تصویر عمل ما به عالم لوح ثبت می شود

اگر رشد كني، رفته‌ رفته نظرات ديگران بچه‌گانه خواهند شد‌.
اهميتي به آن نخواهي داد؛
هرچه بگويند بي‌معني است.
آنچه كه بگويند معنايي نخواهد داشت.
معني در تو است، آنچه كه هستي،‌ نه اينكه ديگران بگويند تو ”زيبا“ هستي. اين بي‌فايده است.
اگر زيبا باشي، نكته اين است.
هرچه ديگران بگويند بي‌ربط است.
آنچه كه تو هستي، آن تويي كه واقعي و اصيل است.
اين فرديت تو است.
وقتي كه شخصيت را رها‌ می كنی، يك سالك مي‌شوی.
وقتی كه شخصيت‌ها را ترك می كنی، يك سالك می گردی، يك واحد فردی می شوی.
اينك توسط مركز اصيل خودت زندگی می كنی. ژست چيزی را نمی گيری.
وقتي كه ژست نگيري، نگران نيستي.
وقتي كه ژست نگيري، از حرف‌هاي ديگران متاثر نخواهي شد.
وقتي ژست نگيري، وارسته باقي خواهي ماند. شخصيت نمي‌تواند وارسته بماند.
يك چيز بسيار شكننده است.
شخصيت چيزي است بين تو و ديگري و بستگي به ديگري دارد. ديگري ‌مي‌تواند نظرش را عوض كند؛ مي‌تواند تو را كاملاً‌ نابود كند.

شخصيت آن چيزي است كه نشان می دهی.
يك صورتك، يك نقاب.
ولي وقتي كسي درحمام نيست، شخصيتی نداری تا زماني كه به آينه نگاه نكرده‌ای!
آنگاه بي‌درنگ شخصيت وارد مي‌شود،
زيرا تو خودت كار نظرات ديگران را انجام مي‌دهی به صورت خود نگاه مي‌كنی و مي‌گويي:
”چه قشنگ ! “اينك تقسيم شده‌اي، دونفر شده اي، به خودت نظر مي‌دهی.
ولي در حمام، وقتي هيچكس نيست و تو ابداً‌ نمي‌ترسي كه كسي از سوراخ كليد نگاه كند.
زيرا اگر كسي از سوراخ كليد نگاهت كند،
شخصيت وارد ‌مي‌شود و شروع ‌مي‌كني به رفتار درست!
فقط در حمام است كه تو شخصيت را رها مي‌كنی. براي همين است كه حمام بسيار تازه‌كننده است. وقتي به تنهايي حمام مي‌كني بسيار زيبا و تازه مي‌شوي، هيچ شخصيتي نيست.
يك فرد مي‌شوي.
فرديت آن چيزي است كه تو هستي؛
شخصيت چيزي است كه به ديگران نشان مي‌دهي. شخصيت صورت تو است؛
فرديت وجود تو است.
درديدگاه پاتانجلی خداوند شخصيت ندارد.
يك واحد فردی است.

 از گذشته های دور نمک اصلی ترین ماده غذایی بشر بوده و در روایات و احادیث به وضوح تاکید شده به خوردن #نمک !! مخصوصا در اول و اخر غذا تاکید شده که نمک میل شود!
 کتاب طب الصادق (ع)

 حال چرا نمک دیگر شفا نیست و موجب مرض می شود؟? ایا این نمک همان نمک مورد تایید امامان معصوم (ع) است؟
 به دلیل پروژه اسلام هراسی و متنفر کردن مردم از دین از زمان شاه و قبل از ان شروع کردن به تغییر ذائقه مردم و روغن و نمک و ظروف مردم رو گرفتن و با سموم جایگزین کردن!

 از دهه 60 یا 70 بود که اسم نمک ید دار با بسته بندی های زرد وارد بازار شد و بهداشت به سرعت نمک های سنگی مردم را جمع می کرد و سم سفیدی با نام نمک وارد سفره های مردم کرد!
 بعد از چند سال موج سنگین بیماری ها مردم رو زمین گیر کرد!
روغن های جامد جای خود را به روغن مایع دادن حجامت کنسل شد . طب نوین طوری تبلیغ شد که همه مردم طب جدید را معجزه دانستن!
 حال نمک موجود در بازار سرشار از #ید انگلیسی هست که باعث فشار خون بالا و مشکلات شدید گوارشی و قلبی می شود! علاوه بر این با تصفیه نمک کلیه املاح مفید ان از بین می رود و در یک جمله ان نمک سم سفید است!

