نگو سلمان فارسی، بلکه بگو "سلمان محمدی".
مقدَّم داشتنِ خواسته امام بر خود
مومنان باید همیشه و در همه زمان ها و مکان ها خواسته ی آنحضرت را بر خواسته خود مُقدَم بدارند. شخص مومن در مورد هر امری که میخواهد انجام دهد، باید بیاندیشد که آیا موافق خواسته آنحضرت است یا خیر؟ اگر بود انجام دهد، آن هم فقط بخاطر بدست آوردن رضایت ایشان نه بخاطر رضایت خویش و هوای نفسِ خود.
راوی به امام صادق گفت: ای آقای من، چه بسیار ذکر سلمان فارسی را از شما میشِنوَم. امام فرمودند: نگو سلمان فارسی، بلکه بگو “سلمان محمدی". آیا میدانی علت یاد زیاد من از سلمان چیست؟ راوی گفت: خیر. امام فرمودند: بخاطر ۳ ویژگی:
۱- مُقَدَّم داشتنِ خواسته امیرالمومنین بر خواسته خود
۲- دوست داشتنِ فقرا و برگزیدنِ آنان بر اهل ثروت
۳- دوست داشتنِ علم و عُلما…
? بحارالانوار جلد ۲۲ باب ۱۰
"اسلام دینی با ظرفیتی امت ساز؛ مرتفع و پیشتاز در مسابقه ادیان" 2
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
مهمترین فعلی که در فضای امت(کاروان) حسینی شکل گرفته، دعوت به خیر است
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پس بر اساس این آیه شریفه (وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ …) مهمترین فعلی که در فضای کاروان حسینی و در فضای امت حسینی شکل گرفته، دعوت به خیر است. دعوت به خیر یعنی دعوت به ولایت. الخیر الولایه. دعوت به خیر یعنی معرفت به امام، دعوت به خیر یعنی این که بدون این که من و شما بخواهیم با زبانمان به جامعه بگوییم که چگونه باید دیندار بود، حول محور امام و گرد محور امام شمع باشیم. عملاً نشان بدهیم که خیر چه کسی است، چشمه خیر چه کسی است.
در زیارت جامعه کبیره وقتی نسبت به خیر سخن گفته میشود تعابیر عجیبی هست. “اصله و معدنه” اصلش، فرعش، معدنش، ابتدا و انتهایش، همه چیِ خیر شما هستید. وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ. حسینیان قبل از نهی از منکر امر به معروف کردند، قبل از امر به معروف دعوت به خیر کردند. قبل از دعوت به خیر در فضای خودشان امت شدند. در فضایی بر محور امام امت شدند. وَلْتَكُنْ و این بخش از جامعه اسلامی بود.
پس آن کسانی که در کنار خانه خدا قرار گرفتند و با عبدالله همراهی نکردند، اگر چه که آن سال حج را انجام دادند اما مسیر امت شدن را نرفتند. آن کسانی که بر گرد امام جمع شدند و با امام همراهی کردند، عملاً نه فقط به طوافکنندگان کعبه در آن زمان، نه فقط به اهالی جامعه اسلامی در آن زمان، نه فقط به اهل عالم در آن زمان بلکه این درس را به کل تاریخ بشری دادند که مسیر امت شدن از کنار امام شروع میشود، نه از کنار کعبه ظاهری. مسیر فلاح و رستگاری و جامعه سلامت از کنار امام شروع میشود و از امت شدن بر گرد امام…
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن سند ۱۳
.
طبرانی در معجم الکبیر به نقل از زید بن وهب از زید بن ارقم مینویسد:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در رحبه مردم را مورد خطاب قرار داده و پرسیدند: چه کسی شهادت می دهد و شنیده است که پیامبر صلی الله علیه و آله [در روز غدیر] چه فرمودند؟
۱۶ نفر برخاستند و شهادت دادند که از پیامبر شنیده اند که فرمود: هر کس من مولای او هستم پس این علی مولای اوست، خدایا دوست دار او را دوست بدار و با دشمن او دشمن باش.
و زید بن ارقم میگوید: من از کسانی بودم که پنهان کردم و چشمانم کور شد (در حالی که حضرت علی علیه السلام کتمان کنندگان را نفرین نموده بود)
در ذیل مدارک فراوان آمده است، از جمله حاکم نیشابوری در المستدرک این روایت را بر حسب شروط مسلم و بخاری صحیح دانسته و ذهبی هم روایت را نه رد کرده و نه تایید (که بیشتر نشان تایید است.)
المعجم الکبیر، طبرانی، ج 5، ص 171
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن سند ۱۲
ابن حجر عسقلانی از امير مؤمنان عليه السلام روایت می کند:
حضرت على عليه السّلام فرموده است: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در زير درختى در محل «خم» قرار گرفته بود، طولى نكشيد از زير درخت بيرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود: اى مردم! مگر نه اين است كه گواهى می دهيد، خداى تعالى پروردگار شماست؟
در پاسخ گفتند: آری!
فرمود: مگر نه اين است كه گواهى می دهيد، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند؟ و خدا و رسول او مولاى شمايند؟
گفتند : آرى !
فرمود: بنا براين، كسى كه خدا و رسول او مولاى او هستند، به راستى اين شخص (على عليه السّلام) مولاى اوست.
اينك، در ميان شما دو اثر ارزنده و گرانبها می گذارم كه هرگاه به آنها تمسك كنيد، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى، كتاب خدا است كه ريسمان استوار ميان شما و خدا می باشد كه يك طرف آن در دست حق تعالى است و طرف ديگرش در اختيار شماست و ديگرى، اهل بيت من است.
ابن حجر بعد از نقل اين روايت می گويد: سند اين روايت صحيح است.
حديث غدير خم را نسائی از طريق أبو طفيل از زيد بن أرقم و نيز از علی عليه السلام و گروهی از صحابه نقل كرده است. در اين روايت چيزهایی است كه در آنها نيست. اصل حديث را ترمذی نيز نقل كرده است.
ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی بن حجر (متوفای 852 هـ)
المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 16، ص 142، ح 3943، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية، الطبعة: الأولى، 1419هـ
ادامه دارد…
اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن سند ۱۱
عائشه دختر سعد از پدرش نقل كرده است كه رسول خدا صلی الله عليه وآله دست علی عليه السلام را گرفت و فرمود:
آيا من از مؤمنين نسبت به خودشان سزاوارتر نيستم؟
هر كس كه من مولای او هستم، علی مولای او است.
البحر الزخار (مسند البزار) ج 4، ص 41، ح 1203، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم و الحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولى، 1409 هـ
هيثمی بعد از نقل روايت می گويد: رواه البزار و رجاله ثقات.
اين روايت را بزار نقل كرده و راويان آن مورد اعتماد هستند.
مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 9، ص 107، اسم المؤلف: علی بن أبی بكر الهيثمی، الوفاة: 807، ناشر: دار الريان للتراث/دار الكتاب العربی - القاهرة، بيروت – 1407
ادامه دارد…