آن روز به اندازه اى هوا گرم بود كه ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز نديده بوديم .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود :
هيچ پيغمبرى مبعوث نمیشود مگر آنكه نيمى از مقدار زندگى پيغمبر پيشين خود را عهده دار میشود ؛ طولى نمیكشد ، دعوت الهى را اجابت میكنم و دو اثر گرانبار (يا گرانبها) در ميان شما به جاى میگذارم كه اگر از آنان پيروى نماييد، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من است.
سپس دست على عليه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه كسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى الله عليه و آله داناتر و سزاوارتر به جان و مال است، آنگاه فرمود:
بر هر كسی من ولايت دارم ، علی نيز مولای اوست.”
مستدرک علی الصحیحین ج3 ص613
ادامه دارد …