 ما چند نوع نمک داریم !

نمک سمی بهداشتی
 نمک دریا حاوی فلزات سنگین

 نمک سنگ که به صورت سنگ نمک از معدن خارج می شود!
 نمک دریا مخلوط با نمک سنگ که محصول حکیم دکتر روازاده می باشد!

دو نوع نمک اول غیر خوراکی هستن.
 اولی به دلیل دستکاری توسط کارخانه های انگلیسی و ماسونی!
و دوم نمک های دریا که بدون در نظر گرفتن الودگی های دریایی و کارخانه های پتروشیمی و … که پسماند زباله ها شون وارد دریا میشه بسته بندی شده اند !(افراد سودجو که غیر مستقیم به دشمن و خود بهداشت بر می گرده!)
 و دو مورد دیگر که سنگ نمک و نمک مورد تایید حکیم روازاده هست! به راحتی فشار خون را تنظیم می کند و شما برای همیشه از فشار خون راحت هستید!
راه تشخیص نمک طعام تنظیم فشار خون است!
دقت کنید این دو نوع نمک را نباید داخل ظرف در بسته قرار دهید برای تنظیم فشار همیشه باید در معرض هوا باشد!

‼️به دلیل تخریب حکیم روازاده نمک های تقلبی وارد بازار کردن تا نمک دریا را تخریب کنند!
نمک مورد تایید احیا_سلامت حکیم روازاده در دانشگاه تهران مورد ازمایش قرار گرفته و بهترین نمک طعام است!

میتونید پاشید برید لباس کهنه هاتون رو از تو سطل آشغال در بیارید بذارید واسه فروش

 در کشوری که دسته گل هاش رو برای حفظ انقلاب میده برخی اینگونه در عصر جاهلیت سر میکنند

روزگاری ساعت سازی بود که ساعت نیز تعمیر می کرد.

روزی مردی با ساعت خرابی وارد مغازه شد.گفت:«ساعتم خراب شده فکر می کنید که می توانید درستش کنید؟»

ساعت ساز جواب داد:«خوب؛ البته سعی خودم را می کنم.»

مرد گفت:«متشکرم اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است.»و ساعتش را برداشت و رفت.

بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت:«ساعتم کار نمی کند اما اگر این چیز کوچک را اینجا بگذاری و آن یکی را هم اینجا، مطمینم مثل روز اولش کار می کند.»

ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود.ظهر نشده بود که مرد دیگری وارد مغازه شد.ساعتش را گذاشت و گفت:« یک ساعت دیگر بر می گردم تا ببرمش.» این را گفت و مغازه را ترک کرد.

قبل از اینکه مغازه تعطیل شود؛ چهارمین مرد وارد مغازه شد.گفت:«قربان ساعتم کار نمی کند.من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم لطفا هروقت آماده شد خبرم کنید.»⁉️به نظر شما از میان چهار مرد که به مغازه آمدند؛ کدام یک ساعتشان تعمیر شد؟؟ ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و در باز گشت آنها را باخود بر می گردانیم.

گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره از کار ما بگشاید.

برای خدا زمان تعیین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده سازد.

 درست مثل مردانی که به ساعت سازی آمدند.باید مشکل را به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن ما را خبر میکند

فردی هنگام راه رفتن،
پایش به سکه ای خورد.
تاریک بود، فکر کرد طلاست!
کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند.
دید 2 ریالی است!
بعد دید کاغذی که آتش زده،
هزار تومانی بوده!
گفت: چی را برای چی آتش زدم!
و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست
که چیزهای بزرگ را برای
چیزهای کوچک آتش میزنیم
و خودمان هم خبر نداریم!
بیشتر دقت کنیم برای به دست آوردن چیزی
چه چیزی را داریم به آتش می کشیم؟